یک پژوهشگر و مدرس فلسفه گفت: تنها مقولهای که بشر با آن توافق دارد، مقوله اخلاق است؛ فردی را نداریم بر این باور باشد که خیانت، دروغ، دزدی، تهمت و سایر کارهایی که در چارچوب اخلاق قرار نمیگیرند، خوب هستند.
حسن جمشیدی، پژوهشگر و مدرس فلسفه در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، اظهار کرد: مقوله اخلاق یکی از مباحث مهمی است که در دین ما نیز نسبت به آن تأکیدات فراوانی شده و از این رو میتوان گوهر دین را اخلاق دانست و گفت که با اهمیت دادن به این موضوع میتوان شاهد جامعه سالمتری بود و این در حالی است که بشر نیز این مقوله ارزشمند را باور دارند.
وی ادامه داد: در واقع تمام دعواهایی که در جامعه رخ میدهد به این دلیل است که گاهی آداب و رسوم با اخلاق، حقوق با اخلاق و دین با اخلاق اشتباه گرفته میشود. برخی از افراد میگویند که چه اشکالی دارد که برخی از مقولههای اخلاقی را قانونی کنیم و هر کسی که دروغ گفت را جریمه کنیم که در صورت قانونی کردن چنین کاری، مقولههای اخلاقی کارکرد اجتماعی پیدا خواهند کرد و دیگر پای اخلاق در میان نخواهد بود؛ چرا که هر یک از این موارد اثرات خود را بهدنبال خواهد داشت، بدین منظور که اگر حقوقی است، اجرای مقررات صلاح جامعه و در نهایت هم تعالی یافتن افراد را بهدنبال خواهد داشت.
جمشیدی گفت: افراد یاد گرفتهاند که متملق شوند، زیرا بر این باور هستند که برای راست گفتن باید تملق کنند که این نیز امر مهمی بهشمار میرود؛ چرا که ما باید به ظرفیتی برسیم که داوری دیگران نسبت به خودمان برایمان مهم نباشد و هر کاری را که به نظر خودمان درست است را انجام دهیم و این برایمان مهم نباشد که دیگران در مورد ما چه فکری میکنند.
این مدرس دانشگاه تأکید کرد: در واقع باید دانست که دین، سیستمساز نیست، بلکه فردساز است و با توجه به اینکه حکومت دینی به نوعی یک امر تجربی است باید گفت که در این راستا ما تجربه حکومت دینی را نداریم.
بایدها و نبایدهای موجود در جامعه
این پژوهشگر به انواع بایدها و نبایدهایی که در جامعه خود با آنها مواجه هستیم اشاره و بیان کرد: بایدها و نبایدهای اخلاقی یکی از این هنجارهای مهمی است که میتوان از آن نام برد اما در این میان این سؤال ایجاد میشود که بایدها و نبایدهای اخلاقی را چه کسی روشن میکند؟
این مدرس فلسفه افزود: در پاسخ به این سؤال باید گفت که به نوعی اخلاق تنها مقولهای است که خود فرد میداند چه کرده است، همانطور که خداوند در آیههای ۹ و ۱۰ سوره شمس میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها؛ هر کس آن را پاک گردانید قطعاً رستگار شد و هرکه آلودهاش ساخت قطعاً درباخت» این موضوعیت را به خوبی روشن کرده است.
وی تصریح کرد: جالب اینجاست که تنها مقولهای که بشر با آن توافق دارد، مقوله اخلاق است؛ فردی را نداریم بر این باور باشد که خیانت، دروغ، دزدی، تهمت و سایر کارهایی که در چارچوب اخلاق قرار نمیگیرند، خوب هستند و در این میان میتوان گفت آن ویژگی که اخلاق دارد، این است که فرد میداند که چه کاری خوب و چه کاری بد است.
این پژوهشگر تأکید کرد: اینکه من عملی را انجام میدهم به این دلیل است که من آن کار را دوست دارم که گاهی در این راستا شرع را بهانهای برای انجام کار خود میدانم و در جایی نیز از این کار بهعنوان ایمان یاد میکنم؛ لذا اخلاق مقولهای است که توسط خود افراد انجام میشود و همه افراد هم متوجه این امر میشوند که سخن و رفتارشان صحیح و یا اشتباه است.
با رعایت اخلاق، به هیچ کس جفا نمیشود
جمشیدی بیان کرد: در واقع هنگامیکه وارد عرصه اخلاق میشویم میتوانیم آن را تنها مقولهای بدانیم که در آن به هیچ کس جفا نمیشود؛ اما همواره این نکته را باید مورد توجه داشت که باید شناخت کافی در خصوص این امور داشته باشیم، بر روی آنها کار کنیم و معنا و چارچوب آن را برای مردم نیز مشخص کنیم تا از این طریق به مهم بودن این موضوع پی ببرند.
این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از این گفتوگو به اخلاق پزشکی نیز اشاره کرد و گفت: در این میان میتوان به اخلاق پزشکی نیز اشاره کرد که متأسفانه این مهم نیز در جامعه ما به چشم نمیخورد؛ چرا که پزشکان جامعه ما وقت کافی برای تشخیص بیماری مراجعهکنندگان خود نمیگذارند و اخلاق پزشکی را نادیده میگیرند.
وی با اشاره به بایدها و نبایدهای دیگری که از آنها بهعنوان هنجار در جامعه یاد میشود نیز تصریح کرد: در خصوص بایدها و نبایدهای دیگری که در جامعه وجود دارد نیز باید گفت که یکسری بایدهایی حقوقی و یا قانونی هستند، مانند عبور از چراغ قرمز و هر عملی که در مقابلش، تشویق و یا مجازات صورت میگیرد، همچنین بایدهای دینی و مذهبی مانند نماز خواندن نیز نوع دیگری از هنجارهای گفته شده، هستند.
جمشیدی گفت: نوع دیگری از بایدها را میتوان به بایدهای رسومی اشاره کرد که همواره آداب، رسوم، عرف و آن دسته از آدابی که جزو سنتهای ما هستند مانند سلام کردن، احترام گذاشتن به دیگران، لباس مشکی پوشیدن در مراسم عزاداری و ... در این دسته از بایدها و نبایدها قرار میگیرند.
این مدرس فلسفه بایدها و نبایدهای مصلحتانگارانه را دسته دیگری از انواع بایدها و نبایدهای جامعه دانست و گفت: این دسته از هنجارها زمانی صورت میگیرد که اگر فردی تصمیم داشته باشد که بهعنوان مثال کارمند شایستهای باشد میداند باید از مقام مافوق خود اطاعت کند و یا اینکه اگر بخواهد در رشته پزشکی شرکت کند باید پیش از انتخاب رشته خود یکسری مقدماتی را برای خود فراهم کنم که برای او مصلحتانگارانه باشد.
این پژوهشگر بیان کرد: در آخر هم بایدها و نبایدهای زیباشناختی هستند که در این خصوص کسی برای ما تعیین تکلیف نمیکند که چه کاری را انجام دهیم و چه کاری را انجام ندهیم، مانند ظاهری که ما در مکانهای مختلف برای خود انتخاب میکنیم.
وی تأکید کرد: گفتنی است که تمام این بایدها و نبایدها در یک راستا قرار دارند و با یکدیگر جمع نمیشوند و به نوعی در عرض یکدیگر هستند. حال اگر این بایدها و نبایدها با یکدیگر تعارض داشته باشند، تقدم با کدام یک بود؟ از این رو میتوان گفت که تمامی این بایدها و نبایدها واقعی نیستند، بلکه اعتباری هستند.
جمشیدی با بیان اینکه در کشور ما سه نیاز و مشکل اساسی وجود دارد، اظهار کرد: این سه مشکل را میتوان اینگونه بیان کرد؛ اول اینکه کشور ما با عدم وجود نگاه تاریخی مواجه است که به نوعی عدم وجود این نگاه تاریخی در جامعه معضلی برای ما ایجاد کرده است، زیرا همانطور که میدانیم تغییر یک امر مسلمی است و همه ما میدانیم که امروزه نمیتوانیم به شیوهای که گذشتگان زندگی میکردند، زندگی کنیم و طبیعتاً نسل بعدی نیز نمیتوانند به شیوه امروزی ما زندگی کنند.
این مدرس فلسفه ادامه داد: از این رو میتوان اینگونه بیان کرد که همواره نگاه تاریخی به ما میگوید که هیچ چیز ثابتی وجود ندارد، بلکه همه چیز در حال تغییر است و تاریخ نیز از این قاعده مستثنی نیست. همواره باید باور کنیم که زندگی گذشتگان تا امروز تغییر کرده اما این در حالی است که متأسفانه این باور بین برخی از مردم و حتی برخی مسئولان نیز هیچ جایگاهی ندارد.
عدم وجود نگاه عقلانی در جامعه
این پژوهشگر معضل مهم دیگری که جامعه ما با آن مواجه است را عدم نگاه عقلانی در جامعه دانست و افزود: در واقع این نگاه در جامعه ما بهصورت عام وجود ندارد و به نوعی میتوان گفت که عقلانیت در جامعه ما حاکم نیست.
جمشیدی ادامه داد: هنگامیکه از این نگاه صحبت میشود، منظور این است که باید جامعه را با درایت مدیریت کرد، منافع خود را سنجید، تابع احساسات خود نبود و طبق این نگاه و با استفاده از شعور و عقل خود بتوان مشکلات جامعه را حل و فصل کرد، البته در اینجا منظور از جامعه تمام مردمی هستند که در جامعه زندگی میکنند.
وی اضافه کرد: در این میان باید گفت آنگونه که باید، هیچگونه نظام تصمیمگیری چه در تصمیمهای فردی، اجتماعی و حتی در سطح کلان نیز بر جامعه ما حاکم نیست که در این میان میتوان به گران شدن بنزین اشاره کرد؛ چرا که این کار عقلانی نبوده، به همین دلیل مسئولان باید بدانند که چنین اقدامی، بدترین کاری بود که در چنین شرایطی اقدام به چنین کاری کردند.
این مدرس فلسفه تصریح کرد: هنگامیکه نفت ما تحریم میشود، قطعاً در این راستا راهی وجود دارد که بهترین راهکاری که میتوان به آن اشاره کرد، گفتوگو است و اگر این راهکار در نظر گرفته میشد قطعاً، هم گران شدن بنزین صورت نمیگرفت و هم اینکه در جامعه نیز شاهد این همه گرانی نبودیم.
جمشیدی تأکید کرد: من معتقدم که این سه پروژه و عنصر عدم نگاه تاریخی، عدم نگاه عقلانی و عدم وجود نظام تصمیمگیری در جامعه که سه نیاز اساسی جامعه هستند باید با یکدیگر پیش روند و در غیر این صورت جامعه از هم پاشیده خواهد شد، البته تا حدودی هم امروزه شاهد این فروپاشی هستیم.
انتهای پیام- ۰ نظر
- ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۱۱