جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

۱۱۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

 
گروه اندیشه و علم: نسبت به حادثه‌ عاشورا از سوی اندیشمندان و متفکران اسلامی دیدگاههای مختلفی ارایه شده است.
 
خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، شعبه خراسان رضوی، در این سلسله نوشتارها که توسط محقق ارجمند، حسن جمشیدی مدیرگروه پژوهشی فلسفه جهاددانشگاهی مشهد به رشته تحریر در آمده است، به واشکافی رویکردهای مختلف در جهان اسلام به نهضت عاشورا می‌پردازد.
این رویکرد به دنبال این است که امام حسین(ع) داعیه حکومت را در سر می‌پروراند و به دنبال به دست گرفتن قدرت بود. شاید بیش از همه صالحی نجف آبادی بدین رویکرد به صورتی تاریخی و پژوهشی پرداخت و به تفصیل در کتاب خود شهید جاوید از آن سخن به میان آورد.
صالحی نجف آبادی در پیشگفتار کتاب خود آورده است:
کتاب حاضر نهضت عظیم حسین بن علی(ع) را از نظر مجاری عادی و با صرف نظر از علم غیب امام بررسی کرده تا هم طبق اتفاق هر دو گروه از علماء رفتار کرده باشد و هم عمل سبط پیغمبر بتواند سر مشق مردم دیگر واقع گردد.
صالحی نجف آبادی بر این عقیده است که رویکرد او به نهضت عاشورا سابقه دیرینه داشته و مورد نظر بیشتر بزرگان شیعه در قرون گذشته بوده است:
«نظر دیگری در حدود ده قرن پیش از طرف بزرگان علمای شیعه درباره قیام امام(ع) اظهار شده که در این اواخر تقریبا فراموش گشته و کمتر به آن توجه می‌شود. این نظر از سخنان بزرگی چون شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی(رض) استفاده می‌شود. از این جهت در این کتاب -شهید جاوید- نظر این دانشمندان بزرگ بیشتر مورد توجه واقع شده بلکه می‌توان گفت قسمت اعظم کتاب همین نظر را تشریح کرده و توضیح داده است.»
صالحی نجف آبادی رویکرد خود را در هدف نهضت حسینی ضمن بخش چهارم کتاب شهید جاوید به تفصیل بیان می‌دارد که ما اجمالا بدان اشاره می‌کنیم:
۱ – مبارزه با ستم واجب است.
۲- راه پیشگیری از ستم حکومت، تشکیل حکومت است.
۳- تشکیل حکومت ضروری است.
۴- شرایط برای تشکیل حکومت فراهم است.
نویسنده‌ شهید جاوید در تبیین و تفسیر بخشی از سخنان امام حسین(ع) آورده است:
در حال حاضر راه جلوگیری از ظلم عمال حکومت و حمایت اسلام منحصر به تشکیل حکومت است زیرا عمال حکومت، نه خود دست از تجاوز بر می‌دارند و نه به نصیحت ناصحان مشفق گوش می‌دهند و همچنان به روش شیطانی خود ادامه می‌دهند. و لزوما طاعة الشیطان تا آنجا که از من سلب مصونیت کرده و می‌خواهند با قدرت سر نیزه موافقت اجباری مرا جلب کنند که حکومت ضد اسلام موجود را به رسمیت بشناسم. بنا براین راه جلوگیری از تجاوزات حکومت وقت منحصر است به این که نیروهای طرفدار عدالت متشکل شوند و قدرتی به وجود آورند و حکومت نیرومندی تشکیل بدهند و قدرت را با قدرت جواب بگویند. پس برای عمل کردن به فرمایش رسول خدا (ص) و مقاومت در برابر ظلم و دیکتاتوری تشکیل حکومت ضرورت داشت».
این دیدگاه از جانب دیگر بزرگان و اساتید نیز مورد توجه قرار گرفته است: «امام خمینی (رض) ضمن سخنرانی تاریخی خود در نجف اشرف که برای محکوم کردن جشنهای تحمیلی دو هزار و پانصد ساله‌ شاهنشاهی ایران ایراد شد، فرمود: امام حسین(ع) مسلم را فرستاده است که مردم را دعوت به بیعت کند و حکومت اسلامی تشکیل بدهد و حکومت فاسد را از بین ببرد.»
رویکرد صالحی نجف آبادی در کتاب شهید جاوید از سوی برخی مورد اقبال قرار نگرفت بلکه بعضا به نقد و رد آن پرداختند که تندترین و شدیدترین ردیه را بر این کتاب را، آیت الله صافی گلپایگانی در کتابی بنام شهید آگاه نگاشته است که دقیقا رویکرد نویسنده‌ شهید آگاه نقطه‌ مقابل نویسنده‌ شهید جاوید است. چنانکه از نامهایی که این دو بر کتاب خود گذاشته‌اند نوع رویکرد هریک از ایشان نمایان است.
  • حسن جمشیدی
 
واشکافی چند رویکرد به نهضت عاشورا (۵)
گروه اندیشه و علم: نسبت به حادثه‌ عاشورا از سوی اندیشمندان و متفکران اسلامی دیدگاههای مختلفی ارایه شده است.
 
خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، شعبه خراسان رضوی، در این سلسله نوشتارها که توسط محقق ارجمند، حسن جمشیدی مدیرگروه پژوهشی فلسفه جهاددانشگاهی مشهد به رشته تحریر در آمده است، به واشکافی چند رویکرد به نهضت عاشورا می‌پردازد.
رویکرد پنجم: رویکرد مسیحایی
معتقدین به این رویکرد بیان کرده اند که حسین بن علی(ع) به کربلا آمد و قیام کرد و کشته شد تا گناهان امت او و جد بزرگوارش بخشیده شود. خون او کفارهی گناهان پیروان و خونبهایش بخشش آنان.
این باور که شایع ترین و رایج ترین دیدگاه نسبت به قیام عاشورا در بین توده مردم است شاید ناشی از هم‌نشینی و مؤانست با مسحیان شکل یافته باشد. چون آنها نیز عیسی را فدیه گناهان امت می‌دانند. این نگرش بیش از همه خوشایند عافیت طلبان و مقدس‌مآبان است که دین را در راستای همین امور ظاهری و پوسته بیرونی آن می‌بینند. دل بدین خوش داشته و دارند که چند قطره اشکی در مجلس و محفلی برای ابی‌عبد الله بر گونه‌ها جاری بسازند و آن اشک دو کارکرد را به حتم در پی خواهد داشت: یکی آن که خشم آتش دوزخ فرونشاند و دیگر آن که باغ بهشت برایشان فراهم آورد.
داستان آن زن بدکاره که برای مهمانهای خود بدنبال آتش قلیان رفت... و چند قطره اشک ریخت. ساخته و پرداخته همین فضا و اندیشه است.
چنین رویکردی به قیام عاشورا حاکی از نگرش خاصی نسبت به دین و انتظار ویژه از دین است. این نگرش دین را بلکه ایمان را از عمل تهی کرده و آن را فقط مبتنی بر باورهای خاص می‌داند.
بزرگی می‌گفت: خداوند را تواب می‌دانیم و تواب صیغه مبالغه است. یعنی کسی که مدام می‌بخشد و از دیگران مدام در می‌گذرد. پس اگر ما گناه نکنیم و در پس آن توبه نکنیم وجهی برای تواب بودن خداوند نمی‌ماند. پس باید گناه باشد و بندگان مدام گناه بکنند و بعد از هر گناه توبه کنند تا خداوند گناهان را ببخشد تا تواب صادق درآید.
این رویکرد که بیشتر به رویکرد عوامانه نیز شهرت دارد.
به نمونه‌ای از این اندیشه و تفکر دقت شود:
«شیخ صدوق علیه الرحمه به سند متصل از ریان بن شبیب روایت کرده که روز اول ماه محرم خدمت حضرت رضا(ع) رسیدم و پس از جملاتی چند در باره‌ی محرم، آن حضرت بشارت می‌دهد که اگر در عزای جدم حسین دلت به درد آمد و اشکت ریخت خدا گناهانت را می‌آمرزد خواه کم باشد یا زیاد، بزرگ باشد یا کوچک. همچنین بشارت می‌دهد و می‌فرماید ای پسر شبیب! اگر دلت می‌خواهد و شادت می‌کند که فردای قیامت بدون گناه و پاک، وارد محشر شوی، زیارت کن حسین(ع) را.»
سید محمد هاشم دستغیب نیز در راستای همین اندیشه بیان می‌دارد:
«اگر بخواهیم برکات انقلاب حسین(ع) را برشمریم به آن اندازه ای که عقل ادراک می‌کند و فهم ناقصمان در می‌یابد نتوانیم بشمریم تا چه رسد به واقع مطلب که خدا آگاه است و اولیاء کبارش. این همه رقت قلوب و شکسته شدن دلها و در نتیجه تقرب به خداوند به برکت ذکر مصیبت حسین(ع) این همه آمرزش گناهان و ارتفاع درجات ببرکت برپا داشتن یاد ابی عبد الله(ع) و این همه تعظیم شعایر و احیای دین و مذهب به سبب بلند کردن نام حسین(ع) و این همه اطعامها و احسانها برای بزرگداشت عاشورا و اربعین حسین(ع) و این همه قبول رنج و زحمت و خرج، در رفتن به زیارت قبر حسین(ع) گوشه‌ی کوچک از آن همه برکات است
  • حسن جمشیدی
کد خبر: ۱۵۲۰۹۴۳
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۳:۳۳
گروه اندیشه و علم: نسبت به حادثه‌ عاشورا از سوی اندیشمندان و متفکران اسلامی دیدگاههای مختلفی ارایه شده است.
 
خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، شعبه خراسان رضوی، در این سلسله نوشتارها که توسط محقق ارجمند، حسن جمشیدی مدیرگروه پژوهشی فلسفه جهاددانشگاهی مشهد به رشته تحریر در آمده است، به واشکافی چند رویکرد به نهضت عاشورا می‌پردازد.
استاد شهید مرتضی مطهری ضمن تبیین علل بیان شده برای نهضت عاشورا، خود علت و انگیزه قیام را حراست و پاسداری از اسلام بیان می‌دارد. بدین معنا که گرچه در طی نیم قرن گذشته - بعد از رحلت رسول الله تا پایان خلافت معاویه - کژروی و بیراهه روی ایجاد شده و به سنتهای رسول الله کمتر توجه می‌شود ولی نام و یاد رسول الله هنوز فضای جامعه را در بر گرفته است و نام او هنوز به مجد و بزرگی یاد می‌شود. ولی یزید فردی است که رسول خدا هم چندان برایش قرب و منزلت ندارد. بلکه او چندان باور به وحی و نبوت و عالم غیب ندارد. او برای بازگرداندن جامعه به دوره پیش از جاهلیت و احیای سنتهای قومی و تبعیض نژادی و … فراوان تلاش می‌کرد. او نگران ارزشهای دینی نبود. او می‌کوشید تا سایه دین اسلام را از سر مردم دین دار مدینه کنار بزند و امام حسین به پا خاست تا دین را احیا کند.
آنچه یزید به عنوان خلیفه مسلمین در پی انجام آن بود، آن چیزی نبود که رسول گرامی اسلام آن را دنبال می‌کرد. بلکه دقیقا یزید نقطه مقابل پیامبر بود. و او کسی نبود که به روش و مسلک نبوی باور داشته باشد.
امام حسین(ع) در پی احیای دین جدش رسول خدا بر آمد. چنان که خود او فرمود: الاترون ان الحق لایعمل به و الباطل لایتناهی عنه. لیراغب المؤمن فی لقاء الله محقا.
این نوع از نگرش، اولا قیام امام حسین(ع) را برای جلب قدرت و جذب خلافت مطرود می‌داند. چون اگر یزید به شریعت عمل می‌کرد حتی به همان اندازه محدود معاویه دلیلی برای قیام وجود نداشت. مهم برای فرزند رسول خدا پرچمداری و احیای حق است.
ثانیا این رویکرد ، مجبور بودن امام(ع) را نیز مردود می‌داند. این که گفته می‌شود امام حسین(ع) از دیر باز جام عهدی را که سرکشیده و باید بدان وفادار بماند، این نظریه را نیز بر نمی‌تابد.
امام حسین(ع) بر مبنای این تحلیل یک انسان آگاه است که می‌بیند که حقیقت در حال قربانی است. و او خود را قربانی می‌کند تا حقیقت بماند. پیش از این نیز چنین راه و روشی در بین صحابه رسول الله اتفاق افتاده است.
در ماجرای عثمان بن عفان که پا از گلیم خود فراتر نهاد و قربانی فزونخواهی‌های خود شد، بیشتر صحابه علیه او شورش کردند. یزید تداوم بخش راه و روش عثمانی بود.
پررنگ کردن عنصر امر به معروف و نهی از منکر در ماجرای کربلا و تبیین نقش اساسی به حوادث بعد از عاشورا و برجسته نمودن تأثیر زینب سلام الله علیها بعد از عاشورا مبتنی بر همین انگاره است که رسالت او دین بود و دفاع از حریم و حرمت دین.
بدین جهت استاد مطهری در آثار خود در باره امام حسین(ع) از نهضت او با نام و عنوان نهضت مقدس یاد می‌کند. نهضتی که هم غایتش مقدس بود و هم ره توشه راه و هم ابزاری که به کار می‌گرفتند. این رویکرد را استاد شهید مرتضی مطهری در کتابی با نام حماسه حسینی به تفصیل بیان کرده است.
این رویکرد و مجموعه اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری در حماسه‌حسینی مورد نقد جدی مرحوم صالحی نجف آبادی در کتابی با نام نگاهی به حماسه‌ حسینی استاد مطهری قرار گرفته است. هم متن و هم نقد آن از جمله آثار قابل تأمل درباره‌ نهضت عاشورا است.
  • حسن جمشیدی
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۳:۲۱
کد خبر: ۱۵۲۰۹۳۹
گروه اندیشه و علم: نسبت به حادثه‌ عاشورا از سوی اندیشمندان و متفکران اسلامی دیدگاههای مختلفی ارایه شده است.
 
خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، شعبه خراسان رضوی، در این سلسله نوشتارها که توسط محقق ارجمند، حسن جمشیدی مدیرگروه پژوهشی فلسفه جهاددانشگاهی مشهد به رشته تحریر در آمده است، به واشکافی چند رویکرد به نهضت عاشورا می‌پردازد.
دکتر علی شریعتی از جمله چهره‌های شاخص فکری و فرهنگی است که در عرصه دین نقطه نظراتش مورد توجه قرار گرفته است. از جمله مباحث اصلی او در آثار و نوشته‌هایش مسأله قیام امام حسین(ع) است که به طرق مختلف بدان پرداخته و نیز مورد نقد دین پژوهان معاصر خود قرار گرفته است.
دکتر شریعتی عاشورا و نهضت حسینی را یک قیام ضد ستم می‌داند و رویکردهای مختلف را به شدت مورد حمله قرار می‌دهد.
دکتر شریعتی نسبت به کسانی که رویکرد عوامانه به عاشورا دارند چنین می‌گوید: «نظریه عامیانه‌ای که تحت تأثیر روح صوفیانه و بینش مسیحیت… می‌گوید حسین(ع) برای کشته شدن قیام کرد نه برای مبارزه یا حکومت، تا خود را فدای امت کند و محبان اهل بیت را که مشغول کبائرند در قیامت شفاعت نماید و حتی «سیئات» شان را در روز قیامت تبدیل به «حسنات» کند و در عالم ذر و صبح ازل با خدا عهد کرده است که لب تشنه شهید شود. همان نظریه مسیحیت است در فلسفه شهادت مسیح که خود را فدای بشریت کرد. یعنی خونش را «فدیه» داد و قربانی کرد تا خدا بچه‌های آدم را که پس از گناه اولیه آدم از بهشت طرد شده‌اند ببخشد و به بهشت وارد کند.
این نظریه ماهرانه‌ترین حیله‌ای است که با حفظ عظمت و جلالت حسین، شهادت او را پوچ می‌کند. و خالی از معنی و محتوی و … هیچ . و در عین حال جلادان کشنده‌ی حسین را هم تبرئه می‌کند. چون آنها هم نه به اراده و انتخاب خود که به مشیت الهی برای این کار از همان روز الست انتخاب شده‌اند و آلت اجرای اراده‌ خداوند بوده‌اند. و نیز همه جباران یزیدی و بیعت گیرهای معاویه‌ای را برای همیشه از خطر عاشورا و خاطره حسین مصون می‌سازد تا جهت شهادت را از مقابله با قدرت‌های جور و غصب، به سوی هیچ، علیه هیچکس و هیچ چیز منحرف کند.» ( حسین وارث آدم . ص۱۸۸)
رویکرد دیگری که دکتر شریعتی مطرح می‌کند و آن را نمی‌پذیرد بلکه طرد می‌کند، برخورد انتزاعی با جریان عاشورا و برش زدن و جدا کردن آن از بستر تاریخی خود عاشورا است. در این باره می‌نویسد:
« تشیع در داستان کربلا در اوج شکوهش تجسم عینی پیدا می‌کند. اما یکی از وسایل بی روح شدن و فلج شدن فکر شیعی و گم شدن اصل قضیه این است که ما همه چیز را گذاشتیم و بداستان کربلا پرداختیم. و به شکلی پرداختیم که اولین قربانی تجلیل و تعظیم ما از حسین و یادآوری داستان کربلا ، خود حسین و خود داستان کربلا است. چرا این طور کردیم؟ علتهای مختلفی دارد. که به همه آن نمی‌توانم اشاره کنم اما مهمترین علت و یا یکی از مهمترین علتها این است که ما در پرداختن بداستان حسین و داستان کربلا و حادثه عظیمی که او پدید آورد بینش و نگرش کجی داریم. چگونه؟ ما این داستان را از زمینه تاریخی خودش جدا کردیم و به صورت مجرد و به عنوان یک حادثه بی‌دنباله و بی‌دنبال در آوردیم که نه سابقه تاریخی‌یی که به این حادثه منجر می شود برایمان معلوم است و نه آثار بعد این حادثه و این انقلاب برای ما مشخص است. این را از متنش - که متن تاریخ بشر است - جدا کردیم و بعد به صورت یک حادثه مجرد تنها مورد بررسی و تحقیق قرار می‌دهیم. و نه بررسی و تحقیق که مورد ستایش و تلقین قرار داده‌‌ایم و فقط بر این تابلو می‌گرییم.
این را می‌خواهم عرض کنم که روشنفکر امروز - که وابسته به این تاریخ و وابسته به این حادثه بزرگ بشری است - اولین راه و اولین کاری که باید بکند تا این را احیا کند و درست بشناساند. این است که داستان کربلا و قیام حسین را از این تجرد و از این تنهایی و جدائیش به متن تاریخ بشری برگرداند. آن وقت معنی پیدا می‌کند و همه چیز روشن می‌شود.» (حسین وارث آدم. ص۲۳۴ )
یکی از مباحثی که دکتر مورد توجه قرار می‌دهد نظر و دیدگاه صالحی نجف آبادی در شهید جاوید است که در دوره انتشار آن نظرات گوناگونی را بر انگیخت.
دکتر شریعتی به رویکرد شهید جاوید دو نوع نگاه دارد و در حقیقت از دو منظر بدان می‌نگرد که یکی از آنها را می‌پسندد و حمایت می‌کند و از منظری دیگر بدان منتقد است و آن را رویکردی ناقص می‌داند. آنگاه که نگاه مسیحایی به قیام حسین را بیان می‌کند و به رد آن می‌پردازد - که پیش از این بدان پرداختیم - چنین می‌گوید:
«این است که نظریه «شهید جاوید که رسالت عاشورا را قیام و جهاد برای نابود کردن نظام یزیدی تفسیر می‌کند از آن گونه شهادت صفوی - صوفی - مسیحی که بزرگترین توطئه «دوستانه» علیه عاشورا و امام حسین است مثبت تر و مترقی‌تر است. زیرا این نظریه قیام حسین را جهادی شکست خورده چون احد به رهبری پیغمبر یا جنگ با معاویه به رهبری امام حسن می‌شمارد.» (حسین وارث آدم. ص۱۸۸)
اما تمام سخن که اندیشه مسیحایی نسبت به ساحت حسین نیست بلکه اصل قیام را بی‌توجه به این رویکردها باید مورد توجه قرار داد و دکتر شریعتی دیدگاه خود را در تعلیق به نظر شهید جاوید چنین می‌نگارد:
اما یک اختلاف نظر علمی با وی دارم. و متأسفانه یک اختلاف نظر اساسی. این تز ایشان یک تز مشهور است و آن این است که بسیاری چون وی معتقدند که «حسین از مدینه قیام کرد به عنوان این که قیام سیاسی یا نظامی کند علیه حکومت و علیه رژیم و بعد رژیم حاکم را سرنگون کند و بعد حق خودش را و حق مردم را با به دست گرفتن زمام جامعه احقاق بکند.» این یک ایده‌آل است. اما ایده‌آلی است که متأسفانه واقعیت‌های خارجی با آن سازگار نیست… این رسالت حسین است ولی این امکان را عملا در این سال ندارد…
…وی در مدینه اعلام می‌کند که من به پیروی از سیره جد و پدرم برای امر به معروف و نهی از منکر بیرون می‌روم بعد می‌آید به مکه. ششصد کیلومتر راه را از مدینه تا مکه می‌پیماید، علنی و همراه همه خانواده‌اش. آنجا هم در برابر آن همه جمعیت حاجی - که از سراسر کشورهای اسلامی آمده اند - اعلام می‌کند که من به سوی مرگ می‌روم … کسی که می‌خواهد قیام سیاسی بکند این گونه سخن نمی‌گوید. می‌گوید: می‌زنیم، می‌کشیم‌، پیروز می‌شویم، دشمن را نابود می‌کنیم. اما حسین در حرکت خویش خطابش به مردم این است که مرگ برای فرزند آدم زیبا است. همچون گردنبندی در گردن دختری زیبا و جوان. مرگ زینت مرد است و بعد از مکه راه می‌افتد به طرف مرگ.»
آیا ممکن است یک مرد سیاسی، یک مرد آگاه عادی که در قلب قدرت بنی امیه زندگی می‌کند، توی دست حکومت است در متن قلمرو حکومت مرکزی دشمن است وقتی پایگاه دور دستی که بر حکومت مرکزی شورش کرده است از او دعوت می‌کند که خود را برساند و رهبری انقلاب را به دست گیرد. او هم رسما اعلام کند که بسیار خوب من می‌آیم علنا اعلام کند و بعد هم زن و بچه‌اش همه اعضای خانواده‌اش و بچه‌های برادرش را و همه زنان و مردان خاندانش را راه بیندازد با یک کاروان رسمی، آشکار، اعلام شده، طبیعی، از شهری که در اختیار دشمن است، پایگاه اقتدار مرکزی است، خارج شود و بعد ۶۰۰ کیلومتر راه را در قلمرو حکومت مرکزی به همین شکل حرکت کند و بعد به مکه بیاید که همه نمایندگان کشورهای اسلامی که تابع حکومت شام‌اند و همه نیروها و جناحها و ملیتهای اسلامی در اینجا جمع‌اند، آنجا باز اعلام کند که آهنگ کوفه دارد و بعد از غرب عربستان راه بیفتد … کاملا معلوم است که نمی‌گذارند…
اما حسین چنین کاری می‌کند. به حکومت اعلام می کند و به قدرت و به ارتش و همه نیروی حاکم و به همه مردم رسما و علنا و با قاطعیت و صراحت می‌گوید که من بیعت نمی‌کنم و از این جا می‌روم. من به هجرت به سوی مرگ دست زدم. حرکت کردم.
… با شکل کاروانی که حرکت می‌دهد و شکل حرکتی که انتخاب می‌کند نشان می‌دهد که حسین برای کار دیگری حرکت کرده است. کاری که نه گریز است، نه انزوا است، نه تسلیم است، نه ترک مبارزه‌ سیاسی برای آغاز مبارزه‌ فکری و علمی و فقهی و اخلاقی و امور خیریه، و نه قیام نظامی.» (حسین وارث آدم. ص ۱۵۰)
رویکردی که دکتر شریعتی به کربلا دارد و بدان سخت وفادار بوده و هست نگاه سمبلیک و نمادین به جریان و داستان کربلا است. بدین جهت کربلا را نه به عنوان یک حادثه در دهم محرم سال ۶۱ بلکه به عنوان یک جریان ثابت و ماندگار تاریخی که در شریان رگهای بشریت همچنان ادامه دارد مورد توجه او است. او در این باره می‌نویسد:
پس حسین سیاستمداری نیست که به خاطر شراب خواری و سگبازی یزید با او درگیری پیدا کرده باشد. و این حادثه غم انگیز اتفاق افتاده باشد. او وارث پرچم سرخی است که از آدم همچنان دست به دست بر سر دست انسانیت می‌گردد و اکنون به دست او رسیده است و او نیز با اعلام این شعار که « هر ماهی محرم است و هر روزی عاشورا و هر سرزمینی کربلا» این پرچم را دست به دست به همه رهبران مردم و آزادگان عدالتخواه در تاریخ بشریت سپرده است و این است که در آخرین لحظه‌ای که می‌رود تا بمیرد و پرچم را از دست بگذارد به همه نسلها در همه عصرهای فردا فریاد برمی‌آورد که :
آیا کسی هست که مرا یاری کند؟» (همان. ص۱۴)
این تضاد و چالش را در بخشی دیگر از سخنانش روشن‌تر بیان می‌کند:
… و اکنون حسین به عنوان یک رهبر مسؤل می‌بیند که اگر خاموش بماند تمام اسلام به صورت یک دین دولتی در می‌آید . اسلام تبدیل می‌شود به یک قدرت نظامی - سیاسی و دیگر هیچ! حادثه‌ای و سپس رژیمی و قدرت حاکمی، مثل قدرت مغول، مثل قدرت حکومت سلوکیه، جانشینان اسکندر و یا جانشینان چنگیز، و بعد که خود قدرت از بین رفت و خلافت و ارتش که متلاشی شد و نابود شد، دیگر هیچ چیز نمی‌ماند. جز خاطره‌ای در تاریخ و حادثه‌ای در گذشته که دیگر گذشت… او نمی‌تواند خاموش بنشیند. که مسؤلیت جنگیدن با ظلم را دارد. از طرفی نمی‌تواند بجنگد که نیروی جنگیدن ندارد. و در قبضه قدرت زورمند حاکم است. نه می‌تواند فریاد کند، نه می‌تواند خاموش بماند، نه می‌تواند تسلیم باشد نه می‌تواند حمله کند. تنها مانده و با دست خالی. اما بار سنگین همه این مسؤلیتها بر دوش او است… او تنها است. اما انسانی تنها نیز در این مکتب مسؤل است. در این مکتب انسان تنها نیز در برابر قدرت مطلق و تعیین کننده سرنوشت‌ها مسؤل است. زیرا مسؤلیت از آگاهی و ایمان پدید می‌آید نه از قدرت و امکان. و هر کس بیشتر آگاه است بیشتر مسؤل است و از حسین آگاه‌تر کیست؟ … »(ص۱۵۴)
بنابر این رسالت حسین ناشی از همان فرهنگی است که حسین در آن بستر شکل گرفته و رشد یافته است و آن فرهنگ اعتراض است . اعتراض به هر پلیدی و پستی. اعتراض به هر ستم و ستم پرستی. حسین اگر در پی حکومت می‌بود به حتم تصویری از حکومت برجای می‌گذاشت تا دیگران خود را شیفته آن بیابند و برای نیل به آن به هر دری بزنند. و حال آن که ارزش حکومت از آن جهت که حکومت است به اندازه یک کفش پاره هم برای این خانواده ارزش ندارد. پدرش پیش از این فرمود که ارزش حکومت کمتر از همان کفشی است که با دست خود پینه‌اش می‌کرد و برای حسین نیز این چنین بود و هست. بذر چنین بی‌ارزشی، و اگر مبتنی بر ستم باشد، نفرت را از چنین حکومت و حاکمیتی، حسین در نهضت عاشورا، در دل اهل ایمان کاشت.
در این باره دکتر شریعتی به تبیین اثر قیام عاشورا می‌پردازد و بعد پنهان مانده آن را که اصلی ترین بعد عاشورا می‌داند چنین تبیین می‌کند:
«درخشان‌ترین ابعاد این نهضت، متأسفانه، تاریکترین بعد آن است و آن آثاری است که عاشورا در تاریخ سیاسی، اجتماعی و فکری اسلام داشته است. و افراد معدودی از محققان نیز که به این آثار بیش و کم اندیشیده‌اند آن را تنها در مسیر تاریخی شیعه و تحولات و نهضتهای انقلابی شیعیان محدود کرده‌اند. در حالیکه عاشورا چنان ضربه‌ی کوبنده‌ای بود که برای همیشه، در طول چهارده قرن تاریخ سیاسی و اجتماعی اسلام، دستگاههای قدرت حاکم را - با هر لباسی و شعاری و هر مذهبی و مرامی - در چشم جامعه اسلامی، چنان محکوم و رسوا کرد که هر شخصیت اسلامی و علمی که به اصالت و تقوی و ایمان خویش پای‌بند بود، از نزدیک شدن به قدرت نفرت داشت، با اینکه این دستگاه‌ها رژیم‌های اسلامی بودند و خود را خلیفه پیامبر می‌شمردند. و یکسال به حج می‌رفتند و یکسال به جهاد! و با این که آن شخصیت‌ها از علما و فقها‌ء اهل سنت بودند و خلافت را رژیمی مشروع می‌شمردند اما ضربه تعیین کننده شهادت چنان در عمق تاریخ اسلام اثر کرد که وجدان اجتماعی و افکار عمومی و اخلاق اسلامی جامعه ‌های مسلمان، خود آگاه و ناخود آگاه در چهره‌ی هر حکومتی - هر چند به نام خلافت - داغ باطله‌ای می‌خواندند که حسین بر پیشانی همه زده بود و نه تنها زیر پای همه رژیمهای سیاسی ظاهر فریب را خالی کرده و حکومت را و مردم را به صورت دو قطب مشخص، از هم جدا ساخته بلکه یک نوع «مقاومت منفی» مستمر و غیر رسمی‌یی که یک «عادت یا رفتار جمعی» شده بود در میان مردم پدید آورده بود که شگفت انگیز است. جبهه‌گیری شیعه و رهبران و امامان آن که معلوم است. اما آن چه جای تأمل بسیار است و دامنه تأثیرگذاری« شهادت » را در تاریخ اسلام نشان می‌دهد. مقاومت منفی ائمه بزرگ اهل سنت است که علیرغم نفوذ و آزادی و امکاناتی که بر خلاف ائمه شیعه - داشته و از جانب خلافت در قبال ائمه شیعه تقویت می‌شدند و مورد تجلیل و تعظیم قرار می‌گرفتند همگی در جبهه گیری منفی علیه رژیم‌های اموی و عباسی چنان سخت بودند و قاطع که کاملا نشان می‌دهد که تا چه اندازه تحت تأثیر شعاع اجتماعی و سیاسی عاشورایند.» (حسین وارث آدم. ص۱۷۲ )
 
  • حسن جمشیدی
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۳:۰۳
کد خبر: ۱۵۲۰۹۳۴

گروه اندیشه و علم: نسبت به حادثه‌ عاشورا از سوی اندیشمندان و متفکران اسلامی دیدگاههای مختلفی ارایه شده است.

 
گروه اجتماعی: جهاد دانشگاهی مشهد اقدام به برگزاری جلسات سخنرانی درباره واقعه عاشورا کرده است.
 
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) شعبه خراسان رضوی، جهاد دانشگاهی مشهد به مناسبت ایام سوگواری سالار شهیدان امام حسین (ع)، جلسات سخنرانی با موضوع بررسی واقعه عاشورا برگزار می‌کند.
در نخستین روز این مراسم که مقارن با ششم ماه محرم برابر با ۲۵ دی‌ماه برگزار می‌شود، حجت‌الاسلام «ابرهیمی»، مدیر گروه معارف دانشگاه فردوسی مشهد، به سخنرانی با موضوع «جلوه‌های ادبی عاشورا» خواهد پرداخت.
همچنین روز هفتم ماه محرم برابر با ۲۶ دی‌ماه، حجت‌الاسلام «حسن جمشیدی»، معاون پژوهشی مرکز مطالعات نهج البلاغه مشهد، با موضوع «بازگفت چند رویکرد به عاشورا» به سخنرانی می‌پردازد.

 

خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، شعبه خراسان رضوی، در این سلسله نوشتارها که توسط محقق ارجمند، حسن جمشیدی مدیرگروه پژوهشی فلسفه جهاددانشگاهی مشهد به رشته تحریر در آمده است، به واشکافی چند رویکرد به نهضت عاشورا می‌پردازد.
یکی از رویکردهایی که در رابطه با واقعه عاشورا بیان شده برخورداری حسین(ع) از روحیه ماجراجویی و عصیانگری است. بدین معنا که عده ای می گویند امام حسین(ع) از خصلت و خصوصیت یک فرد و شخص عادی برخوردار نبود. بلکه او دارای خلق و خوی خاص و ویژه‌ای بود. از تعرض به دیگران و تعارض با آنها خوشش می‌آمد. این رویکرد نوعی واشکافی روانشناسانه از شخصیت حسین(ع) است. و به ریشه‌های روحی و روانی ماجرای کربلا و سرداران آن می‌پردازد.
سید جعفر شهیدی در کتاب قیام حسین(ع) پیش از آنکه رویکرد خود را باز بگوید از چنین رویکردی این‌گونه پرده بر‌می‌دارد:
" … و نه چون بعضی شرقیان شیفته تاریخ نویسان اروپای قرن نوزدهم او را نا‌‌راضی، ماجراجو و عصیانگر رژیم ملی عربی دمشق می‌دانیم." (۱)
نویسنده در فصل نخست کتاب خود به رویکردی اشاره می‌کند که بر اساس آن حسین بن علی(ع) هدف و غایتی را دنبال نمی‌کرده و در پی چیزی و دست یافتن به چیزی نبود بلکه در یک فرصت فراهم آمده آن روح سرکش و عصیانگر غلیان می‌یابد و او سر به شورش بر‌می‌دارد. در تبیین این رویکرد سید جعفر شهیدی چنین می‌نگارد:
« فراموش نمی‌کنم که شبی را با استاد سالخورده مصری دکتر عبدالله عنان استاد تاریخ بر بالکن مهمانخانه تلمسان( مرکز ایالت تلمسان) در الجزایر نشسته بودیم. سخن از کربلا و نهضت حسین(ع) به میان آمد. این پیرمرد مسلمان سالخورده که عمر خود را در تاریخ اسلام سپری کرده است چه ناسنجیده سخن گفت: چرا به حسین لقب ابوالشهداء داده‌اند؟ او که شهید نیست! تا چه رسد که سالار شهیدان باشد! او مردی بلند پرواز بود که خود را به کشتن داد!» (۲)
ارائه‌ این تحلیل و رویکرد بیشتر همچنانکه گفتیم مبتنی بر کالبد شکافی روحی و روانی چهره‌ شاخص ماجرای کربلا است. بدین معنا که او یک فرد عادی و معمولی نبوده است. بلکه برخوردار از یک روح عاصی و ناآرامی بوده که در یک فرصت و موقعیت، سر برداشته و شورش کرده است. نگاه آنها به قیام حسین(ع) نه یک قیام و یا یک اعتراض است بلکه نگاه شورشی به آن دارند و حسین(ع) را یک شورشگر می‌دانند. وی حتی جنگهای صفین و جمل و نهروان را از همین منظر می‌نگرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد.
گرچه شاید بتوان در تاریخ اسنادی و روایاتی پیدا کرد که بتواند بیانگر روح سرسخت حسین بن علی(ع) باشد و شاید بتوان در نگاهی ژرف به زندگی حسن(ع) و حسین(ع) دو برادری که در یک دامان پرورش یافته‌اند و در یک خانواده تربیت شده‌اند تفاوتهایی دید. شاید نشود آن روح آرام صلح جوی حسن(ع) را در سیمای حسین(ع) شاهد بود ولی باید توجه داشت که آن آرامی - در حسن - و ناآرامی ـ در حسین - مبتنی بر نوعی منطق و معیار حق و باطل بوده است نه آن که به صورت مطلق و بدون انگیزه در هر دم و لحظه‌ای ظهور و بروز بیابد!
داشتن روحیه عصیانگری اگر دلیلی بر شورشگری حسین(ع) و بی‌انگیزه بودن قیامش باشد باید که این روح و روحیه در دوره معاویه نیز ظهور و بروز می‌یافت. چون بستر تا اندازه‌ای برای عرصه عصیانگری فراهم بود و مجال برای بروزش بیشتر و مساعدتر بود. نه پدر هست و نه برادر. اما او سکوت می‌گزیند و لب بر نمی‌آورد.
از دوره‌’ شهادت پدر و آغاز خلافت معاویه او می‌توانست سر به شورش بردارد. اما او چنین نکرد. زیرا برادر مهتر خود را سزاوار هر تصمیم می‌دانست و خود را پیرو و مطیع او می‌دید. حتی پس از درگذشت برادر نیز دست به اقدامی نزد.
با روی ‌کار آمدن یزید آن هم با شیوه‌ای نامرسوم و نا مأنوس که برای اولین بار در این ۶ دهه از تاریخ پیدایش اسلام صورت گرفته است که در زمان حیات خلیفه برای فرزند آن هم به شیوه‌ی سلطنت موروثی بیعت بگیرند، او به مبنا و روش هر دو معترض است. ضمن آن که اصلا یزید را شایسته نمی‌داند بلکه او را فردی فاسد و مفسد می‌داند.
تحلیلی که عبدالله عنان ارائه می‌دهد بیشتر یک ادعا است تا یک تحلیل تاریخی مستند آن هم حتی به حداقل سندهای تاریخی. ناگفته نماند که این رویکرد بیش و پیش از آنکه توصیف شخصیت و چهره شاخص قیام عاشورا باشد، بیانگر یک معضل اساسی درونی در خود تحلیلگر است. ما قصد واشکافی شخصیت عبدالله عنان را نداریم ولی آنچه او به عنوان یک رویکرد ارائه داده است باید یک مبنی و مستند داشته باشد. حال که سخنان او مبنای تاریخی ندارد. پس باید در واشکافی به مستندات دیگری توجه داشت. او استاد تاریخ است و کم بیهوده نمی‌گوید. شاید رویکرد غیر مستند او بر اساس برخورد و کشمکش با یک همکار مصری باشد. دقت شود که او به ابو الشهدا بودن حسین (ع) معترض است. لازم است بدانیم که در کشورهای عربی کتابی با همین نام و عنوان - ابو الشهداء - چاپ و نشر پیدا کرد و به شدت مورد توجه قرار گرفت.
عباس عقاد نویسنده مشهور مصری کتابی در باره قیام امام حسین(ع) به نگارش در آورد و با نام و عنوان ابوالشهداء منتشر شد. این کتاب در سراسر قلمرو اسلامی و به خصوص کشورهای منطقه‌ها و منطقه‌های شیعه نشین جایی باز کرد و به فارسی هم ترجمه شد. نشر این کتاب که مورد توجه قرار گرفت بر شهرت عقاد افزود و به او موقعیت برتری بخشید و همین موقعیت و برتری دیگران را به واکنش وا داشت از آن جمله عبدالله عنان که هیچ تاب و تحمل نیاورد و حسادت او را به تحریف تاریخ واداشت. مدعای او بلکه رویکرد انتقادی و مغرضانه او به حادثه عاشورا بیشتر به جهت حقد و حسدی بود که پیش از این نسبت به هم پیشه خود - عقاد- داشت تا اینکه به خاطر شخصی باشد که کتاب به نام او - حسین(ع) - نگارش یافته است. (۳)
صالحی نجف آبادی در تبیین این رویکرد آورده است: «گروه دیگری از اهل سنت به حرکت امام با چشم انتقاد نگریسته و گفته‌اند: جنبش حسین بن علی(ع) یک شورش ابتدایی حساب نشده بود که لازم بود حکومت وقت برای حفظ نظم و آرامش آن را سرکوب کند!. این گروه در این باره حدیثی از رسول خدا(ص) بدین صورت نقل می‌کنند که من اراد ان یفرق امر هذه الامة و هو جمیع فاضربوه بالسیف کائنا من کان. کسی که بخواهد میان امت اسلامی تفرقه بیندازد با شمشیر سرکوبش کنید هر کس می‌خواهد باشد. اینان حدیث مزبور را با قیام امام حسین(ع) تطبیق می‌دهند.» (۴)
۱- سید جعفر شهیدی، کتاب قیام حسین(ع)، صفحه ۷
۲- همان - صفحه ۱۱۹
۳- همان - صفحه ۱۲۰
۴- صالحی نجف آبادی - کتاب شهید جاوید - صفحه ۱۳

  • حسن جمشیدی
تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۸
کد خبر: ۳۶۱۷۴۶۷

گروه معارف: سلسله نشست‌های تخصصی«فرهنگ دانشگاهی»، به‌همت جهاددانشگاهی خراسان رضوی از ۲۰ الی ۲۷ تیرماه در مشهد برگزار می‌شود.

 
به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، سلسله نشست‌های تخصصی«فرهنگ دانشگاهی»، به‌همت جهاددانشگاهی خراسان رضوی از ۲۰ الی ۲۷ تیرماه در مشهد برگزار می‌شود.
بررسی کارکردهای دانشگاه در سرفصل‌های خانواده، دین، سیاست اجتماع و اقتصاد را می‌توان هدف از برگزاری این نشست‌ها عنوان کرد.
نقش دانشگاه در تقویت یا تضعیف نهاد خانواده، فرهنگ دانشگاهی و دینداری در دنیای معاصر، فرهنگ دانشگاهی و نقد نهاد قدرت، کارکردهای فرهنگی و اجتماعی دانشگاه در جامعه و نقش دانشگاه در توسعه اقتصاد ملی عناوین این نشست‌ها را تشکیل می‌دهند.
ناهید مشایی، عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه فردوسی، حسن جمشیدی، مدرس حوزه و دانشگاه و پژوهشگر مطالعات اسلامی، مهدی نجف‌زاده، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی، حامد بخشی، دکترای علوم اجتماعی و عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی و  علی چشمی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی از سخنرانان این نشست‌ها هستند.
گفتنی است، این نشست‌های تخصصی ۲۰، ۲۴، ۲۵، ۲۶ و ۲۷ تیرماه در سازمان مرکزی جهاد دانشگاهی مشهد برگزار می‌شود که در پایان به شرکت‌کنندگان گواهی اهدا می‌شود.
  • حسن جمشیدی
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۶
کد خبر: ۳۶۱۹۲۱۹

گروه معارف: نشست «فرهنگ دانشگاهی و دینداری در دنیای معاصر» از سلسله نشست‌های فرهنگ دانشگاهی، روز گذشته، در سازمان مرکزی جهاددانشگاهی خراسان رضوی برگزار شد.

 
به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، «فرهنگ دانشگاهی و دینداری در دنیای معاصر» از سلسله نشست‌های فرهنگ دانشگاهی روز گذشته، ۲۴ تیرماه در سازمان مرکزی جهاددانشگاهی خراسان رضوی برگزار شد.
حسن جمشیدی، پژوهشگر مطالعات اسلامی در این نشست عنوان کرد: اگر به دنبال دیندار کردن دانشگاهیان هستیم، باید دینی ارائه شود که پاسخگوی نیازهای آن‌ها باشد.
جمشیدی با بیان اینکه برای دیندار کردن دانشگاه باید فضای آن به درستی درک شود، تشریح کرد: باید هنجارهایی که دانشگاه به ما می‌دهد را با دین همسو کنیم و رویکردهای متفاوتی را از دینداری درنظر بگیریم. 
وی، فضای دانشگاه را فضای گفتمانی دانست و بیان کرد: در دانشگاه هیچ حد و مرزی وجود ندارد و مسائل به صورت عالمانه بیان می‌شود و افراد نیز به دنبال پاسخ‌های عالمانه می‌روند؛ علم در دانشگاه به معنای آگاهی و دانش است که یک امر تجربی تلقی می‌شود، این در حالی است که تمام امور دینی قطعی هستند.
این پژوهشگر مطالعات اسلامی در رابطه با فرهنگ دانشگاهی، گفت: فرهنگ دانشگاهی در کنار فرهنگ عامه، انتظامی و حوزوی است که بر پایه عقلانیت، تفکرات، علوم تجربی و آرمان‌گرایی قرار می‌گیرد.
جمشیدی با اشاره به اینکه در علوم تجربی، قطعیت راهی ندارد، اظهار کرد: تا زمانی که یک تئوری، قابلیت اثبات وجود نداشته باشد، نمی‌توان وارد این علوم شد و اگر کسی توانست آن را اثبات کند، قابلیت ابطال دارد و حتمی نیست.
وی همچنین در خصوص فضای حوزوی عنوان کرد: برخلاف تصور عمده مردم که فکر می‌کنند حوزه علمیه تنها محل برگزاری مراسمات مذهبی است اما باید گفت در این فضا هیچ حد و مرزی وجود ندارد و هر پرسشی در خصوص توحید، معاد و ... مطرح می‌شود.
این پژوهشگر مطالعات اسلامی بیان کرد: یکی از مسائلی که در حوزه عرفان مطرح می‌شود، وحدت وجود است که این امر یکی از وزن‌های مهم و اساسی وجود انسان است.
جمشیدی با اشاره به اصالت وجود که در ساختار فلسفی ملاصدرا بیان شده است، ابراز کرد: بیان ملاصدرا زمینه را برای اثبات وحدت وجود هموارتر کرده است.
 
  • حسن جمشیدی
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۶
کد خبر: ۳۶۲۲۲۵۴

گروه معارف: یک پژوهشگر مطالعات اسلامی در مورد جایگاه کرامت علمی در اندیشه دینی گفت: علم عامل ارزشمندی انسان است و او را در جایگاهی قرار داده است که مسجود ملائکه شده است.

 
حسن جمشیدی، پژوهشگر مطالعات اسلامی در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی با اشاره به اهمیت جایگاه علم در اندیشه اسلامی، گفت: کرامت علمی در دو جنبه قابل بررسی است؛ یک جنبه از کرامت بذل و بخشش هر آن چیزی است که فرد دارد و جنبه دیگر آن، بزرگداشت علما و اندیشمندان در جامعه اسلامی است.
وی با بیان اینکه یکی از وجوه نامگذاری دهه کرامت تأثیری است که امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) در زمینه گسترش علوم اسلامی داشته‌اند، افزود: کرامت امام رضا(ع) در مباحثات علمی و مناظراتی که پس از آمدنشان به ایران داشتند، متجلی است.
این پژوهشگر اظهار کرد: همچنین بارگاه حضرت معصومه(س) در قم که محل تجمع علمای شیعه بود، در گسترش علوم اسلامی نقش مهمی داشتند؛ این دو بزرگوار برای مردم ایران کرامت علمی داشته‌اند.
وی افزود: در آیات قرآن همیشه انفاق یا زکات در کنار نماز آمده است، این انفاق و کمک با توجه به چیزی است که هر کسی دارد، یعنی هر شخصی چیزی را که دارد، بذل و بخشش می کند.
این پژوهشگر مطالعات اسلامی ضمن بیان تفاوت انفاق و کرم، گفت: انفاق، کمک و بذل و بخششی است که پس از درخواست دیگران از دارائیمان به افراد می‌دهیم اما کرم، بذل و بخششی است که به‌صورت خودجوش و قبل از درخواست دیگران به آن‌ها داده می‌شود.
جمشیدی با بیان اینکه کرم به معنی بزرگی است و لازمه بزرگی، بذل و بخشش است، اظهار کرد: یک حوض آب وقتی که پر است، سرریز می‌شود و این سرریز شدن شامل همه محیط پیرامون می‌شود، یک عالم بزرگ هم که سرشار از بزرگواری و علم است، این علم او به همه افراد جامعه می‌رسد.
وی با بیان جایگاه قرآن، گفت: قرآن یک مجموعه مکتوب و یک اثر و متن علمی است و بیانگر جایگاه ویژه علم در نزد خداوند است.
جمشیدی با بیان اینکه اندیشمندان و متفکران در تعالیم دینی ما جایگاه ویژه ای دارند، افزود: چیزی که به جامعه ارزش می‌دهد، علم و آکاهی است و معیار سنجش جوامع مختلف، میزان دانش و آکاهی جوامع مختلف است.
وی بیان کرد: اگر قرار باشد جامعه ما جامعه علمی و آگاه باشد، باید به علمای خود احترام بگذاریم، اگر به علما ارزش گذاشتیم، افراد جامعه به آن‌ها رجوع می‌کنند و علم و دانش گسترش می‌یابد.
وی در ادامه گفت: اگر در جامعه به همه کسانی که به‌دنبال علم رفته‌اند، اعتبار داده و به همه عالمان بها دهیم، جامعه می‌تواند به‌سوی علم و آگاهی حرکت کند اما اگر اندیشمندان را بر اساس عقایدشان دسته‌بندی کنیم و به آن‌ها توجه نشود، جامعه پیشرفت علمی نخواهد کرد.
این پژوهشگر مطالعات اسلامی با بیان اینکه محدودیت‌ها در هر حوزه‌ای باعث فراهم کردن بسترهای فقر می‌شود، گفت: محدویت در حوزه فرهنگی، فقر بینش و دیدگاه به‌وجود می‌آورد و در حوزه مالی پیامدهای اقتصادی دارد؛ از همین رو برای نجات جامعه از فقر، باید اندیشمندان را آزاد گذاشت، به آن‌ها امکانات داد و به جامعه نشان داد که اندیشمندان ارزش و فضیلت دارند.
وی با بیان اینکه علم و دانش در جامعه، اعتبار اجتماعی لازم را ندارد، ابراز کرد: به‌اندازه‌ای به مسائل مالی اهمیت داده‌ایم که فرزندانمان بهای بیشتری به درآمد اشخاص می‌دهند و اندیشمند بودن را ارزش نمی‌دانند؛ این در حالی است که برای رسیدن به توسعه علمی باید به نفس علم بها داده شود.
جمشیدی بیان کرد: علما با هر اندیشه و فکری ارزش دارند و در هر حوزه‌ای اعم از اقتصادی، فرهنگی، جامعه‌شناسی، فلسفه و ... باید از متفکران همان حوزه بهره بگیریم و انسان‌های بزرگ و اندیشمندان مان را هدر ندهیم.
  • حسن جمشیدی
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۴
کد خبر: ۳۸۳۶۳۷۶

گروه معارف ــ یک پژوهشگر و مدرس فلسفه گفت: غدیر فرصتی است که با مقام و شان امامت آشنا شده و اتفاق غدیر را تحلیل و نه تجلیل کنیم.

 

غدیر فرصتی برای آشنایی با مقام امامت استحسن جمشیدی خراسانی یک پژوهشگر و مدرس فلسفه در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی، با اشاره به اینکه « دو نوع امامت وجود دارد، امامت در آیات و روایات و دیگری در افکار عمومی» اظهارکرد: امامت به معنای الگو و معیار و انسان کامل است. انسان هرکاری انجام می‌دهد، باید طبق آن الگو باشد. اگر انسان پیرو او شود سود و اگر پیرو نباشد، زیان دیده است که در هر دو صورت برای امام فرقی نمی‌کند.

وی افزود: تصور امامت در جامعه ما، حکومت حاکم است و حال آن که حاکم با امام در اعتقاد شیعه متفاوت است. حاکم در برابر محکوم و امام در برابر امت است. امامان ما، امام بودند اما حاکم نبودند و تنها حضرت امیر المومنین(ع) در حدود ۵ سال حاکم و خلیفه بودند اما ایشان بعد از پیامبر امام بودند و باید گفت امامت مقوله جدا و متفاوت از حکومت است.

این پژوهشگر ادامه داد: حکومت امور قراردادی و تجربی است و کار اصلی آن ایجاد امنیت است که در فلسفه سیاسی به تفصیل آن سخن می گویند. امامت منسوب از طرف خداوند است و محل بحث آن فلسفه سیاسی نیست، بلکه علم کلام یا عرفان است و امام کسی است که ما را به سمت خدا فرا می خواند و هدایت و راهنمایی می‌کند تا ما به سعادت برسیم و باید به این نکته نیز اشاره کرد که غایتش سعادت و وسیله‌اش هدایت است.

جمشیدی خراسانی با اشاره به اینکه برخی افراد اصرار دارند که برادران و خواهران اهل سنت را مقابل امیرالمومنین(ع) قرار دهند، در صورتی که اهل‌سنت به اهل‌بیت و به خصوص امیرالمومنین(ع) احترام می گذارند، عنوان کرد: بعضی اعتقاد دارند که پیامبراکرم(ص) امام علی (ع) را در روز غدیر به عنوان حاکم انتخاب کردند. دعوای بین اهل‌سنت و شیعیان در خصوص درک معنایی ولایت است. همه اهل سنت امام علی(ع) را دوست دارند و او را بهترین صحابه پیام اکرم دانسته و نسبت به همسر و دخت گرامی پیامبراسلام حرمت زیادی قائل هستند.

این پژوهشگر ادامه داد: باید حادثه غدیر بالاتر و فراتر از حکومت، حاکمیت، دولت، قدرت و سیاست دانست. نباید بگذاریم غدیر از منزلت اصلی‌اش فرو بکاهد.

وی با اشاره به اینکه غدیر در بین جامعه اسلامی مهجور نیست و مراسم‌های جشن برای احیای غدیر است، بیان کرد: در خصوص سید باید دو مقوله از یک‌دیگر تفکیک شود. سیدهایی از نسل فرزند امیرالمومنین(ع) هستند که سید علوی نام دارند و سیدهایی که از نسل فاطمه زهرا(س) و امام حسن و امام حسین(ع) هستند. بخشی از سیدها از نسل بنی هاشم‌اند که عناوین گوناگونی دارند. طبیعی است که سادات در بین مردم منزلت متفاوت دارند. این عناوین عبارت از «سید، شریف و میرزا و...».

جمشیدی خراسانی خاطرنشان کرد: سیدها به دلیل اینکه اجداد مشخص و شجره شفاف، قابل احترام هستند. اجداد ایرانیان حدودا تا هفت نسل آن‌ها مشخص بوده و بعد از آن چندان مشخص نیست، چرا که در گذشته ایران جنگ‌های زیادی داشته است و قبیله‌ها بعد از جنگ برای زندگی در ایران می‌ماندند اما سلسله اجداد افراد سادات مشخص و نژاد آنان کاملا پاک است. سادات در بین مردم از احترام خاصی برخوردار است، چرا که قوم برگزیده هستند.

وی تاکید کرد: باید توجه داشت که بعضی از سادات مدعی هستند که دیگران به آن‌ها احترام بگذارند. این رفتار تکبر و غرور است. مردم باید به سادات احترام بگذارند اما نباید سادات توقع احترام داشته باشند چرا که احترام از سوی مردم با توقع احترام از مردم متفاوت است. مردم به یک‌دیگر احترام می گذارند، اما مردم حق ندارد تا دیگران به آن‌ها احترام بگذارند. شرط بزرگی تواضع و فروتنی است.

جمشیدی در ادامه اظهارکرد: دید و بازدید در عید غدیر سابقه زیادی ندارد. در گذشته آیینی برای غدیر بوده و دعاهایی که متدینین می‌خوانند اما دید و بازدید در عید غدیر و به دیدار سادات رفتن عرف نبوده است. در بعضی از کشورها، شیعیان به دیدار بزرگان می‌روند اما الزاما نباید به دیدار سادات رفت. دیدار با سادات زنده کردن ۱۴۰۰ سال خاطره سادات و ائمه است. در روز عید غدیر، مردم روستاهای ایران به دیدار بزرگان رفته و عید را تبریک می‌گویند. شعیان در این بازدید‌ها جمله «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین» زمزمه می کنند. یکی از آداب و ایین جالب در روز عید غدیر پیوند اخوت بین اهل ایمان است که به این کار اصطلاحا دست برادری یا خواهری گفته می‌شود.

این پژوهشگر عنوان کرد: احترام‌گذاشتن به غدیر برای زنده کردن و آشنا شدن با واقعه غدیر و توضیح آن به دیگران است و برخی افراد سعی دارند از غدیر، مانند برخی از آداب و رسوم دیگر محتوا را بگیرند و تنها شکل و ظاهر آن را نگهدارند. غدیر فرصتی است که با مقام و شان امامت آشنا شده و اتفاق غدیر را تحلیل و نه تجلیل کنیم.

جمشیدی افزود: افراد، بیش از آن که زندگی ائمه معصومین را برای ما تحلیل کنند، زندگی آنان را برای ما توصیف و تجلیل کردند و باید به تحلیل و بازاحیای زندگی ائمه برگردیم.

انتهای پیام

 
  • حسن جمشیدی
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۵
کد خبر:    ۳۹۰۳۳۷۷

یک پژوهشگر و مدرس فلسفه با بیان اینکه اخلاق، گوهر دین است گفت: متأسفانه این گوهر در کشور ما مقوله‌ای گم و ناشناخته شده است، اما با توجه به این امور و در نظر گرفتن آن‌ می‌توان شاهد جامعه‌ای سالم تر و البته با رشد بیشتری بود.

 

گوهر دین، اخلاق استحسن جمشیدی، پژوهشگر و مدرس فلسفه، در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی، اظهار کرد: مقوله اخلاق یکی از مباحث مهمی است که دین اسلام درباره آن تأکید فراوانی داشته است و گوهر دین اخلاق است، اما متأسفانه در کشور ما مقوله‌ای ناشناخته شده است. بنابراین با توجه به این مقوله و مهم پنداشتن آن می‌توان شاهد جامعه‌ای سالم‌تر و البته با رشد بیشتری بود.

این مدرس فلسفه بیان کرد: همانگونه که امروزه در حوزه اقتصادی با مشکلاتی مواجه هستیم، باید بدانیم که در حوزه اخلاق نیز دچار مشکلاتی هستیم. به عنوان مثال غیبت می‌کنیم اما با چیستی آن آشنا نیستیم چرا که برایمان توضیح نداند که غیبت چیست، کجا اتفاق می‌افتد و در چه صورت می‌توان حرفی را غیبت دانست. هیچ چیزی به اندازه رعایت اخلاق دشوار نیست و هیچ چیزی هم به اندازه اخلاق نمی‌تواند برای ما ثمربخش باشد، زیرا اخلاق به آدمی حیثیت، شرف و انسانیت می‌بخشد که بی‌توجهی به آن موجب سست شدن اینگونه اموری که در پی اخلاق برای فرد به وجود می‌آید، می‌شود.

جمشیدی در پاسخ به این سؤال که آیا می‌توان در حوزه دین برای حفظ برخی از مسائل، اخلاق را زیر پا گذاشت، اظهار کرد: فردی که زنده، باهوش و عاقل است، تمامی کارهایی را که انجام می‌دهد، براساس بایدها و نبایدهایی است که به آن‌ها پای‌بند بوده و آن‌ها را در رأس امور قرار داده است و همواره این بایدها و نبایدها، براساس تحقیقاتی که از ۶ پایگاه نشئت می‌گیرد، انجام می‌شود.

معضلاتی که جامعه ما با آن مواجه است

این پژوهشگر با اشاره به معضلاتی که جامعه ما با آن مواجه است، تصریح کرد: در این خصوص ابتدا به معضل مهم جامعه که همانا اخلاق است می‌پردازیم، اما آیا آنگونه که باید، همه مردم با این مقوله آشنا هستند و مفهوم آن را می‌دانند؟ قطعاً بسیاری از افراد با این مفهوم، آشنایی ندارند زیرا هیچ کاری که در جهت کمک به این امر مهم صورت نگرفته است. در فلسفه اخلاق باید کارهای زیادی صورت گیرد، چرا که حرکت کردن در این راستا می‌تواند منجر به ماندگاری کار شود، مانند اینکه فردی به دلیل قرار گرفتن در شرایط خاصی مجبور می‌شود که دروغ بگوید تا ارزش کار خود را ماندگار کند، چراکه متأسفانه در جامعه ما قوانین به گونه‌ای هستند که به بداخلاقی پاداش داده می‌شود.

جمشیدی با بیان اینکه دینی که ما به آن معتقدیم، گوهری دارد که باید با چیستی آن آشنا باشیم، تصریح کرد: سؤال اینجاست که آیا گوهر دین تنها حج رفتن، نماز خواندن ویا انجام عبادت است؟ که قطعاً اینگونه نیست و در کنار این کارها، امور دیگری هستند که باید آن‌ها را انجام دهیم. در حالی که مقوله مهم دیگری به نام اخلاق وجود دارد که دین اسلام نیز درباره آن تأکید بسیاری داشته است. پس اگر به عناصری مانند امامت، معاد، توحید و نبوت، که از جمله اصول مهم دینی هستند، آنها ایمان داریم، باید از این عناصر در جهت رسیدن به مقوله بسیار مهم اخلاق استفاده کنیم.

این مدرس دانشگاه تأکید کرد: مشکلات اساسی کشور را تحریم‌هایی که وجود دارد و حتی عملکرد برخی از مسئولان نمی‌دانم، بلکه اخلاق می‌دانم چرا که در جامعه ما به اخلاق توجه نمی‌شود و این بی‌توجهی باعث شده که چنین مهمی در جامعه ما گم شود، در حالی که باید به مهم بودن چنین مقوله‌ای پی برد و کاری کرد که در جامعه دیده شود. بنابراین با توجه به این امور و در نظر گرفتن آن‌ها می‌توان شاهد جامعه‌ای سالم‌تر و با رشد بیشتر بود.

تنها مقوله‌ای که بشر با آن توافق دارد

وی تصریح کرد: جالب اینجاست که اخلاق، تنها مقوله‌ای است که بشر با آن توافق دارد، زیرا فردی را نداریم که بر این باور باشد که خیانت، دروغ، دزدی، تهمت و سایر کارهایی که در چارچوب اخلاق قرار نمی‌گیرند، خوب هستند و در این میان می‌توان گفت که همواره ویژگی‌ای که اخلاق دارد، این است که فرد می‌داند که چه کاری خوب و چه کاری بد است. فردی عملی را انجام می‌دهد به دلیل اینکه خودش آن کار را دوست دارد که گاهی در این راستا شرع را بهانه‌ای برای انجام کار خود می‌داند. همچنین علاوه بر این موضوع نیز در جایی در راستای کاری که انجام می‌دهد از ایمان نیز یاد می‌کند، لذا اخلاق مقوله‌ای است که از سوی خود افراد انجام می‌شود و همه افراد هم متوجه این امر می‌شوند که سخن و رفتارشان درست و یا اشتباه است.

این مدرس فلسفه اظهار کرد: خداوند در آیه ۲۵ سوره حدید می‎فرماید: «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» این آیه با وجود اینکه روشن بوده و پیچیدگی ندارد، اما متأسفانه به خوبی معنا نشده و همواره یکی از آیاتی است که آمدن پیامبران برای ما را در راستای برقراری عدالت بشارت می‌دهد. در واقع آن‌ها آمدند تا عدالت را برقرار کنند و از طرفی کاری کردند که مردم نیز عدالت را اجرا کنند و همواره مردم را در این مسیر نیز هدایت و راهنمایی کردند. اما منظور از اینکه مردم عدل را برپا دارند چیست؟ چیزی که امروزه برخی از علما و همچنین برخی از افراد به آن معتقدند این است که انبیا آمدند تا عدالت را اجرا کنند، در حالی که اینگونه نبوده و در واقع آن‌ها آمدند تا مردم را در جهت اجرای عدالت راهنمایی کنند.

وی گفت: در واقع منظور از برپایی عدل توسط مردم این است که مردم در جهت اجرا و تحقق عدالت که نمی‌توانند کاری انجام دهند و اگر ساخته، تربیت و اصلاح شوند هدف الهی محقق می‌شود. اگر انسان شایسته‌ای در هر سمتی که بخواهد فعالیت کند، قطعاً انسان خوبی است، اما اگر انسانی که از کودکی کارهای خوبی انجام نمی‌داده در سن بزرگسالی به هر پست و مسئولیتی که برسد، باز هم همان بد بودنش در وجودش باقی می‌ماند و به سمت خوبی‌ها نخواهد رفت.

این پژوهشگر اضافه کرد: البته افرادی هم که در سطح کلان سرقت می‌کنند اگر پرونده‌های آن‌ها را بررسی کنیم شاهد این امر خواهیم بود که در گذشته مجالی برای دزدی پیدا کرده و از قبل هم در این زمینه‌ها دست داشته‌اند و اکنون که بزرگ شده‌اند چنین کاری را می‌توانند به راحتی انجام دهند. بنابراین از این آیه در این راستا استفاده می‌شود که همواره رسالت انبیا، اجرا و تحقق عدالت به صورت مستقیم نیست، بلکه هدف انبیا تربیت و هدایت بشر است. از این رو انبیا آمدند تا انسان را تربیت کنند و از این طریق به دیگران نیز کمک کنند و هنگامی که انسان، تربیت شد تفاوتی ندارد که در چه حوزه‌ای کار می‌کند، بلکه مهم این است که در این میان، انسانی تربیت شده باشد و این انسان‌های تربیت شده زمانی که به پست و سمتی که برسند، موفق‌تر خواهد شد.

انتهای پیام
  • حسن جمشیدی