جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جمشیدی خراسانی» ثبت شده است

ترامپ، سپاه و موضع رسمی ما / حسن جمشیدی خراسانی

 

پرداختن به موضعگیری صریح و بی پرده آقای ترامپ رییس جمهور آمریکا در برابر برجام نکات قابل تاملی در آن است که نقد و بررسی آن را به فرصتی دیگر وا می گذارم. و در ادامه همان پیام، رییس جمهور آمریکا موضع سخت و خصمانه ای در برابر یکی از ارگانهای نظام –ج.ا.ا- گرفت که این موضع نیز از شخص و تیم همراه ایشان بعید به نظر نمی رسید. اما شگفت زده شدم از موضعگیری¬هایی که بعد از پیام آقای ترامپ، از بعضی از دوستان و هم وطنان خود علیه یکی از دو قدرت نظامی کشورمان دیده و شنیده می¬شد.
خوب به یاد دارم در یکی از رسانه های فارسی برون مرزی بحثی در باره جنگ عراق و ایران صورت گرفت. کارشناسان برنامه که متعلق به گروههای خارج از کشور هم بودند و به شدت علیه جنگ و امام و سپاه پاسداران و … بعضا موضع صریح و بی پرده داشتند و در صدد هماهنگی و تقویت مقاومت در برابر جمهوری اسلامی ایران جزو برنامه و اهداف آنها بود و تقریبا جریان به سمت حمایت از سازمان مجاهدین –منافقین- خلق پیش می رفت. یکی از کارشناسان برنامه وارد صحنه شد و بی مهاباد به این مضمون گفت: نقد و بررسی جنگ غیر از خدمت به دشمن و خیانت به کشور است. سازمان مجاهدین خلق به جای مقاومت در برابر تجاوزهای عراق-صدام- خود آنها تبدیل به ابزار و نیروی ارتش عراق-صدام- شدند. آنها به کشور خیانت کردند. به تجاوزگر کمک کردند. سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران با هر گرایش و مذهب و اعتقادی، از حیثیت و شرافت و خاک وطن دفاع کرد و نگذاشت ذره ای از این خاک در تصرف دشمن بماند. شما فرقی بین خدمتکار و خیانتکار نمی گذارید؟ تعجب می کنم؟ مسایل را خلط نکنید. امور کشور را می خواهید به دست کسی بدهید که در جنگ به سر زمین ما در کنار دشمن ما قرار گرفت.
سخن به جا و درستی بود. علیرغم آن که از مخالفان خارج کشور بود اما آن جا که پای کشور و حیثیت و شرافت و منافع ملی به میان بیاید جایی است که باید مصالح و منافع عمومی را بر منافع فردی و شخصی و حتی گروهی مقدم داشت. خیلی باید مراقب بود و سخن به حساب گفت. و مراقب میزان تاثیر سخن خود باید بود. در کی و کجا، چه سخنی را باید مطرح و یا بیان کرد:
با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد
در مشهد جلسه ای با حضور دوست و سرور ارجمندم جناب آقای مصطفی ملکیان داشتیم. بحث نقد اندیشه ها بود. سخن از دوست عزیز و گرانمایه آقای عبدالکریم سروش به میان آمد، ایشان فرمودند: به بعضی از بیانات جناب آقای سروش نقدهای جدی وارد است -البته از نظر من- و الان وقت و مجال پرداختن به آن نیست؛ چون از حوزه انصاف بیرون خواهد شد و تاثیر نقد از بین می رود و مورد سوء استفاده قرار می گیرد.
اگر کمی تامل روا بداریم و عقلانیت را به عرصه سیاسی کشورمان برگردانیم نباید موضعگیری¬ها خصوصا در عرصه بین المللی تند و بی پروا و ناشی از احساسات باشد. البته احساسی سخن گفتن ترامپ مقوله دیگری است. و پاسخ بدان نیز از جنس دیگری. به نظر من سخنان ترامپ صرفا مصرف داخلی و حزبی داشت با نگاهی به چند کشور حوزه خلیج فارس. آن هم در حد و اندازه سران آنها. که جای تفصیل آن فرصت خاص می طلبد. ما نباید و نمی توانیم بدور از خرد و مبتنی بر احساس و عواطف و بدور از منافع و مصالح ملی سخن بگوییم. رعایت مصالح ملی و توجه به منافع ملی و نیز حیثیت و شرافت ملی مقدم بر هر مقوله است. خداوند بیامرزد مهندس بازرگان این مرد خدا را که با صراحت گفت ما باید جایی به نام ایران داشته باشیم تا از اسلام دفاع کنیم. حیثیت و شرافت ملی یعنی دفاع از تاریخ و فرهنگ و سنتهای باشکوه و ارزشمند و نیز پاسداری از داشته های با شکوه و ارزشمند خود.

مرحوم دکتر احسان نراقی را همگان به نیکی می شناسند. انسان بزرگ و ارزشمند بود. بسیار متواضع و فروتن. گاه برای بعضی از مقوله ها تماس می گرفت و مشورت می کرد. طی تماسی اظهار داشت برنامه سخنرانی در یک موسسه در رابطه با انرژی هسته ای ایران دارد؛ نکاتی که به ذهنتان می¬رسد را بگویید. موضع ایشان نسبت به انرژی هسته ای موضع منفی بود. آثار و تبعات انرژی هسته ای و هزینه کلانی که بر دوش ملت بار می کرد و رها کردن بعضی از کشورها مورد نظر ایشان بود و… بنده اجمالا عرض کردم: ما یک اصلی داریم تحت عنوان غیرت. رگ غیرت. حیثیت و شرافت. عرق ملی. گاه ضرورت دارد که در تعامل با دیگری شکیبایی پیشه کنیم. چشم بپوشیم و شتر دیدی ندیدی. اما اگر به رگ غیرتمان بخورد. موضعگیری فرق خواهد کرد. انرژی هسته ای بحث تولید برق و استفاده پزشکی و ساخت بمب و موشک و کلاهک هسته ای نیست. الان انرژی هسته ای مساله غیرتی و حیثیتی شده است. بخشی از هویت ملی ما شده است. بیایید داخل کشور بنده هم در خدمت شما دست به دست هم می دهیم و دیگران را هم قانع می کنیم که انرژی هستی به نفع ما نیست و… این را با سیاستمداران و تصمیم گیران بالا رتق و فتق کنیم ولی الان شما در یک موسسه بین المللی می خواهید در برابر مردم خودتان موضع بگیرید. این نوعی خیانت است. مخالفت با یک طرح و ایده، غیر از مخالفت با حیثیت و شرافت ملی است. غیر از مخالفت با عناصر اصلی هویت ملی است.
خداوند رحمتشان کند به عنوان یک متفکر و اندیشمند بزرگ ایرانی برای حقیر ستودنی است. آن جا که پای حیثیت و شرافت و هویت ایران و ایرانی به میان آمد دقیقا موضعی عکس سابق گرفت و صریحا ایشان فرمود من از این منظر به موضوع هسته ای نگاه نکردم و تشکر کرد و گزارش بعد از سخنرانی اش را هم داد. خداوند بیامرزد و قریق رحمتش فرماید.
نکته مهم و اساسی این است که موقعیت و زمان و مکان را در نقد و تحلیل های خود باید حتما لحاظ کنیم. آیا واقعا الان وقت تسویه حساب با ارگان نظام کشور است که از طرف یک دولت آن هم آمریکا مورد اهانت قرار گرفته است؟ این تذهبون؟ در آیه شریفه خداوند به موسی و هارون صریحا می فرماید: اذْهَبا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ” ، ” فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی (طه آیه ۴۳ و ۴۴) ای موسی و ای هارون سراغ فرعون بروید که سرکش شده است و سرکشی می کند. اما مراقب باشید. زبان شما در اختیار عقل و منطقتان باشد. با او به نرمی سخن بگویید. شاید متوجه شود و یا بترسد . این در مقام سخن با بیگانگان است آن وقت به ما اجازه خواهند داد که با عزیزان خودمان درشتی کنیم و سخنهای نا به جا بگوییم. باید که رحماء بینهم باشیم.
در نقد باید یکی به تاثر آن بیندیشیم و دیگری چگونگی استفاده از نقد با چه هدف و انگیزه ای. آیا نقد به تضعیف منجر خواهد شد و مورد سوء استفاده دیگران قرار خواهد گرفت؟ یا به رفع کاستی و ترمیم نواقص و عیوب آن رهنون خواهد کرد؟
به نظر می رسد در وضعیت فعلی پرداختن به سپاه و نقد مواضع آن و رسانه ای کردنش نه در بهبود کاستی های آن اثر خواهد کرد و نه منتقدین را یاری خواهد رساند. و جز پراکندگی و آشفتگی و از هم پاشیدگی نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت. این جا همان پاشنه آشیل و یا بزنگاه خدمت و خیانت است. شاید قصد خدمت است ولی در بد جایگاه و فرصت و مجالی است. قضا سرکنگبین صفرا فزود؛ یقینا نتیجه چیزی نخواهد بود که مطلوب من و شما است چون چنین نقدهایی در چنین وضعیتی نه معقول و نه مطلوب است.
سالها پیش از این که رفیق شفیق حقیر جناب آقای محسن آرمین ریاست یکی از مراکز فرهنگی و انتشاراتی وزارت ارشاد را بر عهده داشت؛ تلفن زنگ زد و ایشان گوشی را برداشت. از آن طرف اصرار و از ناحیه آقای آرمین انکار. گوشی را با عصبانیت گذاشت و گفت: ما یک اختلاف فکری و روشی داخلی داریم. حالا اینها این را فهمیده اند و می گویند بیا توضیح بده و رسانه ای کن. مسایل داخلی ما که ربطی به خارج از کشور ندارد…
واقعا اگر بخواهیم اختلافات داخلی خودمان را رسانه ای کنیم و می¬دانیم که بیان این اختلافات فعلا اثرگذار نخواهد بود و سودی نخواهد بخشید و باعث و بانی تضعیف جبهه خود ما خواهد شد از آن مهمتر برگ برنده ای برای دیگران و سبب به هم خوردن معادلات سیاسی خواهد شد، طرح آن به هر نحوی به نظر می رسد بوی خیانت می دهد. خیلی باید مراقب بود. این همه آیات و روایات تاکید بر کنترل زبان و سنجیده سخن گفتن دارد یقینا یکی از مصادیق بارز بلکه مصداق اتم آن همین مورد است. فعلا لازم است نسبت به مقوله سپاه کاملا مراقب باشیم:
هر کرا اسرار کار آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
لزومی ندارد که که بی وجه و یا بد دفاع کنیم. آن چه ضرورت دارد فعلا فتیله¬های نقدها را نسبت به سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی پایین بکشید و آب به آسیاب دشمن نریزید. فرصت برای پرداختن به مسائل و امور داخلی هست.
در پناه حق

  • حسن جمشیدی

ایران مادر همه ما است اما پیر و فرتوت شده پس مراقبت ویژه ای می خواهد / حسن جمشیدی خراسانی

هر وقت

به چنار که می رفتیم.

هر مراسمی که بود

بعد مراسم

به منزل مادر می رفتیم.

و همه

همدیگر را می دیدیم.

همه

همه آنهایی که

به چنار رفته بودیم.

برادرها!

خواهرها!

عمه ها و دایی ها و نوه ها

همه می آمدند.

صحن کوچک حیاط،

جایی برای نشستن نداشت

روی فرش حصیری

دیداری تازه می شد.

چه اتفاق زیبا و دلنشینی...

اما هفته قبل

روز جمعه

در چنار

مراسمی بود.

و من رفتم.

خواهرم هم آمد.

شوهر خواهر هم آمد.

عمه و دایی هم بودند.
ولی همدیگر را ندیدیم...

چون مادر چنار نبود.

در خانه اش قفل بود.

همه از دور دیده می شدند…

مادر در جمع خانواده

عمود خیمه است.

خدا نگهدارش باشد.

ایران

خانه همه ما است

مدتها است که بر در خانه اش

قفل زده اند

بدجوری

همه از هم

دور شده ایم.

بدجوری

یک دیگر را فراموش کرده ایم.

خیلی وقته

دور هم ننشسته ایم

شاید زبان یک دیگر را هم نفهمیمی.

ایران

مادر همه ما است.

پیر و فرتوت شده است.

چین و چروک دست و صورتش

حاکی از ضعف و ناتوانی بیش از اندازه او است.

مادر پیر ما را

گویا به سرای سالمندانش برده اند

خبری از او نیست.

فقط پراکندگی خود را شاهدیم

مادر پیر

مراقبت ویژه ای می خواهد.

مراقب او باشیم.

خیلی زود دیر می شود.

دیگر

وقتی برای مراقبت نخواهیم داشت.

  • حسن جمشیدی

داستان تکراری گناه مردم و زلزله دکانی برای تمسک عده ای بیسواد به روایات غیر مستند / حسن جمشیدی خراسانی

 

گفته می شود با استناد به روایات زلزله ناشی از روابط نامشروع و…

آخه یک نفر تو ابرقو اختلاس می کنه من تو علی آباد کتول باید هزینه اش رو بدم.
در بلخ گنه کرد…

آخوندهای بیسواد و بی مایه هر روایتی که به دستشان رسید را می خواهند طول و تفسیر بدهند.

بخش زیادی از روایات جعلی است از جمله همین نوع روایات.

کسانی بوده اند که با رقم های سرسام آور خودشان می گویند جعل کردیم.

هنوز هم فکر می کنند که زمین رو شاخ گاوه.

یک آقایی روایت می خواند که کره زمین رو شاخ گاو است.

پرسیدم گاو رو چی ایستاده.

گفت خب رو زمین. گفتم هیچی روایتت را بخوان.

یعنی کسی که حداقل درک را فاقد است چگونه می تواند روایت را بشناسد.

یک خطای فاحشی که بعضا آقایان می کنند این است که نمی دانند دین برای چیست؟

وقتی می بینند مدام از اختراعات و کشفیات غربیها می گویند، می روند سراغ دانشگاه امام صادق و لابراتوار امام باقر. ابوحیان را شاگرد امام صادق با گرایش فیزیک یا شیمی معرفی می کنند.

باید بفهمیم که انبیا و اولیا برای چی آمدند؟

انبیا و اولیا برای آدم شدن حیوان ناطق آمدند نه برای پیشرفت علوم.

انبیا برای رشد و تعالی انسان امدند نه توسعه.

انبیا و اولیا برای آن بخشی آمدند که خود بشر ناتوان بود.

توسعه غیر از رشد است.

گویا برای عقب نیفتادن از خط دنیا چیزهایی را به دین نسبت داده و می دهند که روح دین هم خبر ندارد.

واقعا یک ذره عقل تو کله بعضی از این آخوندها نیست. آخوند نیستتد. دزد فرهنگند که کسوت آخوندی پوشیده اند. تومن دو زار دهشاهی بین پیامبر و فیلسوف فرق است. سقراط استاد بزرگ اخلاق طرح سوال می کرد تا دیگران بیندیشند و پاسخ دهند چون علوم بشری است اما پیامبران پاسخگوی پرسشهای بشر بودند.

هیچ کجا نداریم که پیامبر یا ایمه راسا وارد شوند و بفرمایند به دنباله جلسه قبل امروز در باره فلان موضوع گفتگو می کنیم. اصلا بحث گفتگو نیست. پرسش از اینها و پاسخ از پیامبر و یا صحابه و یا ایمه. الا سخنرانی و خطابه و رجز در میدان جنگ که اینها خیلی کارکرد فقهی هم ندارد.

به نظر من اگر به همین تفاوت نگاه نگاه کنند خیلی از مسایل روشن می شود. کسی با ائمه یا پیامبر وارد بحث و جدل نمی شد. مگر در مناظرات و مناظرات نیز کارکرد فقهی ندارد. کسی به انها برای حکم شرعی استناد نمی کند.

حالا شما فکر بفرمایید که زلزله شده است. جمعیتی زیر آوار و بعضی هم به هر علتی جان سالم به در برده اند. هرکس این جمعیت را ببیند به دنباله همان ذهن و فکر گناه آلود فکر می کند که باقی مانده ها ادامه همان گنهکاران هستند. حالا می خواهند جنازه ها را جمع کنند. چی تو ذهن مردمی که برای کمک آمده اند می گذرد. به نظر من این روایات جعلی کارکردشان گسست اجتماعی است. رابطه ها را به هم می زند. جو بی اعتمادی و در نتیجه بی اعتنایی به مصایب دیگران ایجاد می کند. نه این روایات باید خوانده شود و نه اجازه بدهیم به نام دین بخوانند.

  • حسن جمشیدی