
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، نشست «علامه طباطبایی؛ قرآن، خرد، اجتماع» چهارشنبه، ۲۷ آبانماه با تبیین سه رویکرد تفسیری توسط عباس اسماعیلیزاده، مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد، رویکرد فلسفی توسط حجتالاسلام حسن جمشیدی، استاد حوزه و دانشگاه و رویکرد اجتماعی توسط حجتالاسلام غلامرضا صدیقاورعی، عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی در محل دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.
قرآن باید میزان باشد
عباس اسماعیلیزاده، مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد با تبیین رویکرد تفسیری علامه طباطبایی، ابراز کرد: قرآن باید میزان باشد، همانطور که خود علامه در خصوص عنوان کتابش، المیزان معتقد است؛ علامه طباطبایی در تفسیرش سه روش تفسیری، ابتدا تفسیر قرآن به قرآن، بعد تفسیر قرآن به روایت و در نهایت نیز تفسیر قرآن به عقل را مدنظر دارد، نه اینکه هر برداشت عقلی را درباره قرآن ارائه دهد یا تنها بر مبنای منابع روایی تفسیر کند و نه اینکه حتی با ربط دادن آیاتی از قرآن به جای آیاتی دیگر، تحلیلی را عرضه کند.
وی اظهار کرد: علامه طباطبایی هر برداشتی از براهین عقلی، کتب روایی و آیات قرآن میکند، با ظواهر و شکل قرآن تطبیق میدهد و ظواهر قرآن را حجت میداند که این نوع نگاه تازگی نداشته و در آثار گذشتگان نیز دیده میشود و دارای ثمراتی است.
مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد افزود: با کتاب المیزان، دیگر مفسران قرآن کریم نمیتوانند قرآن را به هر طریقی که میخواهند، تفسیر کنند و طرح اینگونه مباحث که اهل تسنن آن را به روشی و اهل تشیع قرآن را به طریق دیگری میفهمند، وجود ندارد؛ مثلاً در تفسیر آیه اکمال، برخی از علمای تسنن آیه را به حجت الوداع مربوط میدانند و مفسران اهل تشیع آن را به روز غدیر و زعامت حضرت علی(ع) تعبیر میکنند.
هنر مفسر قرآن
وی با بیان اینکه قرآنی که قابلیت هر نوع برداشتی از آن وجود داشته باشد، امکانپذیر نیست، ادامه داد: علامه طباطبایی در حقیقت در المیزان، قرآن را به حرف درآورده است و این هنر مفسر محسوب میشود؛ علامه تنها کسی است که توانسته حجت آیه غدیر را معنا کند و بدین طریق تفسیر قرآن را سامان داده است؛ همینطور در تفسیر سوره اعلی، تفاسیر و معانی مختلفی میبینیم از جمله تفاسیر ابن شهر آشوب در این زمینه.
اسماعیلیزاده با تأکید بر این نکته که از میان سه روش تفسیری، اصل بر قرآن است، بیان کرد: فارغ از استدلالهای عقلی، استنادهای روایی و آیات و الفاظ قرآن، اصالت با قرآن است و نکته دیگر در خصوص تفسیر علامه طباطبایی آن است که در بسیاری موارد تعابیر متعددی از تفاسیر ایشان وجود دارد و علامه قرآن را از زیرخروارها علوم و رشته بیرون آورد تا به شکل دیگری به قرآن توجه شود لذا باید گفت که دغدغه علامه نگاه صرف قرآن به قرآن نبود.
حجتالاسلام حسن جمشیدی، استاد حوزه و دانشگاه نیز در بخش دیگری از این نشست با تشریح رویکرد فلسفی به تفسیر المیزان علامه طباطبائی، عنوان کرد: رویکرد عقل به قرآن به معنی به کاربردن شیوههای فلسفی به قرآن کریم است؛ علامه طباطبایی با دارا بودن بیش از ۵۰ شاگرد و آثار متعدد در زمینههای مختلف فلسفه، بیشتر با کتاب المیزان شناخته شده است.
قرآن همان مبانی دین است
وی اضافه کرد: از دیرباز رابطه بین دین و عقل مطرح است و اینکه رابطهای سازگار است یا نه؟ برخی در رد و برخی در اثبات آن در ادوار مختلف نظریات مختلفی دادهاند، امام محمد غزالی و میرزامهدی اصفهانی از این جمله هستند؛ این در حالی است که علامه طباطبایی، بسیار آرام عمل میکرد و اصلاً اهل سروصدا و جنجال نبود.
حجتالاسلام جمشیدی با طرح این سؤال که آیا دین با فلسفه قابل جمع است یا نه، تصریح کرد: باید در جواب گفت، آیا مبانی دین چیزی جز قرآن است و باید از راه عقل، مبانی آن را درک کرد؟، مفاهیمی همچون الاول و الاخر، الظاهر و الباطن چگونه با عقل سنجیده میشوند؟ اگر بخواهیم عالم غیب را توضیح دهیم باید با چه ابزاری توضیح دهیم و از وجود و هست آن حرف بزنیم؟
وی همچنین با بیان اینکه علامه بدون هیاهو، دین و فلسفه را در منظر ما قرار داد و مسائل فلسفی و عقلی را نمیتوان از دین جدا کرد، اظهار کرد: عقاید، اخلاق و احکام سه بخش دین ما را تشکیل میدهند و در مباحث عقاید و اعتقادات به جز ابزار و براهین عقل، چگونه میتوان تحلیل و تفسیر کرد؟ ابن سینا و ملاصدرا دارای تفاسیری هستند ولی به شکل اصول علامه نیست.
ابتکارات خاص علامه در حوزه فلسفه
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: از جمله مباحث جدید علامه که بیانگر دین و فلسفه است، نگاه ایشان به براهین صدیقین است و طی آن خداوند را اثبات میکنند که اشکالات بسیاری به این برهان مترتب است.
وی با اشاره به اینکه اولین گام بوعلی سینا در این حوزه آن است که از خود وجود، وجود را اثبات میکند، افزود: ابن سینا از حوزه علت وارد خود علت میشود که نام برهان صدیقین را بر آن نهاد؛ اما بهترین، کاملترین و کمنقصترین اثبات برهان صدیقین را علامه طباطبایی نسبت به براهین بوعلی سینا و ملاصدرا ارائه میدهد، در واقع علامه با حداقل برهان که دو مقدمه است، برهان صدیقین را به نتیجه مطلوب میرساند و انتاج او از این برهان، قابلیت تبدیل به یک اساس فلسفی را دارد.
ارائه مبنایی تئوریک برای تبیین مسائل اجتماعی
همچنین حجتالاسلام غلامرضا صدیقاورعی، عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی، در این نشست علمی، رویکرد اجتماعی به تفسیر علامه را بیان کرد و گفت: اولین نقطه تمایز اندیشههای اجتماعی استاد طباطبایی آن است که در آن دو رشته قبلی مفسران، علما و آثار علمی فراوانی وجود دارد و ایشان در زمینه علوم اجتماعی، با نوآوریهای متعدد و آثار شاخص برجستهای شناخته شدهاند.
وی بیان کرد: در کتاب المیزان، مباحث متعدد و مفصل اجتماعی را با استدلال مطرح کرده و به کرسی مینشاند، البته به تناسب احکامی که در قرآن و گاه هم به تناسب مفاهیمی که در تاریخ انبیا وجود دارد؛ ایشان مبنایی تئوریک برای تبیین مسائل اجتماعی داشتهاند و در جلد یک، ۱۸ و ۱۹ المیزان به همین روش، مسائلی را شرح دادهاند.
حجتالاسلام اورعی در ادامه تشریح کرد: هرگاه علامه وارد یک مفهوم اجتماعی میشدند، آن را با یک مدل و مفهوم مشخص تبیین میکردند، مطابق نظریهای که من عنوانش را «نظریه مبادله کارکردی» میگذارم، علامه همه پدیدههای اجتماعی را با یکسری مفروضات درباره انسان آغاز میکردند.
وی اضافه کرد: بر این اساس، انسان برای شروع هر کاری محاسبه و ترجیحات را در نظر میآورد و در سطح بعدی این اصول را در جریان ارتباط با دیگری و در اجتماع به انجام میرساند؛ دلیل اینکه انسان به سراغ سایر انسانها و اجتماع رفته است، این است که به فوائد و ترجیحاتی دست مییابد زیرا این مبادلهای عادلانه است.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه علامه طباطبایی معتقد است، زندگی اجتماعی بر مبنای مبادلات عادلانه میتواند دوام بیاورد و به زبان امروز همان مبادله برد ـ برد است، گفت: در واقع همه انتخابهای عقلانی ما بر مبنای مبادلات عادلانه ادامه مییابد؛ علامه طباطبائی اثبات میکند انجام معادلات حرام، حتی در صورت رضایت طرفین مبادله و حرام بودن حقیقت معامله، با این حال کارکرد نهایی کلان تاریخی آن برای بشریت منفی خواهد بود.
وی تصریح کرد: به جز ابن خلدون آن هم در برخی موارد محدود، کسی صاحب نظریه در علوم اجتماعی نیست، درست است که این نظریات را ذیل چند صفحه مشخص و روشن عنوان نمیکند ولی در صورت کنار هم قرار دادن تحلیلهای ایشان به نظریات اجتماعی میرسیم، مانند نظریه تولید هنجاری.