جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

۵۲ مطلب با موضوع «مصاحبه ها و یاداشتها» ثبت شده است

ترامپ، سپاه و موضع رسمی ما / حسن جمشیدی خراسانی

 

پرداختن به موضعگیری صریح و بی پرده آقای ترامپ رییس جمهور آمریکا در برابر برجام نکات قابل تاملی در آن است که نقد و بررسی آن را به فرصتی دیگر وا می گذارم. و در ادامه همان پیام، رییس جمهور آمریکا موضع سخت و خصمانه ای در برابر یکی از ارگانهای نظام –ج.ا.ا- گرفت که این موضع نیز از شخص و تیم همراه ایشان بعید به نظر نمی رسید. اما شگفت زده شدم از موضعگیری¬هایی که بعد از پیام آقای ترامپ، از بعضی از دوستان و هم وطنان خود علیه یکی از دو قدرت نظامی کشورمان دیده و شنیده می¬شد.
خوب به یاد دارم در یکی از رسانه های فارسی برون مرزی بحثی در باره جنگ عراق و ایران صورت گرفت. کارشناسان برنامه که متعلق به گروههای خارج از کشور هم بودند و به شدت علیه جنگ و امام و سپاه پاسداران و … بعضا موضع صریح و بی پرده داشتند و در صدد هماهنگی و تقویت مقاومت در برابر جمهوری اسلامی ایران جزو برنامه و اهداف آنها بود و تقریبا جریان به سمت حمایت از سازمان مجاهدین –منافقین- خلق پیش می رفت. یکی از کارشناسان برنامه وارد صحنه شد و بی مهاباد به این مضمون گفت: نقد و بررسی جنگ غیر از خدمت به دشمن و خیانت به کشور است. سازمان مجاهدین خلق به جای مقاومت در برابر تجاوزهای عراق-صدام- خود آنها تبدیل به ابزار و نیروی ارتش عراق-صدام- شدند. آنها به کشور خیانت کردند. به تجاوزگر کمک کردند. سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران با هر گرایش و مذهب و اعتقادی، از حیثیت و شرافت و خاک وطن دفاع کرد و نگذاشت ذره ای از این خاک در تصرف دشمن بماند. شما فرقی بین خدمتکار و خیانتکار نمی گذارید؟ تعجب می کنم؟ مسایل را خلط نکنید. امور کشور را می خواهید به دست کسی بدهید که در جنگ به سر زمین ما در کنار دشمن ما قرار گرفت.
سخن به جا و درستی بود. علیرغم آن که از مخالفان خارج کشور بود اما آن جا که پای کشور و حیثیت و شرافت و منافع ملی به میان بیاید جایی است که باید مصالح و منافع عمومی را بر منافع فردی و شخصی و حتی گروهی مقدم داشت. خیلی باید مراقب بود و سخن به حساب گفت. و مراقب میزان تاثیر سخن خود باید بود. در کی و کجا، چه سخنی را باید مطرح و یا بیان کرد:
با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد
در مشهد جلسه ای با حضور دوست و سرور ارجمندم جناب آقای مصطفی ملکیان داشتیم. بحث نقد اندیشه ها بود. سخن از دوست عزیز و گرانمایه آقای عبدالکریم سروش به میان آمد، ایشان فرمودند: به بعضی از بیانات جناب آقای سروش نقدهای جدی وارد است -البته از نظر من- و الان وقت و مجال پرداختن به آن نیست؛ چون از حوزه انصاف بیرون خواهد شد و تاثیر نقد از بین می رود و مورد سوء استفاده قرار می گیرد.
اگر کمی تامل روا بداریم و عقلانیت را به عرصه سیاسی کشورمان برگردانیم نباید موضعگیری¬ها خصوصا در عرصه بین المللی تند و بی پروا و ناشی از احساسات باشد. البته احساسی سخن گفتن ترامپ مقوله دیگری است. و پاسخ بدان نیز از جنس دیگری. به نظر من سخنان ترامپ صرفا مصرف داخلی و حزبی داشت با نگاهی به چند کشور حوزه خلیج فارس. آن هم در حد و اندازه سران آنها. که جای تفصیل آن فرصت خاص می طلبد. ما نباید و نمی توانیم بدور از خرد و مبتنی بر احساس و عواطف و بدور از منافع و مصالح ملی سخن بگوییم. رعایت مصالح ملی و توجه به منافع ملی و نیز حیثیت و شرافت ملی مقدم بر هر مقوله است. خداوند بیامرزد مهندس بازرگان این مرد خدا را که با صراحت گفت ما باید جایی به نام ایران داشته باشیم تا از اسلام دفاع کنیم. حیثیت و شرافت ملی یعنی دفاع از تاریخ و فرهنگ و سنتهای باشکوه و ارزشمند و نیز پاسداری از داشته های با شکوه و ارزشمند خود.

مرحوم دکتر احسان نراقی را همگان به نیکی می شناسند. انسان بزرگ و ارزشمند بود. بسیار متواضع و فروتن. گاه برای بعضی از مقوله ها تماس می گرفت و مشورت می کرد. طی تماسی اظهار داشت برنامه سخنرانی در یک موسسه در رابطه با انرژی هسته ای ایران دارد؛ نکاتی که به ذهنتان می¬رسد را بگویید. موضع ایشان نسبت به انرژی هسته ای موضع منفی بود. آثار و تبعات انرژی هسته ای و هزینه کلانی که بر دوش ملت بار می کرد و رها کردن بعضی از کشورها مورد نظر ایشان بود و… بنده اجمالا عرض کردم: ما یک اصلی داریم تحت عنوان غیرت. رگ غیرت. حیثیت و شرافت. عرق ملی. گاه ضرورت دارد که در تعامل با دیگری شکیبایی پیشه کنیم. چشم بپوشیم و شتر دیدی ندیدی. اما اگر به رگ غیرتمان بخورد. موضعگیری فرق خواهد کرد. انرژی هسته ای بحث تولید برق و استفاده پزشکی و ساخت بمب و موشک و کلاهک هسته ای نیست. الان انرژی هسته ای مساله غیرتی و حیثیتی شده است. بخشی از هویت ملی ما شده است. بیایید داخل کشور بنده هم در خدمت شما دست به دست هم می دهیم و دیگران را هم قانع می کنیم که انرژی هستی به نفع ما نیست و… این را با سیاستمداران و تصمیم گیران بالا رتق و فتق کنیم ولی الان شما در یک موسسه بین المللی می خواهید در برابر مردم خودتان موضع بگیرید. این نوعی خیانت است. مخالفت با یک طرح و ایده، غیر از مخالفت با حیثیت و شرافت ملی است. غیر از مخالفت با عناصر اصلی هویت ملی است.
خداوند رحمتشان کند به عنوان یک متفکر و اندیشمند بزرگ ایرانی برای حقیر ستودنی است. آن جا که پای حیثیت و شرافت و هویت ایران و ایرانی به میان آمد دقیقا موضعی عکس سابق گرفت و صریحا ایشان فرمود من از این منظر به موضوع هسته ای نگاه نکردم و تشکر کرد و گزارش بعد از سخنرانی اش را هم داد. خداوند بیامرزد و قریق رحمتش فرماید.
نکته مهم و اساسی این است که موقعیت و زمان و مکان را در نقد و تحلیل های خود باید حتما لحاظ کنیم. آیا واقعا الان وقت تسویه حساب با ارگان نظام کشور است که از طرف یک دولت آن هم آمریکا مورد اهانت قرار گرفته است؟ این تذهبون؟ در آیه شریفه خداوند به موسی و هارون صریحا می فرماید: اذْهَبا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ” ، ” فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی (طه آیه ۴۳ و ۴۴) ای موسی و ای هارون سراغ فرعون بروید که سرکش شده است و سرکشی می کند. اما مراقب باشید. زبان شما در اختیار عقل و منطقتان باشد. با او به نرمی سخن بگویید. شاید متوجه شود و یا بترسد . این در مقام سخن با بیگانگان است آن وقت به ما اجازه خواهند داد که با عزیزان خودمان درشتی کنیم و سخنهای نا به جا بگوییم. باید که رحماء بینهم باشیم.
در نقد باید یکی به تاثر آن بیندیشیم و دیگری چگونگی استفاده از نقد با چه هدف و انگیزه ای. آیا نقد به تضعیف منجر خواهد شد و مورد سوء استفاده دیگران قرار خواهد گرفت؟ یا به رفع کاستی و ترمیم نواقص و عیوب آن رهنون خواهد کرد؟
به نظر می رسد در وضعیت فعلی پرداختن به سپاه و نقد مواضع آن و رسانه ای کردنش نه در بهبود کاستی های آن اثر خواهد کرد و نه منتقدین را یاری خواهد رساند. و جز پراکندگی و آشفتگی و از هم پاشیدگی نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت. این جا همان پاشنه آشیل و یا بزنگاه خدمت و خیانت است. شاید قصد خدمت است ولی در بد جایگاه و فرصت و مجالی است. قضا سرکنگبین صفرا فزود؛ یقینا نتیجه چیزی نخواهد بود که مطلوب من و شما است چون چنین نقدهایی در چنین وضعیتی نه معقول و نه مطلوب است.
سالها پیش از این که رفیق شفیق حقیر جناب آقای محسن آرمین ریاست یکی از مراکز فرهنگی و انتشاراتی وزارت ارشاد را بر عهده داشت؛ تلفن زنگ زد و ایشان گوشی را برداشت. از آن طرف اصرار و از ناحیه آقای آرمین انکار. گوشی را با عصبانیت گذاشت و گفت: ما یک اختلاف فکری و روشی داخلی داریم. حالا اینها این را فهمیده اند و می گویند بیا توضیح بده و رسانه ای کن. مسایل داخلی ما که ربطی به خارج از کشور ندارد…
واقعا اگر بخواهیم اختلافات داخلی خودمان را رسانه ای کنیم و می¬دانیم که بیان این اختلافات فعلا اثرگذار نخواهد بود و سودی نخواهد بخشید و باعث و بانی تضعیف جبهه خود ما خواهد شد از آن مهمتر برگ برنده ای برای دیگران و سبب به هم خوردن معادلات سیاسی خواهد شد، طرح آن به هر نحوی به نظر می رسد بوی خیانت می دهد. خیلی باید مراقب بود. این همه آیات و روایات تاکید بر کنترل زبان و سنجیده سخن گفتن دارد یقینا یکی از مصادیق بارز بلکه مصداق اتم آن همین مورد است. فعلا لازم است نسبت به مقوله سپاه کاملا مراقب باشیم:
هر کرا اسرار کار آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
لزومی ندارد که که بی وجه و یا بد دفاع کنیم. آن چه ضرورت دارد فعلا فتیله¬های نقدها را نسبت به سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی پایین بکشید و آب به آسیاب دشمن نریزید. فرصت برای پرداختن به مسائل و امور داخلی هست.
در پناه حق

  • حسن جمشیدی

به جای نسبت دادن دیگران به فساد تلاش کنیم تا با علل و عوامل آن مبارزه کنیم / حسن جمشیدی خراسانی

 

 

زیبا آفرین

به نظر می رسد نظام جمهوری اسلامی ایران با مشکل جدی رو به رو است مشکلی که از دیرباز عقلای عالم و فیلسوفان جهان بارها و بارها بدان توجه داده اند ولی گویا از آغاز انقلاب اسلامی کمتر انقلابی ای گوشش بدهکار آن بود. و آن فساد است.

فساد در نظام جمهوری اسلامی ایران نهادینه شده است.

بخشی از ذات و گوهره نظام شده است.
فساد درون نظام ناشی از قدرت است. قدرتی که از دو منبع و منشأ جریان پیدا کرده است:
۱- دین
۲- سیاست به معنای ارکان قدرت هم امرا و هم وزرا
الان مشکل در اصل فساد نیست.

به نظر نمی رسد مسوولان بدان وقوف نداشته باشند.

صورت مساله را پذیرفته اند.

و اگر کسی هم منکر این فساد است یقینا خود جزو عوامل فساد است.

نمی شود انکار کرد و نمی توانند انکار کنند الا این که هر یک از دو منبع، دیگری را عامل فساد می داند.

متولیان دین سیاستمداران را متهم می کنند و سیاستمداران متولیان دین را.

و حال آن که هر دو دست به دست هم داده اند برای ایجاد و بسط و گسترش فساد در همه زوایای پیدا و پهنان نظام.

تنها مصداقی که می توان برای وضعیت کنونی ایران بیان کرد اواخر دوره ساسانیان است که مردم از دربار رانده و از عالمان دین سرخورده شدند.

این یک تذکر اخلاقی نیست بلکه یک هشدار جدی است. بخودمان بیاییم.

به جای نسبت دادن دیگران به فساد تلاش کنیم تا با علل و عوامل آن مبارزه کنیم.

اگر سیل بنیانکن بیاید نه تو مانی و نه من.

برای حفاظت و صیانت از خود هم که شده مبارزه با فساد را در هر سطح و لایه جدی بگیریم.

خیلی زودتر از آن چه فکرش را بکنید دیر می شود.

فرصت هم چون ابر بهار می گذرد.

قدر فرصت فراهم آمده را بدانیم.

هنوز نظام جمهوری اسلامی قابل بازنگری و بازبینی و بازسازی است.

تا دیر نشده به خود بیاییم.

اعتماد مردم را به دست بیاوریم.

  • حسن جمشیدی

ایران مادر همه ما است اما پیر و فرتوت شده پس مراقبت ویژه ای می خواهد / حسن جمشیدی خراسانی

هر وقت

به چنار که می رفتیم.

هر مراسمی که بود

بعد مراسم

به منزل مادر می رفتیم.

و همه

همدیگر را می دیدیم.

همه

همه آنهایی که

به چنار رفته بودیم.

برادرها!

خواهرها!

عمه ها و دایی ها و نوه ها

همه می آمدند.

صحن کوچک حیاط،

جایی برای نشستن نداشت

روی فرش حصیری

دیداری تازه می شد.

چه اتفاق زیبا و دلنشینی...

اما هفته قبل

روز جمعه

در چنار

مراسمی بود.

و من رفتم.

خواهرم هم آمد.

شوهر خواهر هم آمد.

عمه و دایی هم بودند.
ولی همدیگر را ندیدیم...

چون مادر چنار نبود.

در خانه اش قفل بود.

همه از دور دیده می شدند…

مادر در جمع خانواده

عمود خیمه است.

خدا نگهدارش باشد.

ایران

خانه همه ما است

مدتها است که بر در خانه اش

قفل زده اند

بدجوری

همه از هم

دور شده ایم.

بدجوری

یک دیگر را فراموش کرده ایم.

خیلی وقته

دور هم ننشسته ایم

شاید زبان یک دیگر را هم نفهمیمی.

ایران

مادر همه ما است.

پیر و فرتوت شده است.

چین و چروک دست و صورتش

حاکی از ضعف و ناتوانی بیش از اندازه او است.

مادر پیر ما را

گویا به سرای سالمندانش برده اند

خبری از او نیست.

فقط پراکندگی خود را شاهدیم

مادر پیر

مراقبت ویژه ای می خواهد.

مراقب او باشیم.

خیلی زود دیر می شود.

دیگر

وقتی برای مراقبت نخواهیم داشت.

  • حسن جمشیدی

داستان تکراری گناه مردم و زلزله دکانی برای تمسک عده ای بیسواد به روایات غیر مستند / حسن جمشیدی خراسانی

 

گفته می شود با استناد به روایات زلزله ناشی از روابط نامشروع و…

آخه یک نفر تو ابرقو اختلاس می کنه من تو علی آباد کتول باید هزینه اش رو بدم.
در بلخ گنه کرد…

آخوندهای بیسواد و بی مایه هر روایتی که به دستشان رسید را می خواهند طول و تفسیر بدهند.

بخش زیادی از روایات جعلی است از جمله همین نوع روایات.

کسانی بوده اند که با رقم های سرسام آور خودشان می گویند جعل کردیم.

هنوز هم فکر می کنند که زمین رو شاخ گاوه.

یک آقایی روایت می خواند که کره زمین رو شاخ گاو است.

پرسیدم گاو رو چی ایستاده.

گفت خب رو زمین. گفتم هیچی روایتت را بخوان.

یعنی کسی که حداقل درک را فاقد است چگونه می تواند روایت را بشناسد.

یک خطای فاحشی که بعضا آقایان می کنند این است که نمی دانند دین برای چیست؟

وقتی می بینند مدام از اختراعات و کشفیات غربیها می گویند، می روند سراغ دانشگاه امام صادق و لابراتوار امام باقر. ابوحیان را شاگرد امام صادق با گرایش فیزیک یا شیمی معرفی می کنند.

باید بفهمیم که انبیا و اولیا برای چی آمدند؟

انبیا و اولیا برای آدم شدن حیوان ناطق آمدند نه برای پیشرفت علوم.

انبیا برای رشد و تعالی انسان امدند نه توسعه.

انبیا و اولیا برای آن بخشی آمدند که خود بشر ناتوان بود.

توسعه غیر از رشد است.

گویا برای عقب نیفتادن از خط دنیا چیزهایی را به دین نسبت داده و می دهند که روح دین هم خبر ندارد.

واقعا یک ذره عقل تو کله بعضی از این آخوندها نیست. آخوند نیستتد. دزد فرهنگند که کسوت آخوندی پوشیده اند. تومن دو زار دهشاهی بین پیامبر و فیلسوف فرق است. سقراط استاد بزرگ اخلاق طرح سوال می کرد تا دیگران بیندیشند و پاسخ دهند چون علوم بشری است اما پیامبران پاسخگوی پرسشهای بشر بودند.

هیچ کجا نداریم که پیامبر یا ایمه راسا وارد شوند و بفرمایند به دنباله جلسه قبل امروز در باره فلان موضوع گفتگو می کنیم. اصلا بحث گفتگو نیست. پرسش از اینها و پاسخ از پیامبر و یا صحابه و یا ایمه. الا سخنرانی و خطابه و رجز در میدان جنگ که اینها خیلی کارکرد فقهی هم ندارد.

به نظر من اگر به همین تفاوت نگاه نگاه کنند خیلی از مسایل روشن می شود. کسی با ائمه یا پیامبر وارد بحث و جدل نمی شد. مگر در مناظرات و مناظرات نیز کارکرد فقهی ندارد. کسی به انها برای حکم شرعی استناد نمی کند.

حالا شما فکر بفرمایید که زلزله شده است. جمعیتی زیر آوار و بعضی هم به هر علتی جان سالم به در برده اند. هرکس این جمعیت را ببیند به دنباله همان ذهن و فکر گناه آلود فکر می کند که باقی مانده ها ادامه همان گنهکاران هستند. حالا می خواهند جنازه ها را جمع کنند. چی تو ذهن مردمی که برای کمک آمده اند می گذرد. به نظر من این روایات جعلی کارکردشان گسست اجتماعی است. رابطه ها را به هم می زند. جو بی اعتمادی و در نتیجه بی اعتنایی به مصایب دیگران ایجاد می کند. نه این روایات باید خوانده شود و نه اجازه بدهیم به نام دین بخوانند.

  • حسن جمشیدی

ضرورت دور شدن از اندیشه انقلابی / حسن جمشیدی خراسانی

به نظر می رسد با گذشت نزدیک به چهل سال، انقلاب اسلامی به بار نشسته است. منظور بخش انقلابی بودن آن است. به راحتی می توان آثار و پیامدهای انقلاب را در فضای جامعه و حتی درون خانه ها دید.
کمتر مورد توجه قرار گرفت که نسل جوانی که در آشوبهای اخیر شرکت کردند همان جوانهای انقلابی هستند. انقلاب مگر غیر از این است. من و شما نمی توانیم انقلاب را تعریف کنیم. در انقلاب خیزش و شورش و خشم مشهود است. قانون شکنی اصل اول انقلابی است. اگر نتواند علیه قانون شورش او انقلابی نیست.
این شورشگری را در زوایای آشکار و پنهان جامعه به خوبی می بینیم. شما رفتار کارمندان شهرداری ها را نمی توانید با دست فروشها خارج از این چارچوب تحلیل کنید. انقلابی بودن یعنی همین. انقلابی بودن یعنی گرفتن و زدن و بردن و بستن و خراب کردن.
ترور سعید حجاریان یک عمل انقلابی است

حمله به سفارت یک عمل انقلابی است.
حمله به کنسولگری یک عمل انقلابی است.‌
اسیدپاشی به صورت دیگران یک عمل انقلابی است.

حمله به علی لاریجانی یک عمل انقلابی است.
حمله به علی مطهری یک عمل انقلابی است.
حمله به متینگهای انتخابات اصلاح طلبها واقعا یک عمل انقلابی است.
ممانعت از سخنرانی مخالفان یک عمل انقلابی است.
ارعاب و تهدید مخالفان یک عمل انقلابی است.
آشوب و اغتشاش در شهرهای مختلف ایران طی یک هفته در دیماه ۹۶ یک عمل انقلابی است‌.
کسی که عکسهایی با سر برهنه و یا بی حجاب در دنیای مجازی پخش می کند یک عمل انقلابی است‌.
کسانی که به مساجد حمله می کنند و خانه خدا را به آتش می کشد یک عمل انقلابی است.
کسانی که با چاقو و یا کارد به روحانی تنها، در تاریکی شب و یا در خلوت روز حمله می کند و او را به خاک و خون می کشاند یک عمل انقلابی است. و...
چهل سال است که این فرهنگ را به مردم ایران آموزش دادیم و اینک می درویم آن چه را کشته ایم. نمی شود جو کشت و گندم درو کرد. همان می درویم که کشته ایم.
انقلاب به عمق وجودمان رسوخ کرده است. حتی در خانواده نیز زن علیه شوهر و شوهر علیه زن اقدام به عمل انقلابی می کند. پرخاش، تندخویی، عدم تحمل یک دیگر، گوش ندادن به حرف یک دیگر و… و اصلا گوش ندادن به حرف یک دیگر به عنوان یک اقدام انقلابی. اینها عادت ما شده است.
چون یاد داده اند که باید پرخاش کرد باید تهدید کرد باید خشن بود تا دشمن سرجایش بنشیند.
از بس گفتیم دشمن دشمن دشمن؛ این دشمنی به داخل خانه های ما نیز رخنه کرده است.

پدر خانواده دشمن فرزندان خود و فرزندان دشمن والدین خود و همه دشمن هم.
نمی توانید و نباید هم این رفتارها را انقلابی ندانید. چون انقلاب را من و شما تعریف نمی کنیم. انقلاب یک حادثه و اتفاق است با فرهنگ خاص خودش و پیامدهای مختص به خودش.
چرا نمی توانیم من و شما تعریفش کنیم؟  چون این مفهوم از انقلاب با اندیشه و فکر من و یا شما نمی سازد نمی توانیم بگوییم انقلاب نیست. مگر وقتی که شیشه بانک را در قم میدان فاطمیه می شکستند همه آنها که آنجا بودند و بودیم قبول داشتند. انقلابی بودن یعنی قوانین را راهگشا نمی دیدند. نباید انقلابی بودن را شما تعریف کنید. شما انقلابی بودن را ترویج کردید و نیز تشویق کردید. انقلابی بودن خودش تعریف می شود.
کسی که وارد سیستم اداری می شود قوانین را راهگشا برای خود نمی داند. از تهدید و رشوه و هرکار خلاف قانون استفاده می کنند تا به نتیجه برسد. مگر انقلابی بودن غیر از این است.
هر روز ده ها دعوا از داخل خانه ها می شنویم. طلاق که بماند. ضرب و شتم که بماند و.‌‌..
واقعا کافی نیست بعد از چهل سال تفکر انقلابی را ببوسیم و کنار بگذاریم.
هنوز هم می خواهیم به تبعات نادرست آن تن بدهیم.
اگر انقلابی بودن هنوز ارزش است جوانان در پی انقلاب علیه انقلاب و انقلابی ها هستند.
به نظر من جوانانی که هنجار شکنی کردند و شعارهایی علیه مقدسات دادند از رفتار خود ما از چهل سال قبل درس گرفته اند. درسهایی که ما به آنها داده ایم. اگر سنگ می زنند و اگر به نیروی انتظامی حمله می کنند این چیزی است که هر روز از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران می بینند با سویه حمایت ورزانه و می درویم آن چه کشته ایم.
به نظر می رسد دیگر بس باشد. از مردم شریف کشورمان عذر بخواهیم و تصریح کنیم که اشتباه کردیم و این اشتباه را ادامه ندهیم. اگر مردم انقلابی بشوند علیه دین هم انقلاب خواهند کرد.
بیایید اندیشه و تفکر انقلابی بودن را وانهیم و از آن فاصله بگیریم.
واقعا به قانون عمل کنیم ولو قانون بد و مردممان را به عمل به قانون فرابخوانیم.
قانون گرایی شعار اصلی ما باشد.
مهربانی را سرلوحه خود قرار دهیم و به دیگران نیز توصیه مهربانی کنیم.
آستانه تحملمان را بالا ببریم و به دیگران نیز توصیه کنیم‌.
از همه مهمتر گذشت را سرلوحه خود قرار دهیم و به دیگران از باب امر به معروف توصیه به گذشت کنیم.
اگر همه تاکید می کنم که همه خود را در ذیل و ضمن قانون ببینند و کسی را فراتر از قانون نبینند و تمایلات و خواسته های خود را در ذیل قانون جهت ببخشند یقینا روزگار به مراتب بهتری خواهیم داشت.
در پایان توصیه اکیدم به حوزه های علمیه و طلاب جوان ان است که اخلاق را پیشه خود کنید و برای مردم شریف سرزمین ایران جز از خدا و پیامبر و اولیا سخن نگویید. روایت و آیه بخوانید. ضمن سالهای انقلاب، همه از آیات و روایات فاصله گرفته ایم. اگر تقوای الهی پیشه کنیم او خود فرقان را به ما خواهد داد.
حسن جمشیدی خراسانی
۱۳۹۶/۱۱/۳

  • حسن جمشیدی

گفتگوی نگام با حسن جمشیدی خراسانی / نامه احمدی نژاد به آقای خامنه ای و تحلیل اپوزوسیون احمدی نژادی ها

نگام ، حسن مقیمی _ آقای خامنه ای در ماه های اخیر در لابلای سخنان خود بدون اشاره مستقیم به نام احمدی نژاد اعتراض خود را به رفتار ها و اعتراضات او اعلام نموده است.

حمید بقایی معاون سابق احمدی نژاد، در هفته های اخیر علیه صادق لاریجانی موضع گرفته، و احمدی نژاد هم او را تهدید به افشاگری کرده بود.

در حالیکه در سالهای گذشته، بارها از آقای خامنه ای برای حمایت از احمدی نژاد حمایت می شد، سکوت او در قبال انتقادات احمدی نژاد به این تعبیر شده بود که او همچنان از حمایت رهبر جمهوری اسلامی ایران برخوردار است.

احمدی نژاد همچنان منصوب آقای خامنه ای در مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

 

تمامی این پارادوکس ها ما را بر آن داشت تا پیرامون همین موضوع با آقای حسن جمشیدی خراسانی به گفتگو بنشینیم که در ادامه می خوانید :

 

نگام : با توجه به نامه ای که اخیرا احمدی نژاد به رهبری نوشته تحلیل شما از چرایی نگارش این نامه بیان بفرمایید؟

 

آقای احمدی نژاد بازیگر سیاسی نیست بلکه دیگران او را به این بازی وارد کردند. نه توان بازی سیاسی را داشت و نه قابلیت آن را داشت و نه تحمل آن را. ممکن است فرد را به زور به کاری وا بدارند ولی قابلیت آن را دارد و یا پیدا می کند. وی فردی بی ریشه و بی بنیان بوده و هست. هم چون کولی ها که نه از جایی هستند و نه به جایی تعلق دارند. کولی را اگر رییس بانک مرکزی بگذارید به شغل تکدی گری اش خواهد پرداخت. چون برای این کار آفریده نشده است. دیگران باید زیر بال و پر آنها را بگیرند. اگر وی را وارد انتخابات نمی کردند و اگر سبد آرا را به سود او مهندسی نمی کردند یقینا سرنوشت کشور ایران جور دیگری رقم می خورد. در طی قرنها که تاریخ ایران با حوادث بسیاری مواجه بوده است از نظر من طول دوره ریاست جمهوری وی بر کشور ایران بی سابقه ترین دوره تاریخی ایران است. یقینا حمله مغول به ایران آسیبهای جدی در پی داشت ولی هم چون دیگر حوادث تاریخ سودهای زیادی هم به دنبال خود داشت. حمله صدام به ایران گرچه هزاران شهید و جانباز برجا گذاشت و میلیاردها خسارت اما آثار و تبعات خوبی نیز در پی داشت. ولی هشت سال ریاست جمهوری دولت نهم و دهم آسیبی که بر کشور و فرهنگ و موقعیت ایران گذاشت واقعا بی سابقه بوده است. در عرصه جهانی هیچ ارزش و هویتی برای ایران و ایرانی باقی نگذاشت. فردی بود که با هیچ آیین و آدابی منطبق نبود و اصلا زبان دیپلماسی را نمی فهمید. و هم اینک نیز نمی فهمد. فردی بود واقعا دچار توهم. فکر می کرد خود او استاندار اردبیل شده است. فکر می کرد خود او شهردار تهران شده است. در ریاست جمهوری هم این گونه بود. فکر می کرد که مردم به او رای داده اند و این توهم را کسانی برای او ایجاد کردند که اقدام به مهندسی انتخابات کردند. فکر می کند که کسی است پس می تواند نامه به شخصیتها بنویسد. آنان که این توهم را ایجاد کردند در نامه ای که وی به رییس جمهور آمریکا نوشت حالا باید بیایند و وی را از این توهم بیرون بیاورند. جالب بود که حتی رهبری اشاره ای هم به آن نکرد. به نظر من رهبری وقوف کامل دارد که بازی کودکانه ای را احمدی نژاد آغاز کرده است. باید مراقب بود تا آسیبی به خودش نزند و او ناتوان از این است که به کشور آسیب بزند.

 

نگام : چرا فردی که ۸ سال به عنوان بالاترین مسول اجرایی کشور بیشترین تخلفات و فسادها به وسیله خودشان و اطرافیانشان شکل گرفته امروز در نقش اپوزیسیون ظاهر می¬شود و از فساد و بی عدالتی سخن به میان می آورد؟

 

احمدی نژاد یک کاربرد داشت در این مملکت و آن هم حذف اصلاح طلبها از حوزه قدرت بود. به نظر من حکومت ایران هنوز خیلی متوجه نشده است که نظام سیاسی ایران، جمهوری است با محتوای اسلامی. و در جمهوریت نظام با سیستم پارلمانی هر اتفاقی ممکن است بیفتد. لذا بیشتر سخن از فراقانونی زده می شود. شورای نگهبان تصمیم گیرنده اولین و آخرین است. بازی و میدان بازی را تمامیت خواهان داخل سیستم با اصلاح طلبها که منادی قانون و عمل به قانون با نرم جهانی بودند مشکل داشتند. احمدی نژاد به عنوان مهره بازی وارد این شطرنج شد تا وزیر را از میدان بیرون کند و کرد. همه تاریخ مصرف و کاربرد احمدی نژاد همین بود.

 

نگام : دلیل سکوت حاکمیت در مقابل آقای احمدی نژاد چیست؟

 

هم چنان که گفته شد خود حاکمیت می داند که وی نه اهل این بازی است و نه شان این موقعیت را دارد لذا کارد خودش را از دست داده است. وی اصلاح طلبها را حذف کرد و هشت سال مزدش را گرفت و دیگر پرونده اش تمام شد. ایشان هیچ کارکرد دیگری نمی تواند داشته باشد چون موقعیت اجتماعی ندارد. محبوبیت اجتماعی ندارد. چهره و شخصیت علمی و سیاسی ندارد. کسی نیست که بشود زین پس روی او سرمایه گذاری کرد. به میزان بازدهی اش از او کار کشیدند. و وی بزرگترین خدمت را به حاکمیت کرد که حذف اصلاح طبها بود. و مساله فیصله پیدا کرده است. لذا مثل پارچه ای است که زنان به دورش می اندازند. یا مثل کاندوم که قابلیت مصرف مجدد را ندارد.

 

نگام : پس به عقیده شما عمر سیاسی آقای احمدی نژاد به پایان رسیده است  و آیا تحرکات ایشان بدلیل سهم خواهی از حاکمیت انجام میگیرد یا خیر؟

 

هم چنان که عرض شد احمدی نژاد اهل این بازی نبود که بماند. او را هلش دادند. به این بازی انداختند. طی این مدت دست و پا زد. تلاش نکرد تا برای خود محبوبیت ایجاد کند. حداقل این شعور را هم نداشت که از این فرصت برای ارتباط با مردم و ایجاد پایگاه برای خود اقدام کند. از آن طرف ظرفیتهایی هم که داشت را از بین برد. یک جایی توی دنیا را پیدا کنید که بپذیرند آقای احمدی نژاد یک فعال سیاسی است. لااقل خاتمی به عنوان یک چهره شاخص سیاسی مطرح است. میرحسین موسوی به عنوان یک چهره سیاسی در عرصه بین المللی مطرح است. ولی ایشان اصلا چهره نیست تا مطرح باشد. عرض کردم که ایشان ریشه نداشت تا بتواند شاخ و برگی در بیاورد. احمدی نژاد لباس ناقواره ای بر اندام این کشور بود که عده ای ساده لوح به عنوان دین بر گرده مردم سوار کردند. و الان او به جایگاه اصلی اش که در بین مردم است برگشته است. الا این که پرونده قطور و سیاسی دارد. گیرم که دادگاهی او را مواخذه و محاکمه کند آبرویی که از ملت ایران در صحنه جهانی برده را با چه چیزی می توان جبران کرد. هشت سال نیرو و انرژی این کشور را به غارت برد و نابود کرد چگونه قابل جبران است. ممکن است وی سهم خواهی بخواهد داشته باشد ولی صرف ماندنش در مسند ریاست جمهوری طی هشت سال بالاترین امتیازی است که به وی داده اند. به نظر من گذاشتن ایشان در شورای تشخیص مصلحت نظام مصلحتی برای خود او بود که کشور  حتی شعور درک همین مقدار را هم نداشت.

 

نگام : در نزاعی که بین احمدی نژاد و حاکمیت به وجود آمده برد نهایی از آن کیست؟

 

بازی که احمدی نژاد شروع کرده است گرچه بعضی آن را به سود دموکراسی و کشور می دانند ولی من معتقدم نه چنین نیست. زبان نقد غیر از زبان تخریب است. آقای احمدی نژاد بی آن که حکمی صادر بشود رییس قوه قضاییه را به نسبتهای ناروا منتسب می کند. خود همین خلاف قانون است. کشور ما نیاز دارد که قانون را جا بیندازند. اصلاح طلبها به این باور دارند که همین قانون ناقص و نیم بند اجرایی بشود و اشکلاتش را برطرف کنیم. احمدی نژاد بازیگر بیرون قانون است. خود او قانون شکن است. یقینا در فضای کنونی کشور جایی برای بازی احمدی نژاد نیست بلکه در چارچوب قانون وارد این بازی و بازار بشود ولی ذات او چنان که گفتم چیز دیگری است. او عادت دارد که زیر میز بزند تا کنار میز بنشیند و بازی کند. او عادت به بازی ناجوانمردانه دارد. یقینا با هوشمندی و درایت نظام، احمدی نژاد بازنده است. به نظر من احمدی نژاد از حد و اندازه ای نیست که بخواهد با نظام و حکومت در بیفتد. حتی اپوزیسیون خارج از کشور که روزی و روزگاری روی او حساب باز می کردند که کشور را به ورطه نابودی خواهد کشاند الان آنها هم متوجه شده اند که نابودی کشور و به هم پاشیدگی کشور دودش به چشم همه خواهد رفت.
راهی که دیگران در پیش می گیرند واقعا به لحاظ تجربه تاریخی می گویم نباید تحت عنوان آزادی حتی به او بپردازند و بلندگوی وی شوند. به نظر من حیف یک ریال پول صرف ایشان کردن. هیچ خبری را از ایشان انعکاس ندهند. به نظر من خود احمدی نژاد و دارو دسته اش از این که سربازار بنشیند و خودشان را کثیف کنند و شما در رسانه انعکاسش بدهید خوششان خواهد آمد و از همین اندازه هم به نظر من پرهیز شود.
این که گفته می شود چون احمدی نژاد اطلاعات زیادی دارد و… اطلاعات احمدی نژاد و حتی پرونده هایی که اگر با خود برده باشد و این خبر صحت داشته باشد یک صدم اطلاعات سعید امامی نیست. اطلاعات احمدی نژاد یک هزارم اطلاعات سعید حجاریان یقینا نیست. و ضمنا خود او مورد اعتماد نیست تا سندی را بخواهد رو کند و بشود به او اعتماد کرد. لذا از این جهت هیچ سودی برایش نخواهد داشت و من فکر نمی کنم که نظام از این جهت نگرانی داشته باشد. ساده لوحانه است که به خاطر چهار صفحه اسناد و مدارک از برخورد با او طفره بروند.

  • حسن جمشیدی

گفتگوی نگام با حسن جمشیدی خراسانی / بازداشت آقای سید حسین شیرازی و حمله به سفارت ایران در لندن + ویدئو

نگام ، حسن مقیمی _ سیدحسین شیرازی، فرزند آیت الله سیدصادق شیرازی، سه شنبه ۱۵ اسفند بازداشت شد و بلافاصله سجاد نیک آئین، نزدیک به بیت سید صادق شیرازی در صفحه فیسبوک خود فیلم مربوط به سخنرانی جنجالی فرزند آیت الله شیرازی را منتشر کرده و نوشت “سخنرانی ای که آیت الله سید حسین شیرازی به خاطر آن دستگیر شد”.این ابهامات در نحوه و علت دستگیری باعث ایجاد موجی از شایعات در جامعه گردید .

 

پیرامون همین موضوع همکلام شدیم با آقای حسن جمشیدی خراسانی که در ادامه می خوانید :

 

نگام : در ابتدا نظر خود را پیرامون حمله گروهی معترض به سفارت ایران در لندن را بیان بفرمائید؛

 

حمله به سفارت ایران و یا حمله به هر سفارتی طبق مقررات بین المللی تعرض به خاک یک کشور است. حتی اگر ایرانیها به سفارت ایران حمله کرده باشند مثل حمله  عده ای به وزرات امور خارجه یا کشور است. این رفتار هیچ توجیهی ندارد. کاری بسیار بد و خلاف عرف بین المللی است.

 

نگام : تحلیل شما پیرامون دستگیری  سید حسین شیرازی چه می باشد ؛

 

پیرامون دستگیری آقای شیرازی اصل ماجرا چندان روشن نیست.
در این که نیروهای امنیتی گاه کارهای کج سلیقه ای انجام می دهند تردیدی نیست. باید دید دستگیری ایشان توسط اداره اطلاعات بوده یا سپاه پاسداران یا قوه قضاییه. توضیحی داده نشده یا لااقل من نشنیده ام.
هرچه هم شنیدم شاید مقرون به صحت نباشد. این که مثلا ایشان نسبت به ولایت فقیه نظر موافقی ندارند. فکر نکنم به این جهت ایشان را دستگیر کرده باشند.
وقتی که عاملان و نسببات اصلی یعنی وزرات اطلاعات و سپاه و قوه قضاییه توضیح نمی دهند یا توضیحات قانع کننده نمی دهند‌، بازار شایعات داغ و داغتر می شود.
به نظر من نسبت به ساحت علم و ادب چه حوزه و چه دانشگاه رعایت شوونات آنها نمی شود. مهم مخالفت یا موافقت نیست. فضای علمی است. فضای علنی کشور باید از دخالت و ورود و اقدام نیروهای امنیتی و قضایی و نظامی دور و مبرا بماند و الا علم هر چه باشد عقیم خواهد شد. ما در حوزه علمیه مکاسب شیخ را در زمان شاه می خواندیم خب ببینید چه سخنانی در باب حکومت و طاغوت و… گفته نمی شد. کاری به کار کسی نداشتند. فضای علمی بود.
باز هم باید منتظر باشیم ببینیم واقعیت ماجرا چیست؟

دستگیری آقازاده ی آیت الله شیرازی هنوز معلوم نیست که چیست؟ آن چه بیان می شود احتمالات است. خب اگر جرمی مرتکب شده است توضیح داده شود. اگر صرفا مخالفت با ولی فقیه است که من بعید می دانم ، این هم باید توضیح داده شود.
هرچه باشد باید از مجاری قانونی اقدام شود. علما مجاری امور را تحت فشار قرار بدهند تا توضیح بدهند.

قرار نیست که در نظام جمهوری اسلامی هیچ کس بدون شاکی یا بدون اثبات جرم دستگیر شود.
اگر دستگیر شده است باید طبق مقررات هم با او رفتار شود و هم افکار عمومی را در جریان بگذارند. البته نباید این اقدامات سبب حمله به سفارتخانه ها و یا مراکز دولت بشود.

 

نگام: کلیپی در این روزها در فضای مجازی دست به دست می چرخد که مربوط به سخنرانی آقای شیرازی می باشد که در آن سخنان تندی درباره ولایت فقیه گفته است، نظر شما در این باره چیست؛

 

در بالا به این نکته اشاره کردم. دستگیری ایشان نباید بر اساس این سخنرانی باشد. اگر صرفا به جهت همین سخنرانی باشد کار نادرستی است. ولی نمی توانم قبول کنم که نیروهای امنیتی فردی را برای یک سخنرانی دستگیر کنند. آن هم بحث خاص طلبگی. شاید لحن ایشان کمی تند بود ولی هرچه هست بحث طلبگی است. نمی توانم قبول کنم ایشان را برای این سخنرانی دستگیر کرده باشند. این را دیگران نسبت می دهند و یا یک احتمال است. البته احتمال خیلی بعیدی است.

 

نگام :  از نظر شما دعوای واقعی ما بین بیت آقای خامنه ای و آقای شیرازی بر سر چیست؟

 

و الله من نمی دانم که دعوا بر سر چیست ولی این را می دانم که رهبری مثل سایر مراجع بیت ندارد بلکه یک ساختار تعریف شده ی حکومتی دارد و آیت الله شیرازی یک بیت دارد مثل سایر مراجع.

البته بعضی فتاوای خاص ایشان را بنده هم بر نمی تابم و قبول هم ندارم. شاید اختلاف در اموری باشد که این اختلاف بین بیوت نیست بلکه بین خود علما است. فکر نکنم دفتر رهبری به این قضایا ورود کند.

نکته ای بد نیست اشاره شود البته نمی دانم نظر آقای سید حسین شیرازی نسبت به آن چیست ولی واقع قضیه این است که اگر ولایت فقیه با دنیای مدرن نمی سازد آیا قمه زنی در ظهر عاشورا با دنیای مدرن می سازد؟

واقعا آقایان بیایند و مسایل را عمیق تر واشکافی کنند. من اصلا بحث ولایت فقیه و یا قمه زنی ندارم. بحث من روشمندی مسایل است. اگر ولایت فقیه احیای برده داری است ، پرداختن به قمه زنی چه رویکردی می تواند باشد. این مست مدرن است؟ واقعا احیای خشونت نیست. خودزنی و به خود آسیب زدن بخشی از مدرنیته است.

نگام :  نام حمله کنندگان به سفارت ایران در لندن را جمهوری اسلامی فرقه شیرازی بیان نمود؛ نظر شما در این باره چیست ؟ و اینکه آیا از نظر شما جمهوری اسلامی می تواند نقشی در این برنامه داشته باشد؟

 

فعلا خبری ارایه نشده است. همه اش تحلیل بر اساس احتمالات است. بیت ایت الله شیرازی روالی جدای از مرجعیت شیعه اتخاذ کرده است. یعنی الان بیت آیت الله سیستانی و وحید و شبیری و دیگر مراجع یک روند تقریبا معقول و منطقی را در قبال امور و حوادث اتخاذ می کنند. اما بیت آیت الله شیرازی تقریبا موضعش با بیت مراجع گویا کمی زاویه دارد. احتمال می دهند که این زاویه علمی و فقهی نباشد بلکه سیاسی و یا امنیتی باشد. یا احتمال نفوذ بعضی سازمانهای جاسوسی به بعضی از بیتها داده می شود. به نظر من دستگیری اقای سید حسین شیرازی آیت الله زاده آسید صادق شیرازی نباید صرفا سخنرانی ایشان باشد. نیروهای امنیتی و اگر سپاه هم اقدام کرده باشد باید مسایل امنیتی باشد.
باید منتظر بود تا واقعیت امر روشن شود.
اما به جهت فضای ایجاد شده علیه قوه قضاییه و علیه نیروهای امنیتی، شاید هر توضیحی ولو صادق نتواند قانع کننده باشد. به نظر من این مهمتر است. باید فضا را از این آلودگی رهانید.

 

  • حسن جمشیدی

نگام ، حسن مقیمی _ درباره ارزیابی عمل به وعده های انتخاباتی روحانی در مورد دو موضوع اصلی مورد نظرش یعنی : چگونگی حل و فصل پرونده هسته ای، و بهبود وضعیت بحرانی اقتصاد کشور، می توان گفت دولت روحانی با توجه به شرایط محیطی و محاطی ایران به طور نسبی موفق عمل کرده است اما با خروج آمریکا از برجام همه نگاه ها به سمت آینده این معضل متوجه شد که باید دید چه تدبیری را در نظر میگیرد هرچند روحانی برای عملی ساختن وعده های دیگرش در عرصه سیاست داخلی و ازجمله رفع و رجوع مسائل باقی مانده از انتخابات بحث انگیز و پرمناقشه ریاست جمهوری سال ٨٨ از قبیل رفع حصر آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو نامزد معترض به نتیجه این انتخابات و سرکار خانم رهنورد و تبدیل فضای نظامی امنیتی برآمده از این رخداد به فضای سیاسی مدنی برای کسب رضایت خاطر شهروندانی که به او رای دادند تاکنون ناکام مانده است، و باید دید با توجه به این عملکرد چه نتیجه ای بر جای خواهد گذاشت

 

پیرامون همین موضوع همکلام شدیم با آقای حسن جمشیدی خراسانی که در ادامه می خوانید :

 

نگام : آمریکا از برجام خارج شد ، آیا از دیدگاه شما برجام شکست خورده است؟

برجام یک قرارداد دو جانبه است. درست است که کشورهای اروپایی و روسیه و چین به نحوی درگیر آن هستند ولی تحریمهای امریکا بود که منجر به توافق برجام شد. با کنار کشیدن امریکا برجام عملا نقض شده است ولی مساله مهم این است که این نقض از طرف ایرانی قرار داد به حسب ظاهر نقض نشده است. طرف آمریکایی آن را نقض کرده است. یقینا اگر طرف ایرانی آن را نقض می کرد با شرایط بدتری رو به رو می شد. لااقل الان اروپا را در کنار خود دارد ولی به نظر نمی رسد خاصیت چندانی داشته باشد چون عملا تحریمها بر می گردد و شرایط بدتر و سخت تری بر ایران تحمیل خواهد شد. این را هم طرف امریکایی خوب می داند و هم طرف ایرانی.
عنایت شود طرف آمریکایی می خواهد ایران را یک بار دیگر به پای میز بکشاند و طرف ایرانی نمی دانم چه بازی می خواهد داشته باشد. گروههای مخالف برجام داخل کشور همسو با اسراییل و آمریکا می خواهند برجام نقض بشود. فکر می کنند دولت روحانی فقط سقوط خواهد کرد. باید توجه داد شما قرار بود یک راهپیمایی اعتراضی در دیماه در مشهد راه بیندازید. در ادامه چند کشته روی دست نظام گذاشتید و متوجه شدید که شعارها علیه نظام بلکه علیه شخص دهبری است. پس همیشه آن جوری که برنامه بریزید پیش نخواهد رفت.
به نظر می رسد همراه با فشارهای امریکا بر حکومت، عملا فشار از جوانب گوناگون بر مردم تحمیل می شود‌ که تلگرام یکی از آنها است. یقینا این روزها با خانمها برخورد خواهند کرد. به عناوین بدحجابی و بی حجابی و… حتما سراغ ماشینها خواهند رفت و اسناد و مدارک دال به نسبت سرنشینهای ماشین داشته باشند. اینها که به برجام ربطی ندارد ولی می تواند فشار بر حکومت را شاید تعدیل کند و به بدنه مردم بکشاند‌.
لذا اگر برجام بالاخره قرارداد نیمه جانی هم باشد جریان تمامیت خواه داخل حکومت همان ذره تاثیر مثبتش را از بین خواهد برد. آتش زدن پرچم امریکا در مجلس سر آغاز آن است و پایان هم نخواهد یافت. جریان همسو با اسراییل در پی ایجاد جنگ با امریکا است. تردید نکنید. این اسراییل نیست که در پی جنگ با ایران و یا محدود کردن ایران است بلکه در داخل کشور هم جریانهای همسو با انها بر طبل جنگ می کوبند. انهایی که یقینا از جنگ امتیازاتش را دیده اند نه کشته شدن شوهران و نه بیوه شدن همسران و نه یتیم شدن فرزندان و نه بی فرزندی پدران و مادران را.

 

نگام : بسیاری از کارشناسان تنها دستاورد دولت آقای روحانی را برجام میدانند.آیا شما هم این نظریه را قبول دارید؟

دولت ایران در اختیار گروهی بود که به نظر می رسید برای انهدام نظام آمده اند. بعضی هم این را خوب فهمیده بودند. ولی متاسفانه ارکان نظام خیلی گوشش با این صداهای انعکاس دهنده واقعیتها آشنا که نیست بلکه سخت موضع دارد. همین که روحانی توانست دست و پای آن دولت را بپیچد و جمع کند من فکر می کنم خیلی موفقیت آمیزتر از برجام است. عمده رویدادهای فعلی و بحران متعلق به همان دوره است. دوستان کارشناس و دلسوز شرایط خیلی بدی را برای ایران پیش بینی می کردند. شرایط فعلی دور از ذهن نبود و نیست. ولی جریانهای افراطی بلکه همان جریان حاکم در دوره پیش از روحانی به نظر من هنوز در پی براندازی است. جالب است بدانید در همان دوره بودند افرادی که به عنوان براندازی نظام به احمدی نژاد رای دادند. معتقد بودند که ایشان می تواند زودتر نظام را به هم بپیچد. همین که این جریان قرار بود با تابلو دیگری روی کار بیاید و نیامد من فکر می کنم موفقیت بزرگی است. حداقل نظام هشت سال دوام بیشتری آورد.

 

نگام : آیا آقای روحانی توانست به شعار های انتخاباتی خود جامه عمل بپوشاند؟

به همه شعارها نه. تلاش می کند ولی نمی شود. به نظر می رسد قوه قضاییه که بازوی نظام باید باشد رقیب جدی روحانی شده است. دولت چون منتخب مردم است باید در پی حفظ آرای خود باشد ولی قوه قضاییه که ربطی به انتخاب مردم ندارد عملا بی توجه به آرای مردم است. ممکن است در کوتاه مدت بتوانند در برابر شخص روحانی و یا هر منتخب مردم مثل دکتر مطهری و یا دکتر صادقی مقاومت کنند و ضرب شصت نشان بدهند ولی نظام از درون پشتوانه خودش را از دست خواهد داد. بخشی از شعارهای داده شده عملا حل و فصل آن به دست رهبری است و بخشی به دست ریاست قوه قضاییه و این واقعیت هم برای مردم کاملا روشن و مبرهن است که رییس جمهور کار گزار است و همه امور زیر نظر رهبری مستقیم به دست رهبری است.‌گرچه بعضی از عناصر حکومت تلاش می کنند تا رهبری را مصون بدارند ولی باید متوجه بود که ایران تنها نظام ولایی در جهان است. این سخنان صریح مصباح یزدی و علم الهدی است یعنی امور به دست ایشان تدبیر می شود. لذا بخشی از شعارهای روحانی مثل شکستن حصر یا فضای باز سیاسی حتی در حوزه اختیار شمخانی هم نیست . وی تابع دستورات مقام بالاتر خود است. این که گفته می شود رهبری فوق قانون است یعنی همین. و این که بعضی می گویند فوق قانون نداریم همه در دل قانون معنا و موقعیت می یابند برای این است که مسوولیتها مشخص شود‌. به نظر من طرحی که در شرف اجرا هم هست چیز خوبی است. رییس جمهور را بردارند و معاون اول را به عنوان نخست وزیر معرفی کنند. به نظر می رسد عملا رییس جمهور کاره ای نیست. اگر بخواهد خراب کند مثل دولت پیش از روحانی می تواند ولی اگر بخواهد مثل خاتمی و یا روحانی کار بکند دست و بالش خیلی باز نیست.

 

نگام : بسیاری اعتقاد دارند که دیگر ارکان نظام فشار بسیاری بر دولت وارد کردند تا دست دولت را برای انجام برنامه های خود ببندند و بتوانند گزینه مد نظر خود را با تضعیف اصلاح طلبان ، بر کرسی قدرت بنشانند؛ نظر شما در این باره چیست ؟

سخن درستی است. فکر می کنند همیشه برنامه طبق خواسته آنها پیش خواهد رفت. به نظر من فعلا سخن از اصل نظام است. شعارها نه علیه دولت که علیه شخص رهبری نظام است. حذف روحانی یک طرفش حذف اصلاح طلبها خواهد بود و طرف دیگر به احتمال قوی روی کار آمدن نظامی است که در مخیله هیچ کداممان نمی گنجد.

به نظر من تجربه جمهوری اسلامی تجربه خوبی نبود. زندانهای ما دانشگاه نشد بلکه دانشگاههای ما مرکز تولید زندانیان سیاسی شد‌.
با واژه ها که نمی شود بازی کرد. اگر که قوه قضاییه و صدا و سیما از بام تا شام بر مردم القا کنند که زندانی سیاسی نداریم کی باورش خواهد کرد. پذیرش دروغ هم تا حدی است. باورش هم حد و اندازه ای دارد. گروه های فشار بیش از اندازه دارند فشار وارد می کنند و این گروه های فشار بیشتر بر گرده مردم فشار می آورند تا مثلا دولتی ها و یا اصلاح طلبها. اصلاح طلبها به نظر من آخرین برگ برنده نظام است اگر این برگ کارایی خودش را از دست بدهد نظام را با چیز دیگری نمی توان سر و سامان داد.

به نظر من خیلی ها متوجه این برگ برنده و آخرین برگ نظام شده اند و تلاش می کنند تا آن را بسوزانند و حذفش کنند. یقینا نظام ضرر غیر قابل جبران خواهد کرد.

 

نگام : ریشه این اعتصابات و اعتراضات اخیر را حاصل عملکرد ضعیف و بی تدبیری دولت تدبیر و امید میدانید یا عوامل خارجی را دخیل میدانید؟

نه ربطی به بی تدبیری دولت تدبیر و امید ندارد. ادامه فشارهای سابق و بی تدبیری های گذشته است. ممکن است خارجی ها بطور کامل انعکاسش بدهند و بزرگ نمایی کنند. مگر حادثه کازرون به خارجی ها ربط داشت. یا نماینده مجلس بود یا امام جمعه. یک مساله ساده را تبدیل به بحران کردند و چند کشته هم روی دست نظام گذاشتند. به قدر کافی در داخل ایادی بد عمل می کنند که نیاز به خارجی نیست. وزیر کشور رسما اعلام کرد که حادثه دیماه نود و شش داخلی بود‌. دیگر این کار توده ای گری و چپها که هر حرکتی را از جانب سرمایه داری و اجانب و مزدوران خارجی بدانند جواب نمی دهد. ممکن است خود ارضایی بشود ولی مساله و مشکل را حل و فصل نمی کند چنان که تاکنون هم نکرده است.

 

نگام : آینده دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی میکنید و اینکه آیا این دولت میتواند از زیر این همه فشار سربلند بیرون بیاید؟

اگر کسی خواب باشد را می توان از خواب بیدار کرد. اگر ارکان حکومت قصد براندازی دولت را داشته باشد همه دست و پا زدنها الکی خواهد بود. این چهارنفر بنشینند و عملیات طراحی کنند و… خوب است. ولی خانه ساختن در کنار ساحل شنی است. به نظر کشور خیلی بیش از اندازه امنیتی و نظامی است در حدی که واقعا تهوع آور شده است. حتی نوع لباس من را هم برای من مشخص می کنند. حتی پوشیدن لباس زیر برای زن را هم مشخص می کنند. بسیاری از افراد جامعه را به بهانه مخالفت با رهبری یا همسو نبودن با رهبری از حقوق مسلم اجتماعی محروم کرده اند. اینها روزی سر باز خواهد کرد.
هر ایران چون ایرانی است شایسته بهترین شغل و منصب و موقعیت است. محروم کردن هر فرد به هر عنوان ظلم مضاعف است. چه مرجعی را از مرجعیت بیندازید و چه مغازه داری را از نان خوردن. ظلم بین و روشنی است. و قالده حتمیه است الحکومه یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم. دولت روحانی به نظر من آخرین برگ برنده نظام است با حمایت خاتمی و کلا اصلاح طلبها. اگر نتوانند کاری بکنند باید فکر جدی تری برای حفظ نظامی بکنند که عملا کارکرد خودش را از دست داده است.
نه اسلامی است و نه جمهوری است و نه انقلابی است.

 

نگام : در پایان اگر ناگفته خاصی در این زمینه هست برای سایت خبری ناگفته‌های ایران ما، نگام بیان بفرمائید؛

پیش از این گفته ام چاره ای جز این نیست که مسوولان و مدیران ارشد نظام متوجه داخل کشور بشوند و نگذارند تجربه جمهوری اسلامی که تا به این جا ناموفق بوده منجر به پروژه شکست خورده شود. بیش از این هزینه کردن بیرون از مرزها تجربه این سالها نشان داد که درون را از دست داده ایم.
باید فضای بیش از اندازه امنیتی ، متعادل بشود. امنیت برای ایجاد فعالیت در کشور است وقتی جایی برای فعالیت نگذاشته ایم چه کاری می خواهد صورت بگیرد. به نظرم نفس همین امنیتی شدن یک زنگ خطر و هشدار است. پس اتفاقهایی در حال وقوع است.
نکته دیگر این که اصلاح طلبها یقینا به دنبال تغییر هستند هیچ کس تردیدی در آن نباید داشته باشد اما تغییر در درون نظام و در چارچوب قانون و بدون خشونت. لذا نباید نظام و حکومت و نیروهای امنیتی داخلی متمرکز روی اینها بشوند. و یقین هم داشته باشند که نه ترامپ و نه هیچ رییس جمهوری دیگر روی چهره های شاخص اصلاح طلب حتی فکر هم نخواهند کرد. چون برای انها ناکارآمدند. لذا نیروهای امنیتی متمرکز بشوند روی کسانی که معتقد به به هم ریختن نظام و واژگونی آنند. یقینا نیروهای درون نظام با چنگ و دندان از همین نظام ناکارامد یا کم کارامد باز هم دفاع خواهند کرد. خیلی بد است با بوق و کرنا جریانی را به خارج نسبت بدهید و بعد هم حتی یک برگ نداشته باشید که رو کنید و بعد اسم خود را مسلمان و شیعه بگذارید. به نظر می رسد یک جای کار می لنگد.
به نظر می رسد بیش از اندازه بعضی از نهادها و سیستمهای داخل حکومت فراقانونی عمل کرده اند. اینک فرصتی است که همگان تن به قوانین کشور بدهند وبه قوانین احترام بگذارند و به آن عمل کنند.
تملق و چاپلوسی نشانه بدی است که بیش از اندازه در صدا و سیما و بعضی از مسوولان و ائمه جمعه ظهور و بروز یافته است. فکر نکنم رهبری هم این تملقات را بربتابد. برای کشور و نظام هم خیلی زشت و زننده است یک جوری چاپلوسان و متملقان از اطراف ظروف شیرینی دور بشوند.

  • حسن جمشیدی

گفتگوی نگام با حسن جمشیدی خراسانی / FATF و سنگ اندازی های پیش روی آن از درون حاکمیت

نگام ، حسن مقیمی _ بعد از چند سالی و بالا و پایین، سرانجام اولین بار در کتاب مرجع سال ۲۰۰۹ FATF برای کشورها و ارزیابان، معیارهای نهایی بررسی‌های FATF  معرفی شد، اما از ۹ سال قبل از آن، یعنی از سال ۲۰۰۰ میلادی، گروه ویژه اقدام مالی، در گزارش‌های سالانه‌اش، یک «لیست سیاه» از کشور هایی که با معیار این نهاد، پرخطرترین کشورها برای سرمایه‌گذاری هستند قرار داده بود. این لیست سیاه همان لیستی بود که از طرف « سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه‌ای» یا OECD نیز منتشر می‌شد و عنوان آن هنوز هم «کشورها و قدرت‌های نامناسب برای همکاری» است.این لیست شامل کشورهایی است که از نظر کارشناسان این سازمان، در مبارزه جهانی علیه پولشویی و تامین مالی تروریسم همکاری نمی‌کنند. البته با وجود تمام انتقادهایی که به این لیست وارد بوده است، بعد از اجلاس « جی ۲۰» در سال ۲۰۰۸ این نهاد تصمیم گرفت بررسی‌هایش را دقیق‌تر و معیارهایش را سخت‌گیرانه‌تر بررسی کند.در سال ۲۰۰۹ برای اولین بار، نام ایران در کنار نام پاکستان، ازبکستان، ترکمنستان وارد لیست سیاه پیشنهادهای سرمایه‌گذاری FATF شد. در سال‌های بعدی نیز گزارش‌ها ادامه پیدا کرد و نام ایران در راس لیست سیاه به چشم می‌خورد، در حالی که FATF این حق را برای خودش محفوظ می‌دانست که در بررسی‌های تازه نام بعضی کشورها را از لیست حذف و نام کشورهای دیگری را به آن اضافه کند، اما ایران در کنار کره شمالی، در جایگاهی حتی بدتر از «لیست سیاه» و در فهرست کشورهایی قرار می‌گرفت که توصیه می‌شد علیه آنها «اقدامات مقابله‌ای» انجام شود. با تلاشهای مستمر دولت یازدهم حدود دوسالی است ابزار مقابله علیه ایران تعلیق شده است اما با وجود تمامی این دشواری ها ، از درون حاکمیت هم سنگ اندازی های بسیاری نسبت به آن صورت گرفت.

 

پیرامون همین موضوع همکلام شدیم با آقای حسن جمشیدی خراسانی که در ادامه می خوانید :

 

نگام : با تلاشهای مستمر دولت یازدهم حدود دوسالی است ابزار مقابله علیه ایران تعلیق شده اما اگر قوانینی  که هم اکنون در مجلس در دست بررسی است تصویب نشود مجددا به لیست سیاه برمی گردیم. اگر در لیست سیاه بمانیم چه اتفاقی می‌افتد؟

قوانین و مقررات جهانی مثل حقوق بشر و یا همین قانونFATF محصول دنیای غرب است. فرآورده ی تمدن غرب است. همان تمدنی که سیستم مجهز اتاق عمل برای جراحی را ساخت .

همان سیستمی که هواپیما و باند و فرودگاه و برج مراقبت برای راحتی سفر بشر را ساخت .

همان تمدنی که کارخانه و تجهیزات مدرن برای بشر به ارمغان آورد مثل خودرو و کشتیرانی و بالابرهای قوی و…

همان تمدن در ذیل همان اندیشه و تفکر برای من و شما حقوق بشر را به ارمغان آورد. دموکراسی را بنا نهاد. لیبرالیسم را طراحی کرد. FATF همان اندازه برای بشر می تواند خطرناک باشد که بالن های ساخته شده در قلب برای عروقهای بسته دهشتناک و خطرناک است. نمی دانم چرا بعضی به دستآوردهای تمدن بشری نگاه سوء دارند. مخالف با حقوق بشر و نیز مخالفت با  FATF و یا هر قانون و دستآورد تمدن جدید از دیرباز در کشور با خوش اقبالی مواجه نشده است. در همین مشهدِ ما با دوش حمام مخالفت می شد. خود شاهد بودم که چگونه از آفتابه در برابر شیلنگ در توالتها، دفاع جانانه می شد. رگهای گردن بالا می زد. مگر در همین شهر مساله اصلی زینهای دوچرخه نبود. نجس است یا پاک. مگر در همین شهر حرمت و حلیت نوشابه ها مطرح نبود. چون متعلق به این و یا به آن است. یقینا حالا که مثلا نوشابه متعلق به فلان مرکز علمی یا پژوهشی است هفتاد برابر صواب دارد. مخالفت با تمدن و مخالفت با صنعت و مخالفت با دستآوردهای بشری سابقه دار است.

در مشهد ساعت مچی برای ما عیب ، بلکه خلاف شرع بود. با دوچرخه انگلیسی یا روسی به مدرسه می رفتیم. معلم ما با فولکس آلمانی به مدرسه می آمد ولی ساعت مچی سوئیسی جرم بود. آقایان رسما اعلام کرده اند که هر دستآورد بشری برای در حصار بردن علم اهل بیت است و این منحصر در زمان ما نیست. حتی با قاطعیت می گویند که بیت الحکمه را برای بستن درخانه ائمه گشودند. علی رغم تاکید آیات و روایات از بهره گیری دستآوردهای بشری ، متاسفانه بعضا در این توهم هستند که این دستآوردها نتایج خوبی ندارد.

البته از بیمارستانهایش استفاده می کنند. از وسیله نقلیه و آسانسورش استفاده می کنند ولی نسبت به قوانین راهنمایی و رانندگی اش فروتن نیستند. البته این هم ناشی از روحیه خاص قانون شکنی است. فرقی نمی کند. هرکجا که بتوانند از پذیرش قوانین و مقررات سرباز می زنند. ولی دیری نخواهد پایید. قوانین و مقررات جهانی مثل صلح ژنو مثل بانک جهانی و.‌.. همه اینها هم چون آش خاله است.‌بخوری پاته ، نخوری هم پاته. نخوری به زور به خورد شما خواهند داد.

اگر کسی در برابر قوانین راهنمایی و رانندگی مقاومت کند یقینا با جریمه های سخت تر رو به رو خواهد شد و در نهایت راهنمایی و رانندگی با او به مثابه بیمار تعامل خواهد کرد. کوشش می کنند تا درمان شود. ولی طی این مدت بر خودِ بیمار سخت تر خواهد گذشت.
یقینا اگر ایران تن به مقررات جهانی ندهد شرایط بر کشور سخت تر خواهد شد. بعضی از قوانین شاید در جهت بهبود باشد ولی بعضی از قوانین جهت پیشگیری از عواقب وخیم آن است از جمله FATF که اگر هر کشور بدآن تن در ندهد یقینا با طرف مقابل که مشکل در سیستم اقتصادی ایجاد می کند مشارکت و مباشرت داشته است. یقینا شرایط سختی بر ایران تحمیل خواهد شد. البته دولت باید تلاش کند. هیات دولت باید سراغ آقایان بروند و جریان دوش حمام و شیر آب توالت را خوب توضیح بدهند که به نفع جامعه جهانی و به سود خود ما است.

 

نگام : گفته می شود با پیوستن به FATF اطلاعات ایران از کشور خارج می شود و در اختیار بیگانگان قرار می گیرد. نظر شما در این باره چیست؟

این نوعی عوام فریبی است. در کشور ما به جای آنکه تلاش کنند تا به مردم نسبت به جامعه جهانی و دستآوردهایش اطلاعات درست بدهند متاسفانه صادقانه رفتار نمی شود. اخلاق به مسلخ برده شده است. واقعیت امر بیان نمی شود. واقعا وقتی که خود آقای روحانی امنیتی است. بعضا اعضای کابینه خاستگاهشان سپاه و یا اطلاعات است. یعنی خاستگاهشان امنیتی است. وزارت اطلاعات هم که زیر مجموعه دولت است و مسئول این اموراست.

واقعا اینها عقلشان نمی کشد که تحت عنوان  FATF می خواهند از کشور ما اطلاعات بیرون بکشند و منی که درون حوزه نشسته ام و درگیر رتق و فتق امور دینی مردم هستم عقلم می کشد که اینها می خواهند اطلاعات را از کشور خارج کنند.

خیر ، این بازی است. این عوام فریبی است. این اطلاعات غلط دادن به مردم است. خودِ آنها باید پای بند عواقب وخیم این اطلاعات نادرست باشند.

 

نگام : دلواپسان درباره ی FATF می گویند FATF مرتبط با برجام است.آیا این مسئله حقیقت دارد؟

هرچیزی بی ربط و باربط را به هرچیز باربط و بی ربط متاسفانه ربط می دهند. مهم به زانو در آوردن دولت است. حالا که آمریکا و عربستان سعودی و اسراییل ، ایران را مورد حمله ی نعل اسبی قرار داده اند و از سه جهت در  صددِ نابودیِ کشور برآمده اند ، اینها به عنوان رکن چهارم ، راه را برای فرار کشور می بندند. در نُرم جهانی همه قوانین به هم ربط دارد. طبیعی است که با برجام بخشی از تحریمها برداشته شد. با این قوانین و مقررات و خروج ایران از لیست سیاه ، بستری فراهم می شد برای برداشتن دیگر تحریمها و کشورهای اروپایی تضمین های بهتری می توانستند بدهند.
از یک طرف ادامه برجام از جانب ایران منوط به تضمینهای اروپاییها است و از سوی دیگر جریانهای افراطی ایران بستر این اعتماد سازی جهت تضمین را به نظر می رسد می خواهند از بین ببرند. من فکر می کنم جریانهای سیاسی داخل کشور بعضا بازی سیاسی را درست بلد نیستند. در بازی کُشتی روی رینگ با کلت و چوب دستی بلکه با مواد منفجره و بمب می آیند و حال آن که روی رینگ قواعد خاص خودش را دارد. قرار نیست ریتم بازی از بین برود تا شما برنده میدان باشید. قرار نیست کشور را نابود کنید تا حرف خود را ثابت کنید.

 

نگام : در مقابلِ مخالفانِ FATF، طیف موافقان چقدر به صورت جدی در تلاش هستند تا نظرشان در این موضوع تأمین شود؟

به نظر می رسد نسبت به FATF :
۱. نفس مخالفت آقای علم الهدی امام جمعه محترم مشهد به معنای معقولیت و مطلوبیت این قانون و لایحه دولت است. هرنوع مخالفت با لایحه دولت همسویی با ایشان خواهد بود.
۲. پیامکهای تهدید آمیز به نمایندگان از سمت مشهد ، بیانگر آن است که جریانی قوی با پشتوانه نیروهای امنیتی علیه دولت ، تمام قد ایستاده است. نفس این تهدیدها به معنای معقول بودن و مطلوب بودن لایحه دولت است.
۳. تخریب و تهیه طومار و… خود گواه بر کار کارشناسانه و دقیق دولت روی لایحه است. اگر منطقی باشد جای جار و جنجال نیست. کسی که صدایش را بلند می کند یقینا فاقد پاسخهای منطقی است. فاقد پشتوانه تئوریک است. لذا می خواهد قواعدِ بازی را به هم بزند.
اینها با روی کار آمدن دولت روحانی ، منافع زیادی را از دست دادند.

کلا قانون گرایی و تعادل و ثبات به سود جریانهای افراطی از هر طرف نیست. لذا سعی می کنند شلوغ کنند. ولی باید متوجه باشند هر آتشی که به پا شود قبل از همه به چشم خودشان خواهد رفت. در دیماه در مشهد راهپیمایی علیه دولت روحانی راه انداختند. در بسیاری از شهرها نظام و ولایت فقیه و رهبری و… در مرکز حمله ها قرار گرفت. آنها که وارد بازی سیاسی که می شوند، بازی را جدی بگیرند ، و الا زیان بیشتری متوجه خودِ آنها خواهد شد.

 

نگام : نظر شما درباره رفتارهای سخیف برای مقابله با FATF و بطور مشخص ، راه اندازی تظاهرات و حتی آویزان کردن طومار در مجلس چه میباشد؟

عرض شد که این کار یک کار عوام فریبی است. اصلا با اخلاق سیاسی نمی سازد. جایگزینی احساس و عواطف به جای خرد و اندیشه است. حرکتهای پوپولیستی بلکه لمپنی در فضای دیپلماتیک و سیاسی است.

 

نگام : آیا شورای نگهبان این اجازه را دارد که وارد این مبحث شود ؟ گفته میشود شورای نگهبان قصد ورود دارد؛

شورای نگهبان وظیفه اش بررسی مصوبات مجلس است و انطباق و عدم انطباق آن با شرع و قانون اساسی.

ولی روحیه سیاست زدگی این نهاد آنها را واداشته است تا بیرون از موضع قانونی خود موضعگیری کند.

به نظر می رسد موضع گیری شورای نگهبان ، جریان قانون مداری و قانون گرایی را تضعیف می کند. شورای نگهبان پس از تصویب می تواند ورود پیدا کند نه قبل از آن.

هر نوع موضع گیری ، دخالت در کار مجلس است.

 

نگام : پیش بینی شما از آینده FATF برای ایران چیست ؟

والا من پیشگو نیستم.

اگر دولت لایحه را تنطیم کرده پس قصد دولت ، خیانت نیست و الا سنگ روی سنگ بند نمی شود.

به نظر می رسد چاره ای جز تن در دادن به مقررات جهانی نیست. گرچه شاید کمی برای بعضی ها سخت باشد.

 

نگام : درپایان اگر ناگفته ی خاصی پیرامون این مبحث میباشد برای سایت نگام ؛ ناگفته های ایران ما ،بیان بفرمائید ؛

در کل باید خیلی مراقب بود.

گروه فشارِ سابق با آن سابقه ی درخشان و مشعشع  ، شکلِ جدی تری به خود گرفته است.

باید گفتگوها ادامه بیابد. اطلاع رسانی افزایش پیدا کنند و اطلاعات بیشتری به مردم باید داده شود.

 

  • حسن جمشیدی

جامعه ی ما به سقراط و نلسون ماندلا و گاندی نیاز دارد / حسن جمشیدی خراسانی

زیبا آفرین

انقلاب که شد خشم مردم یا خشم انقلابی فوران کرد. نیروهای انقلابی دستشان به هر مخالفی که رسید یا کتکش زدند یا شکمش را پاره کردند و یا به جوخه اعدام سپردند. و تا مدتها این خشم ادامه داشت. عناوینش فرق می کرد. یکی ترافیک را حل نکرده بود. یکی خانمها را به کار گرفته بود. یکی وهابی یا بهایی بود. یکی به شاه خدمت می کرد. یکی به زن شاه خدمت می کرد. یکی به دستگاه شاه خدمت می کرد. خشم انقلابی فوران کرده و باید می کشتند…
حالا هم سخن از انقلاب و از هم پاشی نظام و … است. باز دو باره دامن زدن به خشم و احیای خشم انقلابی. نهایت این بار باید سپاهیان کشته شوند و آخوندها و حامیان نظام.
خب چه فرقی کرد؟ گویا این ملت نباید روی خوش بختی را ببیند. باید بکشند و کشته شوند. گیرم به هر ستونی آخوندی را اویزان کردین و به هر چهار راهی بدن پاسداری را به دار اویختید بعد چه؟
به نظر من همانها که کینه ساواک و شاه را در درون نیروهای انقلابی کاشتند و آبیاری اش کردند و به بار نشاندند همانها همین الان حضور دارند. سایه سنگین انها را بالای سرمان حس می کنیم. نهایت کینه دیگری از همین جامعه را در دلها می کارند. گویا جنگ حیدری و نعمتی، بالا محله و پایین محله، حاج آباد و محله پایین و خط و نشان کشیدن هم چنان ادامه دارد. کاش یکی بیاید و دوستی را به ما بیاموزد. گذشت را به ما یاد بدهد. چقدر سخن گفتن از عفو عمومی و گشودن در زندانها و پاک کردن دلها از کینه و کدورت راحت است ولی در عمل باید دید چقدر مرد این میدان هستیم. جامعه ما به فیدل کاسرو و چگوارا نیاز ندارد. جامعه ما به سقراط و نلسون ماندلا و گاندی نیاز دارد. یقینا این افراد دیر یا زود در جامعه ایران هم پیدا خواهند شد. خاک ایران حاصلخیز بوده و هست.

  • حسن جمشیدی