زیبا آفرین
دوستی داریم به نام آقای محمد حسین ساکت. ایشان از قضات پر سابقه است. دو تولیت آستان قدس را محاکمه کرده است. هم ولیان تولیت زمان شاه و هم حاج آقای طبسی بعد از پیروزی انقلاب را. اهل دقت و مطالعه و مشاوره است. اتفاقا ایشان برای پرونده حاج آقای طبسی به حقیر زنگ زد و مشورت کرد. صحبت از مالکیت قبر در حرم امام رضا(ع)بود. خادمهایی که در حرم به کار گرفته می شوند امتیازاتی دارند. از آن جمله در سال فلان مقدار گندم و ... نیز یک قبرجا است. بنده خدایی بعد از چند سال خادمی از حرم عذرش را خواسته بودند و ایشان هم در دادگاه شکایت کرد و قاضی پرونده هم جناب آقای ساکت حکم به نفع شاکی داد. چون قبر جزو حقوقی است که به فرد با عنوان خادمی تعلق می گیرد و از او سلب نمی شود. گیرم که عذرش را هم بخواهند این حق برگردانده نمی شود. همان اول به وی تعلق می گیرد. آقای ساکت حکم را صادر می کند و تمام می شود. اما مقامات مافوق در مراسمی بدون طی مراحل قانونی حکم را باطل می کنند. این از ویژگی های قدرت است. از این که آقای طبسی را محکوم کرده بود حکومت و قدرت، شاکی شد. چون فکر می کردند هرکجا که قدرت باشد حق هم همان جا است. و حال آن که هرکجا که قدرت باشد فساد دقیقا همان جا است. سیستمهای نظارتی در حکومتها برای از بین بردن فساد نیست بلکه برای کنترل فساد است. فساد در سیستمها از بین نمی رود بلکه ممکن است کمتر شود.
مجتهد اهل ورع کسی است که:
از پول و ثروت دوری می کند. نه این که متنفر است بلکه برای پول کار نمی کند. اگر پول به وی بدهید هم، اجیر و مزدور شما نخواهد شد. امام علی(ع) فرمود: بی رغبتی به دنیا، ثروت، تقوا و پارسایی سپر است.
از جاه و مقام دوری می کند. زمین و زمان را به هم نمی دوزد تا مردم به او رای بدهند. تا مردم توضیح المسائلش را بخرند.
تلاش نمی کند تا در فلان دستگاه منزلت و جایگاه برای خود ایجاد کند و صاحب منصب شود.
به دنبال ایجاد حیثیت اجتماعی برای خود نیست و نیز نباشد.
از شهرت پرهیز می کند. طوری نیست که بخواهد بین همه سرها او سرتر باشد.
از این که بخواهد محبوب دیگران باشد پرهیز می کند.
مساله برای او آبرویش نیست بلکه حیثیت اسلام و اعتقادات برایش مهم است. آقای بنی هاشمی استاد رساله و بخشهایی از فلسفه مت بودند. فرصت زیادی در محضر ایشان بودیم و بهره می بردیم. اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی اثتصادنای شهید صدر را در محضر ایشان مباحثه می کردیم. یک روز ایشان فرمود در صف نماز که نماز را بسته ایم و میانه های هستیم یک مرتبه یادم آمد که ای دل غافل من وضو نگرفته ام. طبق روال معلوم که همیشه وضو دارم آمده ام به صف جماعت ایستاده ام. یک لحظه ماندم که چه کنم. نماز این عده را چه کنم؟ حیثیت و آبرو را چه کنم؟ یک لحظه برگشتم که این آقای پشت سر من امام جماعت است نماز را با ایشان تمام کنید من وضو بگیرم و برگردم. اصلای برای من مهم نبود که آنها چه فکر می کنند. مهم این بود که نماز جمعیت آسیب نبیند و نمازشان به گردن من نیفتد. ورع و تقوا یعنی این. البته اینها موارد ساده آن است. اهل ورع کسی است که با زبانش دیگران را نمی آزارد.
جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEpeRQ8uK71Mwex1Sg
دوستی داریم به نام آقای محمد حسین ساکت. ایشان از قضات پر سابقه است. دو تولیت آستان قدس را محاکمه کرده است. هم ولیان تولیت زمان شاه و هم حاج آقای طبسی بعد از پیروزی انقلاب را. اهل دقت و مطالعه و مشاوره است. اتفاقا ایشان برای پرونده حاج آقای طبسی به حقیر زنگ زد و مشورت کرد. صحبت از مالکیت قبر در حرم امام رضا(ع)بود. خادمهایی که در حرم به کار گرفته می شوند امتیازاتی دارند. از آن جمله در سال فلان مقدار گندم و ... نیز یک قبرجا است. بنده خدایی بعد از چند سال خادمی از حرم عذرش را خواسته بودند و ایشان هم در دادگاه شکایت کرد و قاضی پرونده هم جناب آقای ساکت حکم به نفع شاکی داد. چون قبر جزو حقوقی است که به فرد با عنوان خادمی تعلق می گیرد و از او سلب نمی شود. گیرم که عذرش را هم بخواهند این حق برگردانده نمی شود. همان اول به وی تعلق می گیرد. آقای ساکت حکم را صادر می کند و تمام می شود. اما مقامات مافوق در مراسمی بدون طی مراحل قانونی حکم را باطل می کنند. این از ویژگی های قدرت است. از این که آقای طبسی را محکوم کرده بود حکومت و قدرت، شاکی شد. چون فکر می کردند هرکجا که قدرت باشد حق هم همان جا است. و حال آن که هرکجا که قدرت باشد فساد دقیقا همان جا است. سیستمهای نظارتی در حکومتها برای از بین بردن فساد نیست بلکه برای کنترل فساد است. فساد در سیستمها از بین نمی رود بلکه ممکن است کمتر شود.
مجتهد اهل ورع کسی است که:
از پول و ثروت دوری می کند. نه این که متنفر است بلکه برای پول کار نمی کند. اگر پول به وی بدهید هم، اجیر و مزدور شما نخواهد شد. امام علی(ع) فرمود: بی رغبتی به دنیا، ثروت، تقوا و پارسایی سپر است.
از جاه و مقام دوری می کند. زمین و زمان را به هم نمی دوزد تا مردم به او رای بدهند. تا مردم توضیح المسائلش را بخرند.
تلاش نمی کند تا در فلان دستگاه منزلت و جایگاه برای خود ایجاد کند و صاحب منصب شود.
به دنبال ایجاد حیثیت اجتماعی برای خود نیست و نیز نباشد.
از شهرت پرهیز می کند. طوری نیست که بخواهد بین همه سرها او سرتر باشد.
از این که بخواهد محبوب دیگران باشد پرهیز می کند.
مساله برای او آبرویش نیست بلکه حیثیت اسلام و اعتقادات برایش مهم است. آقای بنی هاشمی استاد رساله و بخشهایی از فلسفه مت بودند. فرصت زیادی در محضر ایشان بودیم و بهره می بردیم. اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی اثتصادنای شهید صدر را در محضر ایشان مباحثه می کردیم. یک روز ایشان فرمود در صف نماز که نماز را بسته ایم و میانه های هستیم یک مرتبه یادم آمد که ای دل غافل من وضو نگرفته ام. طبق روال معلوم که همیشه وضو دارم آمده ام به صف جماعت ایستاده ام. یک لحظه ماندم که چه کنم. نماز این عده را چه کنم؟ حیثیت و آبرو را چه کنم؟ یک لحظه برگشتم که این آقای پشت سر من امام جماعت است نماز را با ایشان تمام کنید من وضو بگیرم و برگردم. اصلای برای من مهم نبود که آنها چه فکر می کنند. مهم این بود که نماز جمعیت آسیب نبیند و نمازشان به گردن من نیفتد. ورع و تقوا یعنی این. البته اینها موارد ساده آن است. اهل ورع کسی است که با زبانش دیگران را نمی آزارد.
جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEpeRQ8uK71Mwex1Sg