جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شرح گلشن راز شعر 367» ثبت شده است

368

ز افعال نکوهیده شود پاک

چو ادریس نبی آید بر افلاک

بیان شد که باید پیش از انباشت اعمال خوب کارهای بد و ناشایست کنار زده شود. نخست دفع آفت شود و بعد به جمع اعمال همت گردد. اگر کسی بخواهد وارد سلک عارفان شود و طریق حقیقت را بپیماید باید گامهای مهمی را بردارد:

گام نخست باید که از انبیای الهی و ارشادات اولیا پیروی کند. در بین قوم موسی رسم بر این بود که هرکس اگر حاجتی می داشت چهل روز به عبادت مشغول می شد و بعد از چهل روز حاجت روا به خانه خود بر می گشت. یکی برای حاجتی چهل روز خلوت گزید و به دعا و نیایش و ذکر پرداخت و بعد از چهل روز حاجتش برآورده نشد. جهت اعتراض به نزد موسی آمد و گفت: من چهل شبانه روز خلوت گزیدم و دعا کردم و عبادت؛ اما حاجت من برآورده نشد. موسی به وی وعده داد تا در ملاقاتش با خداوند اعتراضش را خواهد گفت و جوابش را برای او خواهد آورد.

موسی به دیدار خداوند شتافت و اعتراض این بنده را بیان کرد. از طرف خداوند ندا رسید: ای موسی! اگر این بنده ما چنان دستهایش را به آسمان دراز کند که دستهایش بشکند و چنان اشک بریزد که از چشمانش خون جریان بیابد، حاجتش بر آورده نخواهد شد. چون از راهی وارد شده است که راه من نیست. او از دری غیر از در تو وارد شده است. او به نزد من آمده است و حاجاتش را آورده است؛ ولی نسبت به تو موسی که فرستناده من هستی شک دارد.

موسی برگشت و سراغ آن فرد رفت و پرسید: تو در خانه خدا رفته ای و نسبت به فرستاده او تردید داری؟

مرد در پاسخ گفت: آری مدتی است نسبت به پیامبری تو شک دارم ولی الان فهمیدم که تو پیام آور خداوند هستی ... دو باره به چله نشست و عبادت کرد و بعد از چهل شبانه روز با حاجت روا به منزل برگشت.

در گام دوم باید اعتقادات صحیح و درست داشته باشد. اعتقادات افراد بخشی از حیث وجودی آنها است.

در گام سوم باید اعمال شایسته داشته باشد.

در گام چهارم نباید افعال نکوهیده داشته باشد.

در گام پنجم به صفات پسندیده خود را آراسته سازد.

در گام ششم باید راه ریاضت در پیش بگیرد.

در گام هفتم باید اهتمام تام به غایت و هدف داشته باشد تا که به حق نائل شود.

در گام هشتم باید از دنیا و مشتهیات جسمانی پرهیز کند.

در برداشتن همین گامها است که به مراتب عالی دست خواهید یافت و بر افلاک عروج پیدا خواهید کرد و با ملائکه در هم خواهید آمیخت.  

  افعال نکوهیده یعنی افعال مذموم و ناپسند. افعالی که هر یک در حقیقت؛ بند و آفتی هستند که روح انسان را پای بند عالم سفلی و طبیعی می کند و از پرواز به فضای ملکوت اعلی باز می دارد. از اوج تجرد و قدسیت به حضیض تعلق و آلودگی و می کشاند. باید سالک این مسیر خود را از این آلودگی ها پاک گرداند.

مانند:

پرهیز از پرخوری

پرهیز از پر خوابی

پرهیز از پر نوشی

پرهیز از شهوت رانی و افراط در آن

پرهیز از دنیا طلبی

پرهیز از حب جاه و مقام

پرهیز از توقع داشتن از دیگران

پرهیز از حرص و طمع

پرهیز از جمع اموال و املاک

پرهیز از تحصیل چیزهای شهوت انگیز

پس از رفع این موانع است که هم چون ادریس نبی علیه السلام مستعد معراج الهی خواهید شد. و با ملائک و ارواح مجرد در خواهید آمیخت.

ادریس از پیامبران بزرگ الهی است. احتمالا حضرت نوح نبیره ایشان باشد و خود او فاصله چندانی از حضرت آدم ندارد. او اهل دعا و عبادت و تسبیح و ذکر بود. حرفه اش خیاطی بود ولی اهل ریاضت نیز بود. در بین اهل عرفان ادریس از منزلت و جایگاه بس بلندی برخوردار است. البته این منزلت را از آیه شریفه اتخاذ کرده اند که می فرماید: و رفعناه مکانا علیا(مریم آیه 95) معتقدند که ادریس مدتی ناپدید شد و در این مدت به آسمانها و عالم مجردات عروج کرده بود. گفته اند که شیت احتمالا پدر ادریس باشد. و شیث فرزند سوم حضرت آدم است. بعد از مرگ هابیل به دست قابیل، خداوند شیث را به آدم داد. البته خداوند دانای به همه امور است.        

369

چو یابد از صفات بد نجاتی

شود چون نوح از آن صاحب ثباتی

اگر کسی بتواند خود را از صفات بد برهاند به برکت ترک صفات بد به مقام و منزلت حضرت نوح خواهد رسید. صفات بد عبارت است از: حسد و کبر و نخوت و حقد و غضب و کذب و افترا و فسق و فجور و بخل و... که به این صفات ملکات ذمیمه و یا اخلاق بد و صفات زشت و ناپسند می گویند. از ویژگی های حضرت نوح آن بود که برای دعوت مردم تلاش بسیار کرد و حتی فرزندش به وی ایمان نیاورد و او هم کوتاه نیامد و از تبلیغ دست برنداشت. لذا در بین انبیا نوح به الگوی صبر بدل شده است.

جور کفر نوحیان و صبر نوح

نوح را شد صیقل مرآت روح

  • حسن جمشیدی

367

به توبه متصف گردد در آن دم

شود در اصطفی ز اولاد آدم

سخن در سلوک بود و طریق به سوی حق. در سیر الی الله و حرکت به سمت و سوی خداوند. حرکت و گام نهادن در این مسیر چندان راحت و ساده نیست:

رنج بردم روز و شب عمری دراز

تا به صد زاری دری کردند باز

تو بدین زودی بدان در کی رسی

در نخستین پایه بر سر چون رسی

مقام توبه

 اولین مقام که سالک در آن گام می نهد و ورود می یابد مقام توبه است. توبه را باب الابواب گویند. چون سالک و طالب به وسیله توبه به مقام قرب حضرت خداوندی وصول می یابد:

ما درین انبار گندم می‌کنیم

گندم جمع آمده گم می‌کنیم

می‌نیندیشیم آخر ما بهوش

کین خلل در گندمست از مکر موش

با تلاش بسیار هرچه جمع می کنیم می بینیم که بر باد فنا می رود. مولوی می فرماید یک جای بار شما و انبان شما مشکل دارد. باید اول راه آفت خیز را بست. موش همان آفت است. همان گناهان است.

اول ای جان دفع شر موش کن

وانگهی در جمع گندم کوش کن

توبه به معنای رجوع است. به معنای برگشت: ثم اجتباه ربه فتاب علیه و هدی(طه آیه 122) بعد از توبه حضرت آدم، خداوند سبحان توبه او را پذیرفت و به سمت آدم برگشت. و آدم را برگزید. در آیه دارد که تاب علیه. به سمت او برگشت. توبه در اصطلاح به معنای برگشت الی الله است. ثم تاب علیهم لیتوبوا(توبه آیه 118) ابتدا خداوند سبحان به ایشان تفضل می فرماید و مورد رحمتش قرار می دهد تا برگردند این نعمت اول است و آنها بر می گردند. و طاعت و انقیاد پیشه می کنند که این نعمت دوم است.  

در اصطلاح اهل شریعت توبه به معنای ندامت و پشیمانی نسبت به معصیت است. مثلا نباید مشروب می نوشید چون شرع آن را حرام فرموده است. این معصیت است. اما اگر شرب خمر کرد ولی نه به جهت شرع بلکه از آن جهت که دچار سردرد شدید می شود. این توبه نیست. در صورتی که تصمیم جدی گرفت که دیگر بارهد سراغ مشروبات نرود. علیرغم آن که پولش را دارد و قدرت وتمکنش را هم دارد ولی سراغش نمی رود. این می شود توبه. حقیقت توبه آن است که سالک حقیقی از هرچه که مانع از رسیدن وی به حضرت حق است چه مانع دنیوی باشد و چه اخروی و از هرچه که توجه او را به غیر خدا جلب کند و مانع توجهش به خداوند بشود همه این موانع صوری و معنوی و مادی و... را کنار بزند و فقط و فقط متوجه او شود این را می گویند توجه حقیقی. فنبذوه وراء ظهورم. (آل عمران آیه 185) همه آنها را پشت سرشان افکندند و دیگر به آن حتی نگاه هم نکردند.

توبه بر چهار نوع یا دارای چهار مرتبه است:

یکم- توبه کفار بازگشت از کفر به سمت ایمان است. کسی که غیر خدا را می پرستد توبه کند و به سوی خداوند برگردد و خداوند را بپرستد. این اتفاق در حوزه عقاید رخ می دهد.

دوم- توبه فاجر و فساق و آن بازگشت از فسق و فجور و مخالفتهای علنی با شریعت است. کسی که با شریعت از در مخالفت وارد می شود. یا کلا انکار می کند و یا بی انکار انکار کند واجبش را ترک و حرامش را مرتکب می شود. توبه از همه اینها. این اتفاق در حوزه احکام و فقه رخ می دهد.  

سوم- توبه ابرار و آن بازگشت از اخلاق ناپسند و اوصاف زشت است. این اتفاق در حوزه اخلاق رخ می دهد.  

چهارم- توبه کملین و آن توبه و بازگشت از غیر حق به سوی حق است.  

پشیمانی همیشه نسبت به اتفاقهایی است که تا به این لحظه رخ داده است. البته ممکن است کاری را هم باید می کرد که نکرد و الان پیشمان است. کلا پشیمانی نسبت به گذشته است. بر خلاف ترس که نسبت به آبنده است. شما نمی دانی که با چه چیزی مواجه هستی لذا می ترسی. یا نمی دانی که با تو چه خواهند کرد. موضوع ترس آینده است و موضوع پشیمانی گذشته است.

  • حسن جمشیدی