جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

رباعی 95

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۴۴ ب.ظ

زیبا آفرین

رباعی 95

یاران موافق همه از دست شدند

در پای اجل یکان یکان پست شدند

خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر

دوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند

سخن در اجل و مرگ است. دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. یکگی کمتر و یکی بیشتر عمر می کند ولی مهم آ که همه بار سفر بسته و از این دنیا می روند.

ناصر محمدی که یکی از دوستان بود به سر نماز خفتن، بر اثر سکته به رحمت ایزدی پیوست. با رفیق شفیقمان فضائلی اخلاقی شرکت کرده بودیم. دیری نپایید که ایشان نیز در گذشت. در مراسم ناصر محمدی، مجید نیری سراغ حقیر آمد و تعدادی قرص آسپرین داد و گفت: روزی یکی حتما می خوری! تمام شد زنگ بزن برایت می گیرم و می فرستم. و الا خودت بگیر و حتما بخور. خیلی تاکید کرد که شما را به خدا بخورید لااقل احتمال سکته از بین برود.

چندی نگذشت که دوست عزیزمان جعفر افقهی درگذشت. بر اثر تصادف در جاده. به مجید نیری گفتم برادر من چشم من قرص را می خورم ولی بازی مرگ جدی است. سکته و تصادف بهانه است. اجل که آمد نه پس می رود و نه پیش می افتد. ناصر محمدی براثر سکته و جواد فضائلی اخلاقی بر اثر سرطان و جعفر افقهی بر اثر تصادف و خود مجید نیری با فاصله بسیار اندکی نیز در گذشت. در همین بین رفیق دیگری از من، حسین پورچرمی نیز در گذشت. همه ما در مجلس عمر سر سفر اجل نشسته تایم. نهایت یکی زودتر و یکی دیرتر می رود. بعضی شاهد غم و اندوه باید باشند.

بعضا موافق را مرافق خوانده اند. از رفیق به معنتی دوستی و رفاقت. خیلی در معنا فرقی نخواهد داشت. یاران همان دوستان هستند. و موافق یعنی همراه و هم فکر و هم نظر. دوستان و یاران که سالهای متمادی با هم بودیم همه از دست رفتند. حدود شش ماه قبل دفتر تلفن بغلی داشتم متعلق به دوره پیش از تلفنهای همراه. که بعد تلفن همراه آمد و بعضا در آن یادداشت کرده بودم. به جهت قدمت و کهنگی آن، باید عوضش می کردم. می توانم بگویم در هر صفحه از حروف الف با گاه دو یا سه نفر از دوستان فوت کرده بودند و تلفن آنها دیگر اثری نداشت. همین معنا را خیام می خواهد بیان کند. خیلی از دوستان بار سفر بسته و درگذشته اند. از دست شدند یعنی درگذشتند. وقتی که پای اجل به میان بیاید کسی نمی تواند مقاومت و ایستادگی کند بلکه تسلیم آن می شود. پست سدند یعنب تن در دادند و تسلیم شدند. به پای مرگ که رسید همه یکی پس اتز دیگر با تاخیر زمانی تسلیم شدند. مجلس عمر یعنی دوره زندگی و عمر ما از زاده شدن تا مرگ. در دوره عمرمان همه از جام زندگی خوردیم نهایت بعضی چند صباحی زودتر رفتند و بعضی هم چند صباحی دیرتر به مردگان پیوستند. همه از شراب عمر خوردیم نهایت بعضی زودتر از دیگران مست شدند یعنی زودتر جان به جان آفرین تسلیم کردند. راهی برای رهایی از مرگ وجود ندارد. فرشته مرگ گریبان همگان را خواهد گرفت. نهایت همه ما در صف مرگ قرار گرفته ایم.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی