جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

۵۲ مطلب با موضوع «مصاحبه ها و یاداشتها» ثبت شده است

تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ -  ۱۰:۳۳
ایکنا کد خبر: ۳۹۰۴۹۶۴

یک پژوهشگر و مدرس فلسفه گفت: تنها مقوله‌ای که بشر با آن توافق دارد، مقوله اخلاق است؛ فردی را نداریم بر این باور باشد که خیانت، دروغ، دزدی، تهمت و سایر کارهایی که در چارچوب اخلاق قرار نمی‌گیرند، خوب هستند.

 

اخلاق؛ تنها مقوله‌ای که بشر با آن توافق داردحسن جمشیدی، پژوهشگر و مدرس فلسفه در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی، اظهار کرد: مقوله اخلاق یکی از مباحث مهمی است که در دین ما نیز نسبت به آن تأکیدات فراوانی شده و از این رو می‌توان گوهر دین را اخلاق دانست و گفت که با اهمیت دادن به این موضوع می‌توان شاهد جامعه سالم‌تری بود و این در حالی است که بشر نیز این مقوله ارزشمند را باور دارند.

وی ادامه داد: در واقع تمام دعواهایی که در جامعه رخ می‌دهد به این دلیل است که گاهی آداب و رسوم با اخلاق، حقوق با اخلاق و دین با اخلاق اشتباه گرفته می‌شود. برخی از افراد می‌گویند که چه اشکالی دارد که برخی از مقوله‌های اخلاقی را قانونی کنیم و هر کسی که دروغ گفت را جریمه‌ کنیم که در صورت قانونی کردن چنین کاری، مقوله‌های اخلاقی کارکرد اجتماعی پیدا خواهند کرد و دیگر پای اخلاق در میان نخواهد بود؛ چرا که هر یک از این‌ موارد اثرات خود را به‌دنبال خواهد داشت، بدین منظور که اگر حقوقی است، اجرای مقررات صلاح جامعه و در نهایت هم تعالی یافتن افراد را به‌دنبال خواهد داشت.

جمشیدی گفت: افراد یاد گرفته‌اند که متملق شوند، زیرا بر این باور هستند که برای راست گفتن باید تملق کنند که این نیز امر مهمی به‌شمار می‌رود؛ چرا که ما باید به ظرفیتی برسیم که داوری دیگران نسبت به خودمان برایمان مهم نباشد و هر کاری را که به نظر خودمان درست است را انجام دهیم و این برایمان مهم نباشد که دیگران در مورد ما چه فکری می‌کنند.

این مدرس دانشگاه تأکید کرد: در واقع باید دانست که دین، سیستم‌ساز نیست، بلکه فردساز است و با توجه به اینکه حکومت دینی به نوعی یک امر تجربی است باید گفت که در این راستا ما تجربه حکومت دینی را نداریم.

بایدها و نبایدهای موجود در جامعه

این پژوهشگر به انواع بایدها و نبایدهایی که در جامعه خود با آن‌ها مواجه هستیم اشاره و بیان کرد: بایدها و نبایدهای اخلاقی یکی از این هنجارهای مهمی است که می‌توان از آن نام برد اما در این میان این سؤال ایجاد می‌شود که بایدها و نبایدهای اخلاقی را چه کسی روشن می‌کند؟

این مدرس فلسفه افزود: در پاسخ به این سؤال باید گفت که به نوعی اخلاق تنها مقوله‌ای است که خود فرد می‌داند چه کرده است، همان‌طور که خداوند در آیه‌های ۹ و ۱۰ سوره شمس می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها؛ هر کس آن را پاک گردانید قطعاً رستگار شد و هرکه آلوده‏‌اش ساخت قطعاً درباخت» این موضوعیت را به خوبی روشن کرده است.

وی تصریح کرد: جالب اینجاست که تنها مقوله‌ای که بشر با آن توافق دارد، مقوله اخلاق است؛ فردی را نداریم بر این باور باشد که خیانت، دروغ، دزدی، تهمت و سایر کارهایی که در چارچوب اخلاق قرار نمی‌گیرند، خوب هستند و در این میان می‌توان گفت آن ویژگی که اخلاق دارد، این است که فرد می‌داند که چه کاری خوب و چه کاری بد است.

این پژوهشگر تأکید کرد: اینکه من عملی را انجام می‌دهم به این دلیل است که من آن کار را دوست دارم که گاهی در این راستا شرع را بهانه‌ای برای انجام کار خود می‌دانم و در جایی نیز از این کار به‌عنوان ایمان یاد می‌کنم؛ لذا اخلاق مقوله‌ای است که توسط خود افراد انجام می‌شود و همه افراد هم متوجه این امر می‌شوند که سخن و رفتارشان صحیح و یا اشتباه است.

با رعایت اخلاق، به هیچ کس جفا نمی‌شود

جمشیدی بیان کرد: در واقع هنگامیکه وارد عرصه اخلاق می‌شویم می‌توانیم آن را تنها مقوله‌ای بدانیم که در آن به هیچ کس جفا نمی‌شود؛ اما همواره این نکته را باید مورد توجه داشت که باید شناخت کافی در خصوص این امور داشته باشیم، بر روی آن‌ها کار کنیم و معنا و چارچوب آن را برای مردم نیز مشخص کنیم تا از این طریق به مهم بودن این موضوع پی ببرند.

این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از این گفت‌وگو به اخلاق پزشکی نیز اشاره کرد و گفت: در این میان می‌توان به اخلاق پزشکی نیز اشاره کرد که متأسفانه این مهم نیز در جامعه ما به چشم نمی‌خورد؛ چرا که پزشکان جامعه ما وقت کافی برای تشخیص بیماری مراجعه‌کنندگان خود نمی‌گذارند و اخلاق پزشکی را نادیده می‌گیرند.

وی با اشاره به بایدها و نبایدهای دیگری که از آن‌ها به‌عنوان هنجار در جامعه یاد می‌شود نیز تصریح کرد: در خصوص بایدها و نبایدهای دیگری که در جامعه وجود دارد نیز باید گفت که یک‌سری بایدهایی حقوقی و یا قانونی هستند، مانند عبور از چراغ قرمز و هر عملی که در مقابلش، تشویق و یا مجازات صورت می‌گیرد، همچنین بایدهای دینی و مذهبی مانند نماز خواندن نیز نوع دیگری از هنجارهای گفته شده، هستند.

جمشیدی گفت: نوع دیگری از بایدها را می‌توان به بایدهای رسومی اشاره کرد که همواره آداب، رسوم، عرف و آن دسته از آدابی که جزو سنت‌های ما هستند مانند سلام کردن، احترام گذاشتن به دیگران، لباس مشکی پوشیدن در مراسم عزاداری و ... در این دسته از بایدها و نبایدها قرار می‌گیرند.

این مدرس فلسفه بایدها و نبایدهای مصلحت‌انگارانه را دسته دیگری از انواع بایدها و نبایدهای جامعه دانست و گفت: این دسته از هنجارها زمانی صورت می‌گیرد که اگر فردی تصمیم داشته باشد که به‌عنوان مثال کارمند شایسته‌ای باشد می‌داند باید از مقام مافوق خود اطاعت کند و یا اینکه اگر بخواهد در رشته پزشکی شرکت کند باید پیش از انتخاب رشته خود یک‌سری مقدماتی را برای خود فراهم کنم که برای او مصلحت‌انگارانه باشد.

این پژوهشگر بیان کرد: در آخر هم بایدها و نبایدهای زیباشناختی هستند که در این خصوص کسی برای ما تعیین تکلیف نمی‌کند که چه کاری را انجام دهیم و چه کاری را انجام ندهیم، مانند ظاهری که ما در مکان‌های مختلف برای خود انتخاب می‌کنیم.

وی تأکید کرد: گفتنی است که تمام این بایدها و نبایدها در یک راستا قرار دارند و با یکدیگر جمع نمی‌شوند و به نوعی در عرض یکدیگر هستند. حال اگر این بایدها و نبایدها با یکدیگر تعارض داشته باشند، تقدم با کدام یک بود؟ از این رو می‌توان گفت که تمامی این بایدها و نبایدها واقعی نیستند، بلکه اعتباری هستند.

جمشیدی با بیان اینکه در کشور ما سه نیاز و مشکل اساسی وجود دارد، اظهار کرد: این سه مشکل را می‌توان اینگونه بیان کرد؛ اول اینکه کشور ما با عدم وجود نگاه تاریخی مواجه است که به نوعی عدم وجود این نگاه تاریخی در جامعه معضلی برای ما ایجاد کرده است، زیرا همانطور که می‌دانیم تغییر یک امر مسلمی است و همه ما می‌دانیم که امروزه نمی‌توانیم به شیوه‌ای که گذشتگان زندگی می‌کردند، زندگی کنیم و طبیعتاً نسل بعدی نیز نمی‌توانند به شیوه‌ امروزی ما زندگی کنند.

این مدرس فلسفه ادامه داد: از این رو می‌توان اینگونه بیان کرد که همواره نگاه تاریخی به ما می‌گوید که هیچ چیز ثابتی وجود ندارد، بلکه همه چیز در حال تغییر است و تاریخ نیز از این قاعده مستثنی نیست. همواره باید باور کنیم که زندگی گذشتگان تا امروز تغییر کرده اما این در حالی است که متأسفانه این باور بین برخی از مردم و حتی برخی مسئولان نیز هیچ جایگاهی ندارد.

عدم وجود نگاه عقلانی در جامعه

این پژوهشگر معضل مهم دیگری که جامعه ما با آن مواجه است را عدم نگاه عقلانی در جامعه دانست و افزود: در واقع این نگاه در جامعه ما به‌صورت عام وجود ندارد و به نوعی می‌توان گفت که عقلانیت در جامعه ما حاکم نیست.

جمشیدی ادامه داد: هنگامیکه از این نگاه صحبت می‌شود، منظور این است که باید جامعه را با درایت مدیریت کرد، منافع خود را سنجید، تابع احساسات خود نبود و طبق این نگاه و با استفاده از شعور و عقل خود بتوان مشکلات جامعه را حل و فصل کرد، البته در اینجا منظور از جامعه تمام مردمی هستند که در جامعه زندگی می‌کنند.

وی اضافه کرد: در این میان باید گفت آنگونه که باید، هیچگونه نظام تصمیم‌گیری چه در تصمیم‌های فردی، اجتماعی و حتی در سطح کلان نیز بر جامعه ما حاکم نیست که در این میان می‌توان به گران شدن بنزین اشاره کرد؛ چرا که این کار عقلانی نبوده، به همین دلیل مسئولان باید بدانند که چنین اقدامی، بدترین کاری بود که در چنین شرایطی اقدام به چنین کاری کردند.

این مدرس فلسفه تصریح کرد: هنگامی‌که نفت ما تحریم می‌شود، قطعاً در این راستا راهی وجود دارد که بهترین راهکاری که می‌توان به آن اشاره کرد، گفت‌وگو است و اگر این راهکار در نظر گرفته می‌شد قطعاً، هم گران شدن بنزین صورت نمی‌گرفت و هم اینکه در جامعه نیز شاهد این همه گرانی نبودیم.

جمشیدی تأکید کرد: من معتقدم که این سه پروژه و عنصر عدم نگاه تاریخی، عدم نگاه عقلانی و عدم وجود نظام تصمیم‌گیری در جامعه که سه نیاز اساسی جامعه هستند باید با یکدیگر پیش روند و در غیر این صورت جامعه از هم پاشیده خواهد شد، البته تا حدودی هم امروزه شاهد این فروپاشی هستیم.

انتهای پیام
  • حسن جمشیدی

علامه جعفری» چرا ماندگار شد؟

«علامه جعفری» چرا ماندگار شد؟

گفتگو با ایسنا

جمشیدی خراسانی گفت: علامه جعفری برای مردم و وقت آن‌ها ارزش زیادی قائل بودند طوری که حتی روز فوت دخترشان چون از قبل قول سخنرانی داده بودند، سخنرانی را تعطیل نکردند.

جمشیدی گفت: علامه جعفری برای مردم و وقت آن‌ها ارزش زیادی قائل بودند طوری که حتی روز فوت دخترشان چون از قبل قول سخنرانی داده بودند، سخنرانی را تعطیل نکردند.

حسن جمشیدی به مناسبت سالروز درگذشت علامه جعفری در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه خراسان، گفت: علامه محمدتقی جعفری از جمله فیلسوفان مسلمان و مولوی شناسان معاصر ایران است که 18 سال اول دوران تحصیل خود را در تبریز و تهران گذراند و پس از آن به شهر قم مهاجرت کرد و ضمن تحصیل در مدرسه دارالشفای قم ملبس به لباس روحانیت شد و دروس خارج را در آنجا آغاز کرد.

وی تصریح کرد: علامه جعفری برای ادامه و تکمیل تحصیلات خود راهی نجف شد و 23 ساله بود که در آنجا به درجه‌ اجتهاد نایل شد.

جمشیدی اظهار کرد: از ویژگی‌های بارز مرحوم جعفری، خود لفظ علامه است که به هر شخص تعلق نمی‌گیرد و چون ایشان اطلاعات بسیار گسترده فراوانی درحوزه‌های متعدد نظیر عرفان، ادبیات، فلسفه، فیزیک و .. داشتند یک علامه بزرگ شناخته شدند.

وی گفت: علامه محمدتقی جعفری کتابی با عنوان شرحی بر نهج‌البلاغه را تالیف کرده‌اند که لازمه‌ تالیف این کتاب آگاهی و آشنایی بسیار با ادبیات عرب و تاریخ اسلام و خود نهج‌البلاغه است که وی این آگاهی و آشنایی را به طور وسیعی در اختیار داشت.

این استاد دانشگاه اظهار کرد: علامه جعفری با پروفسور حسابی رابطه‌ی صمیمی داشتند و حدود 25 سال برای یکدیگر جلسات علمی گذاشتند.

جمشیدی افزود: علامه در این جلسات راجع به مباحث فلسفی و علوم انسانی بحث می‌کردند و پروفسور حسابی هم مباحث مربوط به فیزیک نظری را ارائه می‌دادند.

جمشیدی در خصوص علت ماندگار شدن علامه جعفری گفت: علامه محمدتقی جعفری به سبب اخلاق عالیه خود به شهرت رسیدند و ماندگار شدند.

وی خاطرنشان کرد: به طور معمول به میزانی که هرکس به علمی دست پیدا می‌کند رابطه‌اش با مردم به همان میزان کمتر می‌شود و بیشتر از سابق از مردم فاصله می‌گیرد ولی مرحوم علامه جعفری،‌ علی‌رغم علامه بودن خود اصلا اینگونه نبودند و بسیار فروتن و متواضع و اهل معاشرت بودند.

جمشیدی گفت: علامه جعفری بیشتر از آنکه کلاس برگزار کنند به سخنرانی می‌پرداختند و با مردم بسیار نزدیک بودند و به طور عمده درخدمت نسل جوان بودند.

 

انتهای پیام

  • حسن جمشیدی

 رشادت اباالفضل(ع) در تصمیم‌گیری‌ موقعیت‌های حساس نمایان است

ایسنا

بیست و هشتم شهریور 97

جمشیدی:  دانشگاه گفت: رشادت حضرت اباالفضل(ع) در تصمیم‌گیری در موقعیت‌های حساس و بغرنج نمایان است.

حسن جمشیدی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره واژه «رشادت» و اطلاق این واژه به حضرت اباالفضل(ع) اظهار کرد: می‌توان در یک کار میدانی به سراغ مردم رفت و از آن‌ها پرسید که چرا به آن حضرت «رشید» می‌گویند. البته برخی رشادت را بیشتر به معنای جنگاوری می‌دانند؛ یعنی کشت‌وکشتار بیش از اندازه. در حالی که اگر به آن حضرت «رشید» می‌گوییم، این معنا مهم نیست. به نظر من، مهم آن است که توانسته در موقعیت‌های حساس و بغرنج تصمیم‌های درستی بگیرد و این‌ها خود حاکی از رشادت حضرت اباالفضل(ع) است.

وی درباره معنای واژه «رشادت» بیان کرد: ما چند واژه داریم که به یکدیگر نزدیکند؛ مثل رشادت، شجاعت و شهامت که البته تفاوت‌هایی در این‌ها وجود دارد. همچنین بحثی با عنوان رشید و رشیده داریم؛ یعنی صرف این که افراد ممکن است به لحاظ سنی به بلوغی رسیده باشند، رشید نیستند. یعنی هنوز نمی‌توانند یک‌سری تصمیمات را بگیرند و رشد لازم را به لحاظ فکری ندارند؛ لذا به آن‌ها غیر رشید می‌گویند. 

این مدرس دانشگاه اضافه کرد: پس افراد باید به لحاظ فکری به مرحله‌ای رسیده باشند که بتوانند تصمیم‌گیری‌های جدیدی کنند و در جامعه فرد رشید، علاوه بر توانایی جسمی، دارای فهم و شعور است و منافع و ضرر خود را تشخیص می‌دهد.

 

جمشیدی ادامه داد: در جریان حادثه کربلا، حضرت اباالفضل شخصیتی است که موقعیت اجتماعی خیلی خوب دارد؛ یعنی با توجه به این که از خانواده بنت اسد هست، شخصیتی ممتاز است و در جریان عاشورا، از آن‌جا که ایشان فردی جنگاور و شایسه بود، بسیار تلاش می‌شد وی را از مجموعه‌ای که در کنار امام حسین(ع) بودند کنار بکشند؛ ولی ایشان بین سپاه برادر و سپاه دشمن تصمیم‌گرفت که در کنار برادر بماند و این بیانگر رشد اباالفضل(ع) است؛ یعنی کسی که توانسته منافع دنیوی و اخروی خود را بر منافع مادی ترجیح دهد و این حاکی از رشد و بلوغ فکری آن حضرت است.

وی اشاره کرد: در جریان کربلا اصرار دشمن بر کشتن امام حسین(ع) و یا بیعت بود و با توجه به شناختی که ما از ایشان داریم، آن حضرت اهل بیعت کردن با یزید نبود و وی را به رسمیت نمی‌شناخت؛ ولی آن‌ها دو راه بیشتر در مقابل امام حسین(ع) نگذاشتند؛ یا تن به کشته شدن دهد و یا این که با آنان بیعت کند و چون ایشان بیعت را نمی‌پذیرفت، در نتیجه تنها راه کشته شدن بود و شخصیت‌هایی چون حضرت اباالفضل در جریان حادثه کربلا عمق بیشتری به این واقعه می‌دهد.

این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: بحث تدبیر امور کردن و تصمیم‌گیری در موقعیت‌های خاص در رشد بسیار موثر است. ضمن این که همان‌گونه که می‌دانیم، رشد یک واژه قرآنی است و اگر به حضرت اباالفضل(ع) واژه «رشید» تعلق می‌گیرد، به آن خاطر است که در داستان ایشان می‌بینیم آن حضرت در موقعیتی است که در کنار رود فرات می‌رود و می‌تواند خود آب بنوشد، در حالی که این کار را نمی‌کند و تصمیم می‌گیرد آب را برای کودکان آورد و این خود یک تصمیم حاد و خاص است. 

جمشیدی تصریح کرد: همچنین، زمانی که به آن حضرت پیشنهاد پست و مقام‌هایی داده می‌شود و به وی گفته می‌شود از حسین(ع) جدا شود، در چنین موقعیتی اباالفضل(ع) تدبیر می‌کند و این مساله که بتواند از چنین پست و منصب‌ها و مقام‌هایی چشم پوشیده و در کنار اباعبدالله بماند، خود موقعیت و تصمیم خاصی برای ایشان رقم می‌زند و به نظر من، اگر کلمه رشید را برای ایشان به کار می‌برند، به این معنا است.

 

وی در تکمیل سخنان خود گفت: بنابراین، رشادت ایشان بیشتر به لحاظ تصمیم‌گیری‌هایی است که در آن فضا می‌گیرد و این تصمیم با یک پشتوانه قوی است که ممکن است معنوی و یا تعلق خاطر به برادر خویش باشد. پس ایشان توانسته در یک موقعیت بحرانی و خاص نقش کلیدی و حساسی داشته باشد.

 

 

  • حسن جمشیدی

نقش کلیدی مسلم بن عقیل در نگاه امام حسین(ع)

نقش کلیدی مسلم بن عقیل در نگاه امام حسین(ع)

بیستم مرداد 1398

یک پژوهشگر و مدرس فلسفه گفت: شخصیت مسلم بن عقیل در واقع منادی و احیاگر اخلاق در کوفه بود.

حسن جمشیدی خراسانی در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص نقش اخلاق‌گرایی در حرکت مسلم‌ بن عقیل اظهار کرد: تمامی ابزارهایی که مسلم بن عقیل برای اهدافش از مکه تا کوفه استفاده می‌کند، گواه بر این است که ذره‌ای پا از حوزه اخلاق و شریعت بیرون نمی‌گذارد و من معتقدم چنین افرادی خود منادی و احیاگر اخلاق بوده‌اند و تفاوت چنین شخصیت‌هایی با کسانی که از دین به عنوان ابزار بهره می‌جویند؛ هم چون معاویه و ابن زیاد که نماز را نیز به جا می‌آوردند، در همین نکته است.

نگاهی به دورنمای تاریخی مسلم بن عقیل

وی عنوان کرد: در یک دورنمای تاریخی می‌توان گفت همه اطلاعاتی که از شخصیت مسلم‌بن عقیل؛ از سرداران باوفای امام حسین(ع) داریم، تقریبا از ماجرا کربلا به بعد است. بنابراین از زمانی که امام حسین(ع) در مکه حضور داشتند و در جریان دعوت اهل کوفه، با نام و عنوان مسلم آشنا می‌شویم و نسبت به زندگی قبل از آن چندان اطلاعات دقیقی نداریم. الا این که اهل سنت از ایشان به عنوان تابعین بزرگ یاد کردند و می‌توان به شان و منزلت مسلم بن عقیل پی برد.

این پژوهشگر و مدرس فلسفه بیان کرد: برخی می‌گویند سن مسلم در جریان کربلا 27 سال بوده است. اما با توجه به این که اولا ایشان در جنگ صفین شرکت کرده و در کنار حضرت امیر(ع) و نیز از یاران با وفای امام حسن(ع) بوده، حتی بر طبق برخی منابع، در بعضی از فتوحات آفریقا نیز شرکت کرده است، ثانیا از آن‌جا که دو فرزند ایشان که در کربلا به شهادت رسیدند، در سنین 26 و ۲۷ سال بوده‌اند و از همه مهم‌تر با توجه به پختگی و مهارت ایشان،  به احتمال بسیار زیاد سن ایشان بالای50 سال است.

جمشیدی خراسانی ضمن اشاره به این که در مورد مادر، همسر و تعداد فرزندان ایشان نیز اختلاف نظر وجود دارد، تصریح کرد: در مجموع باید گفت ما اطلاعات قابل اعتماد و وسیعی پیش از حادثه کربلا از مسلم بن عقیل نداریم. از زمانی که امام حسین(ع) وارد مکه می‌شوند، نامه‌ از طرف کوفیان به آن حضرت می‌رسد و از ایشان می‌خواهند به سمت کوفه آیند. در این جریان، مسلم به عنوان نماینده از طرف امام حسین(ع) در کوفه حکم گرفته و در پانزدهم رمضان سال 60 از مکه به سمت مدینه و از آن‌جا به کوفه می‌رود و تقریبا پنجم ذی‌الحجه وارد کوفه می‌شود.

نقش کلیدی مسلم در نگاه امام حسین(ع)

وی اضافه کرد: می‌توان گفت از پانزدهم رمضان سال 60 شخصیت مسلم برای ما آشکار شده و اطلاعات بسیار خوبی در مورد او وجود دارد. ضمنا انتخاب مسلم توسط امام حسین(ع) بیان‌گر نقش کلیدی ایشان در نگاه آن حضرت است و به عقیده من مسلم را باید در کنار علی اکبر و ابالفضل و زینب(س) قرار داد و او جزو شخصیت‌های کلیدی حادثه کربلا است.

این پژوهشگر و مدرس فلسفه افزود: با توجه به مکاتبات بسیار زیادی که از کوفه صورت می‌گیرد و نیز نظر به معرفت و شناختی که امام حسین(ع) از کوفیان داشته‌اند، آن حضرت به دنبال فردی می‌گردد که به عنوان نماینده خود به این شهر بفرستد. لذا ایشان به دنبال شخصی است که یکم امین؛ دوم نماینده واقعی آن حضرت؛ سوم پخته و کارآمد؛ چهارم شجاع؛ پنجم دارای تحلیل بسیار خوب و جامع از اوضاع و احوال؛ ششم دارای شناخت خوب نسبت به کوفه باشد و از همه مهم‌تر آن که کوفیان نیز او را بشناسند. بدین جهت بهترین گزینه در میان اطرافیان، مسلم بن عقیل خواهد بود که از شخصیت ممتازی در بین یاران امام حسین(ع) برخوردار است.

جمشیدی خراسانی خاطرنشان کرد: مسلم بن عقیل فردی است که در همراهی با برادر آن حضرت یعنی امام حسن مجتبی(ع) میزان وفاداری و تعهد خود را نشان داده است و نیز حضور او در جنگ صفین در برابر سپاه معاویه، بیان‌گر رشادت و شجاعت اوست. لذا شجاعت ایشان نیز معروف و مشهور و این موضوع حاکی از آن است که  همگی او را به شجاعت می‌شناختند؛ چنان که پدرش عقیل را به عنوان نساب‌العرب می‌شناختند.  بنابراین، این که برخی از متون نقل کرده‌اند که ایشان نامه‌ای به امام حسین(ع) مبنی بر بازگشت می‌نویسد و امام این موضوع را ناشی از ترس مسلم می‌بیند، چندان صحیح نیست و با شخصیتی که ما از مسلم می‌شناسیم ناسازگار است. پس نه مسلم چنین نامه‌هایی را نوشته و نه امام حسین(ع) به ایشان چنین پاسخ‌هایی را داده است و لذا نه مستند، نه قابل اعتماد و نه قابل اعتنا است. 

رفتار مسلم بن عقیل، نمایان‌گر سلامت اخلاقی اوست

وی ضمن تاکید بر این که نماینده امام حسین در کوفه باید فردی امین باشد، تصریح کرد: امین بودن از دو جهت است؛ یکی این که بتواند آنچه را امام می‌خواهد، به مردم منتقل کند و دیگر آن که بتواند آنچه را مردم می‌خواهند، به آن حضرت انتقال دهد. چرا که او وکیل امام در کوفه است و نیز انتقال‌دهنده خواسته‌های مردم به امام حسین(ع). پس باید فردی زیرک، باهوش و فهیم باشد و مسلم چنین ویژگی‌هایی داراست.

این پژوهشگر و مدرس فلسفه ادامه داد: از سوی دیگر، انگیزه‌های مادی و نان به نرخ روز خوردن یک صفت بارز شده بود. پس فضای موجود در آن زمان، فضایی است که با اندک پولی می‌توانند افراد را بخرند یا بفریبند و چه بسیار افرادی که با چنین بهای اندک خود را ‌فروختند. اما آنچه را که مسلم به دست آورده بود، به بهای ارزانی نبود که به راحتی از دست دهد. لذا تسلیم نشد و به تعهد و پیمانی که بسته بود، پای‌بند ماند و این حاکی از سلامت اخلاقی ایشان است.

مسلم؛ الگوی دین‌ورزانی که می‌خواهند سیاست پیشه کنند

جمشیدی خراسانی همچنین در خصوص نیاز به تسری اخلاق‌گرایی مسلم در جامعه امروز گفت: جایگاهی که مسلم نزد امام حسین(ع) دارد از یک طرف؛ و نیز نقشی که می‌تواند در ماجرای کربلا و جلب امام به سمت کوفه داشته باشد، از طرف دیگر حائز اهمیت است و مسلم می‌توانست مانند بسیاری از آنان که قبایی برای دنیا و پست و منصبی برای حکومت و حاکمیت دوخته بودند، به بهترین شکل از این موقعیت استفاده کند؛ اما چنین نکرد و به عقیده من این امر مساله مهمی است که ایشان بتواند از دین خود در برابر بسیاری از مسائل مادی و پیشنهادهای فریبنده که مطرح بود، دفاع کند.

وی ضمن اشاره به این که مسلم نمونه بارزی از ویژگی دنیاگریزی و آخرت‌گرایی است، خاطرنشان کرد: مسلم اهداف مقدسی داشت و هرگز ذره‌ای برای پیش‌برد اهداف ارزشمند امام(ع) از مال و منال سوء استفاده نکرد. به علاوه، نکته جالبی که در زندگی مسلم وجود دارد و به صراحت بیان کرده‌اند، این است که گفته می‌شود ایشان وارد کوفه شد و هفتصد درهم از شخصی قرض گرفت. در هنگام صدور حکم و قرار قتل، ایشان فرمود اسب و شمشیر و زره من را بفروشید و قرض آن طلبکار را بدهید. بنابراین، نمی‌توانید اهداف مقدسی داشته باشید و برای این اهداف مقدس، از ابزار نامقدس استفاده کنید و مسلم یاری با وفا برای امام حسین و مدافعی سرسخت از قلمرو دین بود و لذا ایشان الگوی قابل توجهی است برای دین‌ورزانی که می‌خواهند سیاست پیشه کنند.

انتهای پیام

 

  • حسن جمشیدی


زیبا آفرین

خانواده ها این روزها نگران درس و بحث بچه های خود هستند و یقینا روی آموزش و پرورش فشار می آورند تا زودتر کلاسها راه بیفتد. البته طبیعی است که والدین آینده خود را در فرزندانشان می بینند. و تعطیلات آینده فرزندشان تیره و تار کرده است.
بنده به صراحت عرض می کنم بچه هایی که درگیر جریان کرونا هستند تماما نابغه های فردای ایرانند. نسلی کاملا بهره گرفته از تمامیت فکر خود.
توجه دارید که سیستمهای آموزشی برای بوعلی سیناها و مریم میرزاخانی ها و ... تدوین نشده است. اینها فراورده های بیرون سیستم هستند.
سیستم های اموزشی برای افراد متوسط به پایین طراحی شده است نه افراد حتی از متوسط به بالا. سیستم آموزشی به منزله امام جماعت است که باید رعایت حال اضعف مامومین را بکند. البته در سیستم آموزش و پرورش به جای اضعف، متوسط را لحاظ می کند.
ضمن اینکه اصلا سیستم اموزش و پرورش ما به گونه است که استعدادها در نطفه خفه می شود. چون ...
دلیل:
۱. اگر سیستم آموزش و پرورش ایران در روند پیشرفت کشور اندک اثری می داشت یقینا مدارس غیر انتفاعی شکل نمی گرفت.
۲. اگر سیستم آموزش و پرورش مفید و کار آمد تربیت می کرد، خود دولت سراغ طراحی سیستم تیزهوشان نمی رفت.
۳. اکر سیستم کارامد تربیت می کرد آقازاده ها به خارج کشور اعزام نمی شدند.
۴. اگر سیستم کارامد بود حتی برای افراد خاص سیستمهای خاص آموزشی موازی طراحی نمی کردند.
نفس بودن سیستم تیزهوشان در کنار سیستم موجود آموزش و پرورش و عزیمت فرزندان مدیران بالای نظام به خارج کشور و وجود سیستم آموزشی خاص، به معنای ناکارآمدی سیستم موجود آموزش و پرورش است.
ِتوصیه اکید من به خانواده های محترم ین است که نگران فرزندانشان نباشند.
تا زمانی که دست اندر کاران سلامت اعلان وضعیت سفید نکرده اند تحمل کنند و بچه ها را در منزل نگهدارند و مطمئن باشند ضرر که نمی کنند بهره بیشتری خواهند برد. بچه های پرتوان تر و کارآمدتری تحویل جامعه بدهند.
به نظر بنده نسل کنونی که درگیر مساله کرونا هستند خصوصا کودکان و نوجوانان و جوانان بهترین درسهای زندگی را می گیرند آن هم عملی. درگیرشدن با یک مقوله دردسرساز جهانی. این فرصت برای کمترکسانی در تاریخ بشر اتفاق می افتد.
به نظر می رسد نفس درگیر شدن فرزندان ما با کرونا افزون بر این که جامعه از رویکرد حق جمعی به رویکرد حق فردی ورود پیداخواهد کرد یقینا استعدادهای فرزندان در قرنطینه بیشتر شکوفا خواهد شد. خصوصا که این قرنطینه بیشتر خواسته خود ما است. نوعی انتخابی است تا حصر و حبس و... یقینا نسل شاهد قرنطینه، آینده درخشانی را برای ایران رقم خواهند زد من یقین دارم و تردید هم ندارم.
به سلامت فرزندانمان فکر کنیم تا درس و مشقشان.
خود همین نکته را نیز کرونا به ما آموخت.
ان شاء الله صحیح و سالم و شاهد شکوفایی استعدادهای درخشان فرزندان سرزمین ایران خود باشید.
حسن جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAFh5234GQY9qEzYVSA

  • حسن جمشیدی

زیبا آفرین

انگشت بیقرار
هرکجا که در برابر نظریه و یا ادعایی، به جای توضیح و یا پرسش و یا رد آن، انگ و برچسب زده می شود. و یا صدایشان را بلند می کنند. و یا خشونت به کار می رود چه زبانی و چه فیزیکی ویا به تندی و عصبانیت پاسخ داده می شود.  و یا گوینده را سرکوب می کنند. و به مراجع قضایی احضار می کنند. و یا زندان و حبس می اندازند. و یا کلا کار از حوزه اندیشه و برخورد متطقی و معفول بیرون می رود و  کار به دست قدرت و سیاست می افتد باید بدانیم تصور طرف مقابل از این اشکال یا مساله ای که بیان کرده اید گره کور است و از پس باز کردن آن بر نمی آید. مهم نیست مساله اش از چه نوع باشد. عصمت انبیا باشد؟ یا حکومت نبی اکرم باشد؟ یا ولایت مطلقه فقیه باشد؟ یا بیان ریشه اختلاس در رده بالای نظام باشد؟ یا ایجاد طبقه حاکم در برابر مردم باشد و یا دو قطبی شدن جامعه باشد و یا داروی کوید ۱۹ باشد و ... ورود قدرت و سیاست به جای پاسخ درست و منطقی گواه بر صحت آن نظریه و فقدان دلیل طرف مقابل و منکر است.چون هیچ دلیل قانع کننده ای ندارند از قدرت استفاده می کند. اگر دلیل قانع کننده می داشتند نیازی به استفاده از زور نبود.
نفس استفاده از اهرم زور به معنای این است که یا اصلا دلیل ندارند و یا خود می دانند که دلیلشان قانع کننده نیست. و الا کسی برای رد نظریه فلاسفه که دو به علاوه دو چهار نمی شود بلکه دو به علاوه دو همان دو بعلاوه دو می شود کسی نه عصبانی می شود و نه صدایش بلند می کند و نه طرف را از نان خوردن می اندازد و نه برخورد قهر آمیز می کند.
یک نفر تاکنون ابن سینا را به جهت کتاب قانونش از دین بیرون و با او را محکوم نکرد. یکی پورسینا را به خاطر طبیعیاتش رد و نقد نکرد و انگ و برچشب نزد. به خاطر کتاب منطقش هیچ تهمت و افترایی به او زده نشد و کسی او را خدشه نکرد. بیشتر علمای دین آنجا که بحث از معاد جسمانی و روحانی شد و نظر عالمانه خود را بیان کرد، گویا ابن سینا انگشن در لانه زنبور کرد. تهاجم همگانی علیه او شروع شد چون دلیل عقلی در برابر دلیل عقلی او نداشتند. چون اصلا دلیل نداشتند لذا زبان به تندی گشودند. و الا با یک نظریه باید اقدام علمی کرد نه اقدام عملی.
باید فضای علمی کشور علمی بماند. و حکومت باید یاد بگیرد به اشکالها و نطریه ها پاسخهای عالمانه بدهد.
زندانها تنها نمایش فساد و فحشا در جامعه نیست بلکه به معنای ناکارآمدی حکومت و سیستم است. زبانهای تیز و تند سیاست و قدرت را از حوزه اندیشه دور کنید. بدانید که هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
 باید یاد گرفت کار را به کاردانش سپرد. باور کنیم به سود کشور است. هرکس کار خودش را بکند. نباید سیاست و قدرت انگشتش را در هر سوراخی فرو کند‌. باید یاد بگیریم دچار سندروم انگشت بیقرار نشویم.
جریان کرونا بهترین تجربه برای دولتمردان و حکومتیان کشور را در اختیار ما گذاشت.
اگر به توصیه های عالمانه در همان آغاز عمل می شد یقینا دچار بحران کنونی نمی شدیم و خسارات غیرقابل جبران بر مردم تحمیل نمی شد و اینک مستاصل برای سیر کردن شکم و پیشگیری از اعتراضات احتمالی گرسنگان،  خود دست به عملیات انتحاری نمی زدیم. یقینا برای باز شدن یک گره فقط یک راه وجود ندارد بلکه راه های گوناگونی پیش روی ما است.
حسن جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAFh5234GQY9qEzYVSA

  • حسن جمشیدی

زیبا آفرین
اخلاق بی اثر
استادی که سرد و گرم روزگار کشیده و در کبر سن دست از دنیا شسته و به راز و نیاز مشغول بود هر از چندی با ماشین ضد گلوله بنز و با چند محافظ به مدرسه می آمد تا درس اخلاق بدهد. طلبه ها را از دنیا به سمت و سوی آخرت سوق دهد.
پیش از ورود به مدرس کفش نعلین زرد او را که برق می زد یکی از خدام مدرسه بر می داشت و عصای منبت کاری شده و و نگین دارش را خادم دیگری بر می داشت.
طلبه ها را از سر خیر خواهی تذکراتی می داد و درس  اخلاق می گفت.   چنان که امروز نیز راه و رسم کلاس و جلسات اخلاق در حوزه ها نیز چنین است.
استاد آهی کشید و گفت:
ببینید فرزندان من! الان روز و روزگار شما خوش است. شهریه ای دارید و درفترچه بیمه ای و مدرسه ای و‌... زمانی که ما درس می خواندیم و طلبه بودیم شهریه که نداشتیم. نان خالی می خوردیم. کتاب از این و آن قرض می گرفتیم. زندگی بسیار سختی داشتیم...
یکی از طلبه ها از گوشه مدرس گفت: شیخنا الاستاذ! به نظر می رسد زمانه برای شما تغییر پیدا کرده است و ما هنوز وضعیت سابق شما را داریم ولی شما وضعیت عادی حتی مردم را هم ندارید. نعلین شما سر به فلک می کشد.
عبای شما قیمتش نجومی است.
هر انگشتر شما جهزیه ای برای یک طلبه است.
تسبیح شما چند بدهکار را از زندان نجات می دهد.
همان ماشین جلو در شما، خانه چند طلبه است.
و...
استاد نفسی راحت کشید و به کرسی تدریس تکیه کرد و گفت: اینها نعم الهی است که ارزانی داشته است. لان شکرتم لازیدنکم.
... یادش به خیر اگر علی بن ابی طالب از بدی دنیا می گفت واقعا ان را سه طلاقه کرده بود. اگر از بی ارزشی قدرت و حکومت می گفت، نشان داد که برایش مهم نیست ولی ما علیه دنیایی می گوییم که شش دسته به ان چسبیده و دو ترکه به سویش می تازیم و علیه حکومتی سخن می گوییم که زیر پای این و آن می زنیم تا خود بدان دست بیابیم. این دیگر اخلاق نیست. دو رویی است که برای ما عادی شده است.
حسن جمشیدی خراسانی

https://t.me/joinchat/AAAAAFBiF0k6KfVKPnUFLQ

  • حسن جمشیدی

زیبا آفرین
در رثای گفتگو
در صفحات مجازی آن اوائل که به راه افتاده بود. تو هر صفحه ای از هر دری می شد سخن گفت. کار با یاهو مسینجر و بعضی از صفحات چتهای داخلی شروع شد و با وایبر به اوج رسید. تجربه فیس بوک هم بد نبود. هر چه بود بعد هم به تلگرام رسیدیم.
در تلگرام گرچه بعضی صفحات وجود دارد که از هر دری می شود سخن گفت ولی صفحاتی هم نیز هست که در آنها به مسائل خاص و تخصصی نگاه می شود. مثلا کاشت زعفران، گردو و بادام، عرفان، فلسفه، جامعه شناسی و...
در صفحات تخصصی یقینا طراحان اولیه صفحه فرصت و مجالی را خواسته اند ایجاد کنند تا افراد به بیان ایده های خود بپردازند یا تحلیلهایی گاه ارائه شود. حرفهای جدیدی بشنود و...
گاه در صفحات تخصصی دیده می شود که گویا این افراد از پیش خدا آمده اند و علم ماکان و ما یکون در نزد آنها است. یکی می گوید در مثلا کاشت زعفران می این کار را کرده ام و خوب جواب داده است. از هر طرف به سویش حمله ور می شوند و آن قدر نیش و کنایه می گویند که مجبور شود طرف یا سکوت کند یا عطایش را به لقایش ببخشد. بی خدا حافظی صفحه را ترک کند. عزیز من این آقا تجربه شخصی خودش را برای شما بیان می کند. دیگری تجربه خودش را در صنعت گردو بیان می کند. این ارزش مند است. به تجربه هایی که بیان می شود به عنوان دستاورد تامل بشود. پیشرفت از همین جاها اتفاق می افتد. طرف می گوید من زعفرلن گلخانه ای کاشته ام محصول خوبی داشت. می شود کار کرد. از هر دری آن قدر نیش و قلمبه بارش می کنند که شاید زعفران کاری را هم رها کند.
این اتفاق در علوم انسانی بدتر و شدیرتر است. سرکار خانمی پس از مدتی تحقیق می گوید ایه شریفه که به عنوان اثبات حجاب و وجوب ان تمسک می شود دلالت ندارد. ان قدر به او حرفهای چارواداری می گویند که آدم خجالت می کشد که لگوید علوم انسانی ان هم الهیات خوانده است. راحت بد و بیراه می گویند. راحت اهانت می کنند. راحت قلمبه و لچیار بار افراد می کنند. اصلا گوش نمی دهند. و جالب این که طرف حاصل تحقیقات را می گوید. یعنی حرف جدید. افراد به همان سخنان نخ نما شده مدام استناد می کنند.
در بحثی تحت عنوان و اضربوهن که زن را می شود زد یا نه، پیشنهاد شد که یکی از معنای ضرب زدن است معنای دیگری هم دارد. بنده خدا را چنان زیر مشت و لگد کلمات له کردند که با ضربه فنی تهمت از بالای رینگ به پایین پرتابش کردند.
به نظر می رسد هنوز نیاموخته ایم که فضای مجازی مثل تلگرام یا فیس بوک یا هر صفحه دیگر، برای ما، تاتی تاتی کردن و آموختن فوت و فن دنیای مدرن است. فراگیری شیوه گفتگو.
بعضا فضای مجازی را به حقیقی بدل کرده و اجازه حرف زدن هم به دیگری نمی دهند. هرچند حرف او تازه و راهگشا باشد‌.
گاهی بعضا تو حرف، روشنفکر بازی در می آوزند. تو میدان عمل که قرار می گیرند شبیعه معدن زغال سنگ می شوند. دریغ از ذره ای نور و روشنایی در آنها. مجال فکر به دیگران نمی دهند تا آوای خوش رهایی را بشنویم. تا راهی به رهایی بیابیم.
به یاد داشته باشیم کسی که ان قلت می کند لزوما کسی نیست که نفهمیده باشد. بلکه کسی است که فهمیده ولی نسبت به آن اشکال دارد. دلیل ندارد که شما همه حرفهایی که او دیده را دو باره بازگویی کنید. خداوند رحمت کند مرحوم آیت الله سعیدی کاشمری را بارها تذکر می داد که به قولهای قیل در فقه و اصول توجه کنید. از کنار آن به سادگی نگذرید. گاه این قیلها سخنان بزرگانی است که تحت شرایطی به حاشیه رانده شده اند.
صبحی صالح افزون بر نهج البلاغه یک کتاب هم در باره قرآن دارد. به نام پژوهش هایی در باره قرآن و وحی. این کتاب توسط محمد مجتهد شبستری خیلی سالها قبل ترجمه شد. در یک پارگراف کوتاهی به عنوان قول قیل و ضعیف به تبعیت از قاموس کتاب مقدس به بیان معنای وحی می پردازد که کشف است. همین قول ضعیف حاشیه ای بعدها توسط مترجم همین کتاب به عنوان یک نظریه شاخص و قابل توجه به عالم قرآن پژوهان و اصحاب فکر و اندیشه ارائه می شود.

نباید در برابر هر نظر جدید که ارائه می شود با انگهای
تو نمی فهمی
تو متوجه نمی شوی
با اصول مسلم می خواهی مخالفت کنی.
با خدا و پیامبر در افتاده ای.
و...
به مخالفت برخاست. طرف را با همه درگیرهای کاری و فرصتهای محدود به گروه دعوت می کنند تا بیاید و صرفا گوش باشد. هر حرفی که می زند با انگ تو نمی فهمی یا تو متوجه نمی شوی یا تو در جریان نیستی به کنج فرستاده می شود و درخت اندیشه را از ریشه می خشکانند. در بارهدحجاب دوستی نکته را مطرح می کند حجیت آیه و یا روایتی را ناتمام می داند به شخصیت فرد پرداخته و او را تحلیل روان شناختی می کنند که حتما طالب فساد و فحشا و‌... است. یک زمانی فیلمهای مخملباف را که نقد می زدند عمده اشکال فیلمهای مخملباف را صیغه ای بودن ننه اش می دانستند.
خب اگر می بینید که در جمع شما است یا در این گروه تخصصی است پس لااقل یکی از شما و هم سطح شما است. این لااقل ماجرا است. چیزی شبیه نامزدهای انتخاباتی است. از ده ها فاکتور می گذرند. تمامی زوایای زندگی اش را مورد سوال قرار می دهند و از چند جا استعلام می گیرند. بعد از این که از فیلتر شورای نگهبان به عنوان افراد متقی و پاکدامن و محبوب عندالله معرفی که شدند تازه می گویند مواظب باشید که فریب نخورید و به مهره های اجانب رای ندهید. مگر می شود تایید شده توسط شورای نگهبان فرد مزدور و خائن هم باشد...
در گروههای تخصصی نیز این روال طی می شود. افراد از فاکتورهای متعدد می گذرند. توسط اعضا تایید می شوند. همین که وارد شدند، موج حمله و اعتراض به مطالبش شروع می شود.
به یاد پیره زنهای محله خودمان می افتم که گاه عصبانی می شدند. به سینه هاشان می زدند که الهی تیر غیب به جگرت بخورد. و جالب بود که بچه خودشان را نفرین می کردند‌...
باید این فرهنگ و این نوع واکنش را در عرصه گفتگوها وانهاد. و از آن فاصله گرفت. تمام حقیقت پیش هیچ کس نیست. و بخشی از حقیقت هم معلوم نیست پیش من یا شما باشد. اجازه بدهید تا در زیر زد و خورد اندیشه ها، پری روی حقیقت، گیسوان افتاده بر چهره را کنار بزند و گوشه چشمی نیز نظر به ما کند و شاید هم حجاب پاره کند و رخ بنماید.
یعنی نظر دیگری را تحمل کنیم.
باور کنیم که همه حقیقت پیش من بلکه ما نیست.
احتمال بدهیم آن کس که سخن می گوید هرکه می خواهد باشد، سخنش ارزش شنیدن دارد. خصوصا در حوزه های علوم انسانی که هر نکته و مطلبران می تواند اموزنده باشد. مرحوم نایینی که معالم درس می داده است از طلبه ها می خواهد که درس را بنویسند و جزوه ارائه کنند. طلبه ها جزوه را که به نرحوم نایینی می دادند ایشان جزوه ها را کامل می خوانده است. به ایشان می گویند حضرت آقا این جزوه ها ماحصل درس خود شما است. دیگر خواندن ندارد. می فرماید در هر رساله و جزوه ای نورانیت خاصی است...
در هر نکته و مطلبی که دوستان و عزیزان می نگارند نورانیت خاصی است. باید قدر آن را دانست. با سعه صدر و تحمل بالا بدان گوش فرا داد.
رب اشرح لی صدری.
حسن جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAFBiF0k6KfVKPnUFLQ

  • حسن جمشیدی

بسم الله الرحیم الرحیم
خبر جانگداز شهادت عالم مجاهد شیخ باقر النمر از رسانه ها پخش گردید. دعا می کردیم که خدا کند دروغ باشد. به راستی که باور کردنش سخت و دشوار است. چگونه ممکن است در پیش چشم جهانیان چنین جنایات هولناکی صورت بگیرد. چرا سازمانهای بین المللی و منادیان حقوق بشر که می دانستند چنین اتفاقی در شرف وقوع است پیشگیری نکردند؟ چون او شیعه بود؟  چون او عالم دین بود؟ آیا اعدام شیخ باقر النمر و تنی چند از همراهان او که امروز به دست جلادان ابولهب جان باختند در راستای سر بریدنهای طالبان و داعش نیست. آبا مسلمانان جهان باورشان نشده است که عرب جاهلی سر از خاک برداشته و جاهلیت اولی دو باره زنده شده است؟ آیا هنوز برای اندیشمندان و متفکران و تصمیم سازان عرصه سیاست، روشن نشده است که نوزاد نامشروع افراطگرایی دینی و اسلامی در عربستان سعودی کاشته و داشته و برداشته و به ثمر رسیده است. باورتان نشده است زادگاه و خاستگاه و حامی جریانهای ناامن ساز حد اقل سه دهه گذشته عربستان سعودی است. رفتاری که طی سالهای اخیر به عنوان مبارزه با شیعه از جانب حاکمان سعودی دنبال شده و بدور از هر منطق انسانی است. رفتارهای وحشیانه حاکمان عربستان سعودی جز با خامی و بی تجربگی و افراط گرایی قابل تحلیل نیست. یقینا رفتار نابخردانه اخیر حاکمان سعودی پس از آن صورت گرفت که جمهوری اسلامی با هوشمندی و درایت در عرصه بین المللی شگفتی آفرید و علیرغم تمایل بعضی از جنگ طلبان منطقه و جهان، پای میز مذاکره، اقتدار نظام اسلامی را در گفتگو با طرفهای درگیر به نمایش گذاشت و به جهانیان نشان داد که اسلام دین گفتگو و رحمت و رافت است.
رفتار ناشایست سعودی ها در پی کسب موفقیتهای پیاپی دولت عراق و پس راندن و اخراج گروه موسوم به داعش از بسیاری از مناطق عراق صورت گرفت.
رفتار ددمنشانه حاکمان عربستان سعودی بعد از آن اتفاق افتاد که سوری ها، کشورشان را از بسیاری از مناطق از لوث کرکسهای مرده خوار پاک کردند و سعودی ها ناکلام از حداقل توافق، به انزوای بیشتری کشیده شدند.
این رفتار وحشیانه ناشی از وزانت و وقار شیعیان ایران و عراق و لبنان و عراق و بحرین دیگر مناطق جهان اتخاذ شده است تا به گونه ای بتوانند شیعیان را عصبانی کنند.
ای ستمگران کفر پیشه! ای منافقانی که دست منافقان مدینه را از پشت بسته اید و آنها را رو سفید کردید! هشدارتان باد. رفتار ددمنشانه شما با مظلومان هم وطن خود، و ستم دیدگان یمن و افغانستان و عراق و سوریه و... یقینا در پیشگاه الهی بدون عقوبت نخواهد ماند.
ما از خداوند متعال همان را خواستاریم که نوح در پیشگاه احدیت پس از نا امید از هدایت قومش عرضه داشت: لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا. إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا... وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَارًا (نوح، آیه 26-28).
به مسلمانان آزاد اندیش و شیعیان دور اندیش جهان توصیه می کنیم. در برابر این حادثه درناک و این مصیبت بزرگ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (بقره، ـ آیه 153).
و شیعیان جهان باید که همچون گذشته استخوان در گلو، ستمگری های اسلام گرایان افراطی را تحمل کنند. و ابزار دست شیاطین جن و انس که به طبل جنگ می کوبند و تنور آن را داغ می دارند قرار نگیرند. شیعیان هشیارتر از آنند که تحت تاثیر رفتارهای ددمنشانه افراطیون بی خرد و کم خرد قرار گیرند و بهانه ای دست شما و یا دشمنان قسم خورده خود دهند. به راستی که الیس الصبح بقریب. دیری نخواهد پایید که طشت رسوایی شما از بام به زیر افتد و پرده ها پس زده شود و سیه رو شود هر که در او غش باشد.  
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
محقق خراسانی (حسن جمشیدی) مشهد مقدس
12/10/1394

  • حسن جمشیدی

زیبا آفرین

با سلام و ارادت محضر دوستان و اکابر و اعاظم.
هر از چندی در گروه های مجازی مشاجره بالا می گیرد و سخنان درشت بین افراد رد و بدل می شود. با عنیت به این که دوستان همت کرد و با تلاش بسیار جمعی را در دنیای مجازی به عنوان گروه گرد هم جمع کرده اند چندان خوشایند نیست که گروه از هم بپاشد. لذا از هر سمت و سو، پیشنهاد پشت پیشنهاد به مدیر و اعضا ارسال می شود. بیرون کنید. بایکوت کنید. قانون وضع کنید و...
در جمع دوستان گروه ها، هم مجریان قانون  و هم مدافعان از قانون و حقوق دیگران و هم تحصیل کردگان قانون و هم قانونمداران و پایمندان و متعهدان به قانون حضور دارند شاید سخن من زیره به کرمان و کدو به همدان و شله به مشهد بردن باشد ولی از باب یاد آوری عرض می کنم:
قانون و کلا نظامهای آموزشی و ... بیشتر برای مردم متوسط و از متوسط به پایین است. فکر نکنم سیستمی طراحی شده باشد که شامل حال همه افراد بشود. نظامهای آموزشی، سیاسی، اجتماعی، و... برای نخبگان و تیزهوشان و برخورداران و نوابغ طراحی نشده است. کسانی که حداقل هایی از هوش و زکاوت را دارند. گرچه همه را لحاظ می کنند ولی شانل همگان نمی شود. لذا فرهیختگان و اصحاب خرد و اندیشه خود معیار و شاخصند. خود ضابط و قانونند.
من فکر می کنم هم چنان که نه بر اثر انتخاب بلکه بر اثر یک حادثه و شکاف در سطح زمین به چند جریان سیاسی تقسیم شده ایم مثلا محافظه کار و اصلاح طلب و تمامیت خواه و... حالا هم به هر علتی نمی دانم چه، درس خواندیم و از پس حادثه و اتفاقی به جمع باسوادان و اهل فکر افتادیم. به نظر من این اتفاق حساب شده نبود. ممکن بود چوپان با هندوانه فروش یا کاسب سر محله باشیم. رو اصول و موازین نبود که این شدیم که هستیم. یعنی دست خود ما شاید نبود و الا به قول آن بنده خدا می خواستیم علامه دهر بشویم حالا شده ایم امام جماعت مسجد پایین حاج اباد بالا یا دبستان پسرانه مدرسه کنار خندق. بالاخره آنی نشدیم که می خواستیم بلکه آنی شده ایم که هستیم. و اگر طبق خواسته ها امور اتفاق می افتاد‌ یقینا رفتار و واکنش هر یک از ما جور دیگری خواهد بود. حالا که به این دام گرفتار امده ایم و بر شانه ما فرشته بخت نشسته و در جمع اهل قلم و فکر و اندیشه با عنوان فرهیختگان قلمداد شده ایم به جهت همین موقعیت و نقش، میزان انتظار و توقع از این گروه به عنوان فرهیخته فرهنگی بیش از دیگران است. لذا انتظار می رود که بیشتر باید مراقب موقعیت و نقش خود بود.
به نظر می رسد شرط اساسی حوزه تفکر و اندیشه تواضع و فروتنی است.‌ سقراط ستودنی است. چون بسیار متواضع و فروتن بود. اگر قرار بود خدا به صورت انسانی در آید و شکل و صورت متفکر و اندیشمندی پیدا کند به طور حتم به صورت سقراط در می امد. متفکر و دانشمند کاملا فروتن و متواضع. شرط اساسی متفکر و دانشمند بودن، تواضع و فروتنی است. گیرم قانون وضع شود آیا همگان به قانون تن می دهند؟ تخلفات در سطح جامعه گویای میزان پای یندی به قوانین است. گروه های مجازی نیز جدای از فضای جامعه نیست.
در کنار عزیزانی که صرفا کپی می کنند و گاه حتی متن را هم نگاه نمی کنند کسانی هستند که هر پیامشان دنیایی از معرفت را فراروی من و شما می نهد و بر سعه وجودی من و شما می افزاید. ده پیام که نه صد پیام من نمی تواند هم سنگ پیامی شود که بزرگواری می نگارد و حجاب جهل را می درد و بر بخشهای سیاه ذهن من و شما روشنایی می پراکند.
اگر این احساس در فرهیخته گرامی باشد که از دماغ فیل نیفتاده است. او نیز یکی از سر همین افراد و تکه ای از پارچه همین جماعت است. از درون همین جامعه برخاسته است و با پول همین مردم توانسته درس بخواند و قد بکشد و کسی شود که خیلی ها نتوانسته اند. باید متوجه باشد که از شانه های همین مردم بالا رفته است که می تواند افق دورتری را ببیند که برای خیلی ها این امکان میسر نشده است‌.اگر این احساس در من ایجاد بشود و یا باشد به نظر نمی رسد خیلی در گروههای مجازی درگیری رخ بدهد. دیگر کسی به خود اجازه نمی دهد طرف مقابلش را خطاب کند که تو نمی فهمی یا تو نمی دانی و...
اگر فروتنی و تواضع را اموختیم و به عنوان صفت نفسانی در خود محقق و ثابت کردیم باید سراغ سعه صدر برویم‌ یقینا سعه صدر نیز ضرورت دیگری است که باید به آن دست بیابیم. موسی از خداوند می خواهد که به او سعه صدر یا همان تحمل بدهد. رب اشرح لی صدری. خداوند بهدپیامبر اکرم شرح صدر عطا می کند و می فرماید اگر تو نرم خود و خوش زبان نبودی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند. طبیعی است که دوستان فرهیخته و اهل اندیشه باید آستانه تحملشان را افزایش دهند و با نرمخویی با دیگران به گفتگو بپردازند. ما امده ایم در محضر شما بزرگان تا هم آگاهی بیابیم و هم اخلاق بیاموزیم. و مهمتر بخش دوم است. اگر بتوانید اخلاق مرا تغییر بدهید و بر حسناتش بیفزایید و از سیئاتش بکاهید بهترین کمک را به من کرده اید. طبیعی است که من و افرادی هم چون من در مقابل شما بزرگان و خردمندان و اندیشه وران حرفی برای گفتن ندارم اگر مجالی به من ندهید. باید این فرصت را به افراد داد تا در محضر شما حرفشان را بزنند تا قدرت و جسارت حرف زدن بیاموزند. باید حرف بزنند تا شیوه درست سخن گفتن را بیاموزند.
شما بزرگواران تریبون برای حرف زدن کم ندارید ولی غیر شما حتما تریبونی برای گفتن ندارند و قدرت سخن درست گفتن را هم شاید نداشته باشند. پس این تریبون را به ایشان هم بدهید بگذارید حرفش را بزنند. و شما فرهیختکان گرامی تحمل کنید‌ به نظر من ویژگی متفکر تفکر است نه تکلم. عنوان شما متفکر بودن است نه متکلم. متفکر کمتر می گوید و بیشتر فکر می کند. و بیشتر گوش می کند. اجازه بدهید دیگران ۰حرفشان را بزنند. و شما بیشتر فکر کنید. منظورم متفکران و اندیشمندان گروه است. به ما جوانترها و نپخته ها کمک کنید تا راه رفتن و فکر کردن و سخن گفتن را بیاموزیم. خیلی بر ماها سخت نگیرید. میکرفون را بگذارید کمی هم در اختیار ما باشد. اگر این مجال را به ما ندهید عقده های نگفته غده خواهد شد و آسیب آن گریبانگیر همگان خواهد شد. از خداوند برای همه عزیزان موفقیت و شادکامی را آرزومندم.

  • حسن جمشیدی