زیبا آفرین
مسألة 67): محل التقلید ومورده هو الأحکام الفرعیة العملیة، فلا یجری فی أصول الدین، وفی مسائل اصول الفقه، ولا فی مبادئ الاستنباط من النحو والصرف ونحوهما، ولا فی الموضوعات المستنبطة العرفیة أو اللغویة ولا فی الموضوعات الصرفة، فلو شک المقلد فی مایع أنه خمر أو خل مثلا، وقال المجتهد: إنه خمر، لا یجوز له تقلیده، نعم من حیث أنه مخبر عادل یقبل قوله، کما فی إخبار العامی العادل، وهکذا، وأما الموضوعات المستنبطة الشرعیة کالصلاة والصوم و نحوهما فیجری التقلید فیها کالأحکام العملیة.
محل و مورد تقلید احکام فرعی عملی است. پس تقلید در اصول دین جاری نمی شود. و در مسائل اصول فقه هم تقلید نمی شود. در مبادی و مقدمات استنباط، همچون نحو و صرف و مانند آن هم نمی شود تقلید کرد. و در موضوعات مستنبطه عرفی و لغوی هم نمی شود تقلید کرد. در صِرف موضوعات هم نمی شود تقلید کرد. اگر مقلد در مایعی شک کرد که خمر یا سرکه است؟ و مجتهد بگوید خمر است تقلید از او جایز نیست. بلی از آن جهت که مخبر عادل است می شود خبرش را قبول کرد. چنان که در اخبار افراد عامی عادل این گونه است. اما در موضوعات مستنبطه شرعی مانند نماز و روزه و مانند آن تقلید در این موارد جریان می یابد. هم چون احکام عملیه.
سخن در حوزه و قلمرو تقلید است. مکلف در چه عرصه هایی باید یا می تواند تقلید کند؟ این سوالی است که مرحوم صاحب عروه می خواهد به آن توضیح بدهد. شاخصی که برای تقلید بیان می شود: عمل مکلف است. مکلف در پی رساله و یا فتاوا می رود تا عمل کند. پس هرچه که غیر عمل است از تحت تقلید خارج می شود. اغین شاخص مهم تقلید است. در حوزه عمل و اقدام می شود تقلید کرد نه در حوزه نظر و اندیشه و تفکر و علم. لذا در موارد زیر نمی شود تقلید کرد.
1- تقلید در اصول دین جریان پیدا نمی کند. چون در اصول دین عمل نیست بلکه اعتقاد است. اعتقاد همان باور و ایمان است. این یک امر فردی و شخصی است. خود فرد باید تلاش کند و به اصول دین باورمند بشود.
ممکن است اصول دین را فرد با برهان و دلیل باور کند و یا به فردی اعتماد کند که او این گزاره ها را اثبات می کند. دلش گرم است که کسی هست که اینها را مستدل می تواند بیان می کند. اصول عبارت است از:
یکم- اعتقاد به یگانگی خداوند
دوم- اعتقاد به صفات سلبی و ثبوتی خداوند
سوم- اعتقاد به نبوت نبی اکرم
چهارم- اعتقاد به امامت ائمه(ع)
پنجم- اعتقاد به قیامت
2- تقلید در اصول فقه جاری نمی شود. وجه آن هم روشن است که اصول فقه خودش عمل نیست.
بخشی از اصول فقه الفاظ و حجیت است که بحثهای فلسفی و عقلی است. در نتیجه عملی در آنها نیست تا بخواهد از کسی تقلید کند.
و بخشی هم اصول عملیه است که اصول عملیه اصولی است که برای عمل راه کار ارائه می دهد و خودش عمل نیست. لذا نمی توان به اصول عملیه فتوا داد بلکه با اصول عملیه حکمی را برای موضوعی ثابت می کنند تا هنگام اقدام و عمل مکلف دچار مشکل نشود.
یکی از مباحث مهم اصول فقه بحث اجتهاد و تقلید است. لذا در این بحث هم نمی شود تقلید کرد. این که مرحوم صاحب عروه در مساله 46 و 15 فرمود در اصل تقلید از مجتهد اعلم و یا تقلید از مجتهد اعلم زنده واجب است و ... که در جاهای گوناگون از آن گفتگو به عمل آمد جزو مباحث اصول فقه است و مساله فقهی نیست تا بخواهد وضعیت مقلد را بیان کند. گرچه بعضی این مسائل را جزو فروعات دانسته اند. و ما عرض کردیم که بحث عقلی و یا عقلایی است در هر صورت از حوزه نقلی بیرون خواهد شد. و چون در اصل این مساله عملی وجود ندارد. شما به عنوان مکلف باید خودتان را ملزم کنید که از فتاوای مجتهد استفاده کنید و عند العمل به آن عمل کنید. پس اصل تقلید از مجتهد مساله اصولی است و لا اقل مساله عملی نیست تا نیاز به تقلید داشته باشد.
جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEpeRQ8uK71Mwex1Sg
- ۰ نظر
- ۲۴ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۲۳