زیبا آفرین
خیام کی بود یا چی بود
می گویند خیام عارف نبود. یقینا فقیه هم نبود. یقینا فیلسوف هم نبود. احتمالا خشت مالی بود که بر اثر اصابت خشت خام به کله اش به یک باره شاعر شد و یا به یک باره اجاق زاده شده و شعرهایی گفت که او را برطاق ادبیات فارسی می نشاند.
مگر ابن سینا عارف است. مگر ابن سینا فقیه است. ولی ألحق و الانصاف آیا می توانید از بحثهای عرفانی ابن سینا در نجات به سادگی بگذرید؟ چه کسی می تواند نمط نهم تنبهات و اشارات رئیس الفلاسفه را فهم کند و یا درس بدهد و یا برای ما توضیح بدهد؟
آیا کسی هست که به سادگی و راحتی بتواند در حوزه عرفان از سلامان و آبسال به سادگی عبور کند و رازهای سر به مهر زندگی این دو را بیرون بیاورد.
گاه از خیام چنان سخن گفته می شود که فکر می کنند از طویله، گاو و الاغ و چند گوسفند را جلو انداخته و برای چرا به صحرا رفته و... در نهایت چند قطعه شعر هم سروده است.
عزیز من! خیام شخصیت ممتاز و با نفوذی در حوزه حتی قدرت و سیسات بوده است. حسن علی بقال نیشابوری که نبوده است. یا خیام خشت مال و نمد مال که نبوده است. شاعر و ادیب بزرگ، به او نامه می نگارند و از او می خواهند که وساطت کند و مقدمات برائت وی یا دستیارش را فراهم آورد...
چنان از خیام سخن می گویند که گویا دم ساعت از جوی خیابان و توی میخانه ها، مست و لایعقل، کشان کشان، به خانه اش می بردند...
آن گونه که اینها خیام را به تصویرش می کشند؛ گویا که یک الکلی تمام عیار و به تمام معنا بوده است که باید به کمپهای ترک اعتیادش سپرد و جنازه اش را تحویل گرفت!!
این چه تصویر منحطی است که از یک متفکر و اندیشمند و بزرگ شما ارائه می کنید. خیام هم یکی مثل انیشتین. مثل خوارزمی. مثل زکریاری رازی. مثل مادام کوری. مثل مریم میرزا خانی. مگر اینها صبح تا شب و شب تا صبح شیشه مشروب خانوادگی سر می کشیدند. این چه تصویر منحطی است که از یک متفکر و اندیشمند برای خود و دیگران می سازید؟ کسی نمی گوید ابن سینا امام جماعت است. ولی کسی هم نمی گوید الدنگ روزگار و بیکار الدوله و بیعار المله بوده است. مگر می شود. مگر ممکن است. چنان تصویری از خیام ارائه می کنند که گویا کاری جز مشروب گیری و مشروب خوارگی نداشته علیرغم آن انسان بسیار بزرگ و متفکر بزرگ سر زمین ایران هم بوده است. فکر نکنم بنیانگذار کارخانه شاد قوچان به این اندازه که این ها از شرابخوارگی خیام گفته اند وی حتی نوشیده باشد.
چهارتا شعر از خیام باقی مانده و نمی توان ادبیات را بی رد و پای خیام دید. دکتر کزازی تعریف می کرد در کشتی تایتانیک که بر اثر حادثه ای غرق شد. در کتابخانه این کشتی نیز رباعیات خیام بوده است. کدام یک از آثار ادبلی جهان تا بدین اندازه از اهمیت و ارزشمندی برای خود جا باز کرده است.
کمتر شعر تاثیر گذاری است که اثری از شعر خیام در آن نباشد. بدانیم که در باره چه کسی داریم حرف می زنیم. همین چند تا شعر باقی مانده از خیام جزو آثار تاثیر گذار زبان و ادب فارسی است. طی چهارده قرن ببینید چه بسیار شعرایی که آمدند و شغر سرودند و به عنوان شاعر بر تارک آسمان می درخشند ولی نه نامشان و نه آوازشان به خیام و فردوسی و حافظ و سعدی و مولوی نمی رسد. و جالب آن که شعرهای خیام چه نسبتی از شعرهای حافظ را به خود اختصاص می دهد؟ و همین غولهای زبان فارسی را بدون خیام نمی توانید فهم کنید. حتی فهم کنید. چرا به خودمان اجازه می دهیم بی آن که با زندگی اش و با زبانش آشنا بشویم هر سخنی را نسبت به شان و منزلت این متفکر بزرگ ایرانی بر زبان برانیم؟ خودمان را بالا ببریم چرا خیام را به پایین می کشیم.
من در مقام تقدیس خیام نیستم ولی حق نداریم از چشم مردم بیندازیم. حق نداریم بر اساس تمایلات خودمان او را فرو بکشانیم و از اوج به پایین بیندازیم.
یکی می خواست عرق بخورد استناد به شعر خیام کرد. گفتم نه عرق خوردن تو به منزله شرب می خیام است و نه نماز شب خواندن آن عابد زاهد به منزله نماز شب سعدی نکوگفتار است. عرقتان را بخورید؛ شما را به خیام چکار؟ واقعا بسیاری از این میخواره های کوچه پس کوچه ها بر بسیاری از این افراد ارزش مند ترند که اینها لااقل اگر می می خورند به گردن خیام که نمی اندازند.
جمشیدی خراسانی
- ۰ نظر
- ۲۷ تیر ۹۹ ، ۲۱:۲۷