واشکافی چند رویکرد به نهضت عاشورا (۴)
يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۸ ب.ظ
کد خبر: ۱۵۲۰۹۴۳
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۳:۳۳
گروه اندیشه و علم: نسبت به حادثه عاشورا از سوی اندیشمندان و متفکران اسلامی دیدگاههای مختلفی ارایه شده است.خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، شعبه خراسان رضوی، در این سلسله نوشتارها که توسط محقق ارجمند، حسن جمشیدی مدیرگروه پژوهشی فلسفه جهاددانشگاهی مشهد به رشته تحریر در آمده است، به واشکافی چند رویکرد به نهضت عاشورا میپردازد.
استاد شهید مرتضی مطهری ضمن تبیین علل بیان شده برای نهضت عاشورا، خود علت و انگیزه قیام را حراست و پاسداری از اسلام بیان میدارد. بدین معنا که گرچه در طی نیم قرن گذشته - بعد از رحلت رسول الله تا پایان خلافت معاویه - کژروی و بیراهه روی ایجاد شده و به سنتهای رسول الله کمتر توجه میشود ولی نام و یاد رسول الله هنوز فضای جامعه را در بر گرفته است و نام او هنوز به مجد و بزرگی یاد میشود. ولی یزید فردی است که رسول خدا هم چندان برایش قرب و منزلت ندارد. بلکه او چندان باور به وحی و نبوت و عالم غیب ندارد. او برای بازگرداندن جامعه به دوره پیش از جاهلیت و احیای سنتهای قومی و تبعیض نژادی و … فراوان تلاش میکرد. او نگران ارزشهای دینی نبود. او میکوشید تا سایه دین اسلام را از سر مردم دین دار مدینه کنار بزند و امام حسین به پا خاست تا دین را احیا کند.
آنچه یزید به عنوان خلیفه مسلمین در پی انجام آن بود، آن چیزی نبود که رسول گرامی اسلام آن را دنبال میکرد. بلکه دقیقا یزید نقطه مقابل پیامبر بود. و او کسی نبود که به روش و مسلک نبوی باور داشته باشد.
امام حسین(ع) در پی احیای دین جدش رسول خدا بر آمد. چنان که خود او فرمود: الاترون ان الحق لایعمل به و الباطل لایتناهی عنه. لیراغب المؤمن فی لقاء الله محقا.
این نوع از نگرش، اولا قیام امام حسین(ع) را برای جلب قدرت و جذب خلافت مطرود میداند. چون اگر یزید به شریعت عمل میکرد حتی به همان اندازه محدود معاویه دلیلی برای قیام وجود نداشت. مهم برای فرزند رسول خدا پرچمداری و احیای حق است.
ثانیا این رویکرد ، مجبور بودن امام(ع) را نیز مردود میداند. این که گفته میشود امام حسین(ع) از دیر باز جام عهدی را که سرکشیده و باید بدان وفادار بماند، این نظریه را نیز بر نمیتابد.
امام حسین(ع) بر مبنای این تحلیل یک انسان آگاه است که میبیند که حقیقت در حال قربانی است. و او خود را قربانی میکند تا حقیقت بماند. پیش از این نیز چنین راه و روشی در بین صحابه رسول الله اتفاق افتاده است.
در ماجرای عثمان بن عفان که پا از گلیم خود فراتر نهاد و قربانی فزونخواهیهای خود شد، بیشتر صحابه علیه او شورش کردند. یزید تداوم بخش راه و روش عثمانی بود.
پررنگ کردن عنصر امر به معروف و نهی از منکر در ماجرای کربلا و تبیین نقش اساسی به حوادث بعد از عاشورا و برجسته نمودن تأثیر زینب سلام الله علیها بعد از عاشورا مبتنی بر همین انگاره است که رسالت او دین بود و دفاع از حریم و حرمت دین.
بدین جهت استاد مطهری در آثار خود در باره امام حسین(ع) از نهضت او با نام و عنوان نهضت مقدس یاد میکند. نهضتی که هم غایتش مقدس بود و هم ره توشه راه و هم ابزاری که به کار میگرفتند. این رویکرد را استاد شهید مرتضی مطهری در کتابی با نام حماسه حسینی به تفصیل بیان کرده است.
این رویکرد و مجموعه اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری در حماسهحسینی مورد نقد جدی مرحوم صالحی نجف آبادی در کتابی با نام نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری قرار گرفته است. هم متن و هم نقد آن از جمله آثار قابل تأمل درباره نهضت عاشورا است.
استاد شهید مرتضی مطهری ضمن تبیین علل بیان شده برای نهضت عاشورا، خود علت و انگیزه قیام را حراست و پاسداری از اسلام بیان میدارد. بدین معنا که گرچه در طی نیم قرن گذشته - بعد از رحلت رسول الله تا پایان خلافت معاویه - کژروی و بیراهه روی ایجاد شده و به سنتهای رسول الله کمتر توجه میشود ولی نام و یاد رسول الله هنوز فضای جامعه را در بر گرفته است و نام او هنوز به مجد و بزرگی یاد میشود. ولی یزید فردی است که رسول خدا هم چندان برایش قرب و منزلت ندارد. بلکه او چندان باور به وحی و نبوت و عالم غیب ندارد. او برای بازگرداندن جامعه به دوره پیش از جاهلیت و احیای سنتهای قومی و تبعیض نژادی و … فراوان تلاش میکرد. او نگران ارزشهای دینی نبود. او میکوشید تا سایه دین اسلام را از سر مردم دین دار مدینه کنار بزند و امام حسین به پا خاست تا دین را احیا کند.
آنچه یزید به عنوان خلیفه مسلمین در پی انجام آن بود، آن چیزی نبود که رسول گرامی اسلام آن را دنبال میکرد. بلکه دقیقا یزید نقطه مقابل پیامبر بود. و او کسی نبود که به روش و مسلک نبوی باور داشته باشد.
امام حسین(ع) در پی احیای دین جدش رسول خدا بر آمد. چنان که خود او فرمود: الاترون ان الحق لایعمل به و الباطل لایتناهی عنه. لیراغب المؤمن فی لقاء الله محقا.
این نوع از نگرش، اولا قیام امام حسین(ع) را برای جلب قدرت و جذب خلافت مطرود میداند. چون اگر یزید به شریعت عمل میکرد حتی به همان اندازه محدود معاویه دلیلی برای قیام وجود نداشت. مهم برای فرزند رسول خدا پرچمداری و احیای حق است.
ثانیا این رویکرد ، مجبور بودن امام(ع) را نیز مردود میداند. این که گفته میشود امام حسین(ع) از دیر باز جام عهدی را که سرکشیده و باید بدان وفادار بماند، این نظریه را نیز بر نمیتابد.
امام حسین(ع) بر مبنای این تحلیل یک انسان آگاه است که میبیند که حقیقت در حال قربانی است. و او خود را قربانی میکند تا حقیقت بماند. پیش از این نیز چنین راه و روشی در بین صحابه رسول الله اتفاق افتاده است.
در ماجرای عثمان بن عفان که پا از گلیم خود فراتر نهاد و قربانی فزونخواهیهای خود شد، بیشتر صحابه علیه او شورش کردند. یزید تداوم بخش راه و روش عثمانی بود.
پررنگ کردن عنصر امر به معروف و نهی از منکر در ماجرای کربلا و تبیین نقش اساسی به حوادث بعد از عاشورا و برجسته نمودن تأثیر زینب سلام الله علیها بعد از عاشورا مبتنی بر همین انگاره است که رسالت او دین بود و دفاع از حریم و حرمت دین.
بدین جهت استاد مطهری در آثار خود در باره امام حسین(ع) از نهضت او با نام و عنوان نهضت مقدس یاد میکند. نهضتی که هم غایتش مقدس بود و هم ره توشه راه و هم ابزاری که به کار میگرفتند. این رویکرد را استاد شهید مرتضی مطهری در کتابی با نام حماسه حسینی به تفصیل بیان کرده است.
این رویکرد و مجموعه اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری در حماسهحسینی مورد نقد جدی مرحوم صالحی نجف آبادی در کتابی با نام نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری قرار گرفته است. هم متن و هم نقد آن از جمله آثار قابل تأمل درباره نهضت عاشورا است.
- ۹۹/۰۵/۱۲