جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

۲ مطلب با موضوع «پرسشها» ثبت شده است

زیبا آفرین

چند همسری

با سلام و ارادت خدمت دوستان. وارد بحث و گفتگو از مقوله ای شده اند که اگر نگویم تمام بلکه اساسی ترین مساله تقیه در فضای کنونی و مهمترین آن است. و آن عنوان چند همسری است.

از جمله پرسشها بلکه مساله هایی است که نمی توان به راحتی بدان پاسخ داد. اگر بگوییم لایجوز؛ علما و فقها به جنگ بر خواهند خواست و با برهان قاطع مقاومت خواهند کرد. و اگر بگوییم یجوز؛ نزدیکتر فرد به ما یعنی بانوی خانه یا آفتابه اسید کنج توالت خواهد گذاشت و یا شبانه مرگ موش به خورد ما خواهد داد و یا با بالش خفه خواهد کرد. و یا قیمه خواهد کرد و به خورد نزدیکانمان خواهد داد. در هر دو صورت ایمنی نخواهیم داشت. لذا باید تقیه پیشه کرد.

اما جدای از فضای آلوده ای که ایجاد شده است که در حقیقت به نکته ای فرهنگی اشاره کردم اینک بپردازیم به واشکافی اصل تعدد همسر و نظر فقهی بی توجه به فضای ایجاد شده.

نمی دانم چرا تا سخن از تعدد همسر می شود سراغ آقایان رفته و اجازه دو یا سه همسر به آنها داده می شود یا داده نمی شود و گویا اصلا خانمها از مقوله چند همسری بیرون هستند. به بیان دیگر وقتی می گویند چند همسری گویا لفظ همسر انصراف داد به خانم که آقا می تواند دو یا سه یا چهار همسر دائم و چند همسر موقتی محرنامه و زیر زمینی داشته باشد. این انصراف بدون وجه است. هیچ وجهی برای این انصراف نیست و انصراف هم دلیل تخصیص حکم نمی شود. در تبت اگر سخن از چند همسری به میان بیاید چند چند شوهری.

اگر قرار است به معضل اجتماعی اندیشیده شود باید به این مقوله هم توجه کرد. هم چنان که یک مرد را یک زن شاید پاسخگو نباشد یک زن را چه بسا یک مرد پاسخگو نباشد. هم اینک زنانی هستند که رکود بیش از 150 و 160 رابطه را مرد را زده اند...

علت این که این بحث را بیان کردم آن است که بعضی ازدواج را امر فطری دانسته اند. و این که مرد دو و یا چند همسر بگیرد را منطبق با فطرت دانسته اند. و حال آن که در منطقه تبت هستند کسانی که دو یا سه یا چهار و حتی پنج شوهر دارند و به خوبی هر پنج شوهر را اداره می کنند. و شاید فکر کنیم متعلق به طبقه عقب افتاده بوده باشند خیر. با خانمی که مصاحبه می کردند و یکی از شبکه ها پخش می کرد همسر چهارم یا پنجم خانم دانشجوی دانشگاه بود. برای تحصیل به یکی از شهرهای چین سفر کرده بود تا پس از اتمام تحصیل برگردد.

و اگر به گذشته ایران نیز مراجعه شود بخشهای از ایران گفته می شود ناحیه طوس چند شوهری باب بوده است. پس هم به لحاظ تاریخی و هم به استناد گزارشهای محلی و منطقه ای چند همسری هم اینک نیز مرسوم است.

و نکته ای که نباید غافل شد در بسیاری از کشورها شاید چند همسری برای بانوان از نظر عرف پذیرفته نشود ولی هستند خانمهایی که ضمن حفظ رابطه با شوهر با دیگری نیز ارتباط دارند. سخن در درستی یا نادرستی آن نیست. بلکه واقعیتی که نمی توان آن را نادیده انگاشت.

لذا به نظر من مساله چند همسری را خیلی ساده نگریم.

بدانیم که خود مساله از اهمیت ویژه ای برخوردار است. فیلمهایی که بر اساس زندگی متفکران و اندیشمندان ساخته می شود گاه پرده کنار می رود و واقعیتها از پس پرده بیرون می افتد. می بینیم که خانم با دو و یا سه نفر ارتباط داشته و دارد. اسم این را من نمی دانم چه بگذارم. من به عنوان یک پژوهشگر این واقعیتها را می بینم. برای من اینها گزارش شده است و مستند هم هست. نمی توان به راحتی اسم و عنوان تجاوز و یا خیانت به آنها داد. بعضا مطلعند. خبر دارند. پیشنهاد می کنم دوستان دو زندگی نامه ویل و امیل را بخوانند. امیل از رابطه خودش با استادش در حضور ویل می گوید. و نیز از رابطه خودش فکر کنم با سارتر آن هم در ماشین و با حضور برادرش. و مهم تر این که اینها را امیل با حضور ویل بیان می کند.

لذا برای من وقتی گفته می شود پدیده چند همسری اول باید موضوع مشخص شود که چند همسری نسبت به آقا یا خانم.

اگر دقت کرده باشید تا بدینجا در بگراند و پس طمینه تبیین مساله به نکته فرهنگی نیز اشاره کردم. در تبت چند شوهری باب است. در گذشته ایران گویا در اطراف توس چند شوهر باب بوده است که از آن به دور زن سالاری یا زن شاهی یاد می شود. مساله ازدواج و رابطه زن و مرد از نوع خاص آن یک امر فرهنگی است. و الا در همه جوامع زنها با مردها انواع روابط را داشته اند و مهم رابطه خاصی است که از آن به رابطه زناشویی یاد می شود. در فقه از آن تحت باب نکاح سخن می گویند و در جامعه شناسی در ذیل خانواده...

به نظر می رسد رابطه چند بانویی یا چند شوهری را باید در ذیل فرهنگ جامعه مورد بررسی قرار داد.

می گویند تعدد همسر در قرآن آمده است. خب نماز جمعه هم در قرآن آمده است. مگر همه فقها در نماز جمعه شرکت می کنند. بودن مساله ای در قرآن به معنای همسویی آن با نظر ما لزوما نخواهد بود. لباید بررسی کرد که به چه معنا است.

این همه روایات در سطح شهرها زده می شود که هرکس سه نماز جمعه را ترک کند منافق است. من لااقل ندیدم از مراجع عظام کسی در نماز جمعه شرکت کند. البته مردم شرکت می کنند. احکام دیگری هم در قرآن وجود دارد که شاید فکر کنیم متروک واقع شده است. پس صرف بودن یک مساله در قرآن به معنای حتمیت آن نیست.

اما این که چند همسری در قرآن مطرح است یقینا بیانگر حکم کلی و ثابت برای نیست. چون اصل همسر و ازدواج مساله اجتماعی است. و در فقه هم نه به عنوان عبادات بلکه به عنوان معاملات بیان می شود که امضایی است نه تاسیسی. یعنی مسائل نکاح یا ازدواج جزو مسائل اجتماعی و امضایی است. و مسائل اجتماعی و امضایی تابعی از زمان و مکان است. اصل ثابت نیست. لذا نمی توانید از نظام اجتماعی اسلام سخن بگویید که این مهم را در تحقیقی که با دکتر غلامرضا صدیق اورعی و جناب آقای فضایلی انجام دادیم و پژوهشهای سیما چاپ و منتشر کرد به تفصیل سخن گفته ایم. نظام اجتماعی اسلامی نداریم و نمی توانیم داشته باشیم اما نظم اجتماعی داریم. مساله چند بانویی یا چند شوهر مقوله اجتماعی است و تابعی از فرهنگ جامعه است و این مساله متعلق به همان مردم همان ناحیه است. که چند شوهر بینشان باب بوده و هست.

مساله پوشش یا حجاب هم کذلک ایضا

لذا یک مقوله فرهنگی را از یک ظرف زمانی نمی توانیم جدا کنیم و در ظرف زمانی دیگر و در فرهنگ دیگری جا سازیش کنیم..

واقعا اگر اروپایی ها همین الان بخواهند مسلمان شوند اصل اساسی آنها این است که بپذیرند که هر مرد حد اقل دوتا زن داشته باشد؟ واقعا این گونه است؟ مثلا هر چینی که بخو.اهد ایمان بیاورد اول برود سه تا زن بگیرد و بعد ایمان بیاورد؟ این مساله فرهنگی است. مسائل فرهنگی را باید در ظرفیت فرهنگ خودش بررسی کنیم.

سلام علیکم، عجبا که بر سر یافتن یک شوهر  غوغاست در میهن ما و شما فارغ از  حکم دین و فطرت و عقل از چند شوهری! سخن می کنید. مساله، خود بکگراندش را یافته

برای مردم ما و نیز اروپا حل شده است. البته برای بخشی از کشورهای های عربی هنوز سنت گذشته پاربرجا است.

این که هر مرد چهار تا زن بگیرد عقلی است؟

این که هر مرد چهارتا زن بگیرد فطری است؟

این که هر مرد چهارتا زن بگیرد دینی است؟

لطفا عقل را توضیح بدهید که چیست؟ چکگونه دلیلی است. واقعا من نمی فهمم منظور از عقل چیست. عقل همان است که در فلسفه از آن سخن می گوییم.

نه والله ولی جواز آن حکم قرآن است با شرایط البته که کمتر حاصل میشود. این که زن جز یک شوهر نشاید حکم عقل است شاید.

عقل همان است که در احکام شرعی به کار می برید..

به تفصیل در اصول پرداخته ایم که عقل حکم نمی کند بلکه درک می کند. بین حکم و درک فرق بسیار است. فراجع الی محله.

کلما حکم به العقل را ه کنیم که با شرع موازی دانسته آقا

چه

باید روشن بشود که این قاعده است یا نیست؟ معنای آن چیست؟ اگر کار عقل درک باشد بنیان قاعده بر آب است.

این قاعده در بررسی حکم عقل در رسایل و نیز کفایه به تفصیل بحث شده است. اگر همین الان بزنید کاربرد عقل در فقه شیعه از حقیر چند مقاله خواهید دید که تلاش کرده ام تا معنای عقل را در بیاورم...

 

چنان گفته می شود کل ما حکم به العقل که گویا از بدیهیات سخن گفته می شود. خیر اول باید این گزاره را تبیین مفهومی کنیم که چی می خواهد بگوید....

و اگر ادعای قاعده بر خلاف واقع باشد نمی دانم چه اصراری بر تمسک به قاعده خلاف عقل.

معنای فزذن هم این چنین است. من خواهشم از دوستان پژوهشگر ابن است که این مفاهیم را بدیهی نپندارند. سالها قبل مقاله ای در مفهوم فطرت در مجله اندیشه حوزه به چاپ رسانده ایم. بررسی کرده ایم که فطرت چیست؟

زمان میخواهم تا بخوانم و زان پس به بحث نشینیم.

نمی شود از دلیل عقل و دلیل فطرت بگوییم ولی متوجه معنای آن نباشیم.

تمام سرایر را خط به خط مطالعه کرده ام در پی دلیل عقل.

تمام آثار فقهی شیخ طوسی را خط به خط مطالعه کرده ام برای دلیل عقل.

فارغ از معانی عقل و کاربرد آن در فهم سریعت و...، چیزی که مسلم است اینست که چندهمسری برای مردان جواز شرعی است ولی برای زنان، اینگونه نیست. 

این امر را نمی شود منکر شد.

و نیز محقق حلی و نیز شیخ انصاری و...

اگر بنا باشد دانسته های قبلی را شخم بزنیم زمانی بیشتر می طلبد

من جرات نمی کنم به این راحتی نظر بدهم. چون بعضی از آقایان فقها حتی نسبت به جواز آن هم حرف دارند.

کدام فقها؟؟لطفا نام ببرید

خب بگردید. ماشاالله اینترت که در دسترس است. می شود گشت.

احتمالا برخی فقهای... اهل سنت منظورتانست

بنده خدایی سر کلاس جامع المقدمات رفت و دید سخت است. سیوطی رفت دید سخت تر است. سر کلاس لمعه رفت دید از قبل سخت تر است. خلاصه سر درس خارج رفت. استاد مساله را تفصیلا بیان کرده بود و در حال جمع بندی بود گفت الغرض با غسل جمعه می شود نماز خواند. گفت احسنت. این درس است. این نتیجه می دهد.

مساله ازدواج بخشی از فرهنگ است.

شما نمی توانید عریان از فرهنگ آن را بررسی کنید حتی در فقه.

ممنون میشم اسم فقهای مذکورراعنوان کنید

آقای فرامرز رفیع پور نقل می کرد در آلمان به مقوله چند بانویی بعضا اعتراض می شد. چون تحصیل کرده آنجا بودم و آشنا به فرهنگ و تاریخ آلمان، بررسی اجتماعی کردم که بعد از جنگ چقدر از خانمها بی شوهر شدند و چند همسری این معضل اجتماعی را حل و فصل می کرد.

بعضا تعدد همسر را برای مرد جزو ضروریات دین می دانند و حتی شرط تک همسری در عقد را موجب بطلان عقد می دانند. این که چند همسری جزو ضروریات دین است به چه دلیل؟ چرا نباید در اصل جواز آن بحث کرد؟ تا نوبت به ضرورت آن برسد. دلیل آقایان شاید می گویم شاید کامل نباشد.

گفته می شود تعدد بانو برای مرد به حکم آیه و یا آیات جواز است.

می گوییم آیات را بررسی کنیم ببینیم آیا می شود استدلال کرد یا نه؟ شاید استدلال به آیه قابل مناقشه باشد. اشکال داشته باشد. البته اگر بخواهیم با روش شناسی پژوهشی به پیش برویم و در غیر این صورت خب توضیح المسایل آقایان که در دسترس است...

در آغاز گفتگو گفتم از دو سو باید تقیه کرد نه صرفا از جانب بانوان محترم بلکه از سوی فقهای عالی مقام هم باید تقیه کرد. بانوان هم قبل از همه همسر خودم و از آن شاید سختگیرانه تر خواهر و مادر خودم و نیز پدر و مادره بنده اند که مخالفند. در بحث از و اضربوهن این نکته را عرض کردم که چرا مسائل را این قدر قطعی و مسلم بیان می کنند و حال آن  در مساله جای حرف و سخن هست. چرا فکر می کنیم آن چه گفته اند و یا گفته می شود وحی منزل است؟ خیر محل گفتگو و بررسی است.

یک مقاله ای نوشتم و چاپ شده در باب طهارت خمر؛ بنده خدایی می گفت تو را خدا حلیت آن را هم ثابت کن.. عزیزان من. ما تابع دلیل هستیم. حق نداریم بدون دلیل چیزی را حلال و یا چیزی را حرام کنیم. حتی کراهت چیزی باید دلیل خاص داشته باشد نه این چون حرام نشد پس کراهت. یا چون واجب نشد پس مستحب. دوستان اشاره کردند به حکم قرآنی و بنده صراحتا به آیات دیگر اشاره کردم که نسبت به آن بی تفاوتند. صرف تلاوت یک آیه که بحث را تمام نمی کند این تازه اول کلام است. جدای از حروف مقطعه تردیدی ندارم که تمام آیات الاحکام جزو متشابهات قرآن است. به راحتی نمی توان به آیه استدلال کرد. من دارم کنکاش می کنم این که آقایان می گویند جواز این را از کجا آورده اند.

تقریبا گفتنی ها گفته شد.

چند همسری مقوله ای کاملا فرهنگی است.

و نیز مقوله چند همسری مقوله اجتماعی است.

مقوله های فرهنگی و اجتماعی را نمی توان به همه جوامع تعمیم داد.

از سوی دیگر ادله در برابر آن فراوان داریم. به بیان دیگر برای تعدد زوجات باید واقعا دلیل آورد. البته بحث ضرورت دینی و... بحث دیگری است.

علی بن ابی طالب تا حضرت زهرا بود. و پیامبر تا خدیجه بود زن دیگری نگرفتند چرا؟ بعد از این دو بزرگوار زنهای متعدد گرفتند چرا؟

آیا برای یک زن داشتن باید دلیل موجه آورد؟ یا برای چند همسر داشتن؟

در طول تاریخ بعضی از انبیا همسر نداشتند مانند عیسی و یحیی و نیز حضرت مریم که مادر حضرت عیسی است و ازدواج نکرد. و بعضی از انبیا هم تک همسر بودند. و در آیه شریفه از پیامبری یاد می کند که سیدا و حصورا... دوستان کنکاشی پیرامون همین آیه داشته باشند. این مدح پیامبر است یا ذم ایشان.

تا کار نکرده و مطالعه نکرده ایم سریع مسائل حل و فصل می شود ولی وقتی وارد تحقیق شدیم نظر دادن خیلی راحت نیست. واقعا الان خیلی راحت به جوانی نمی گویم برو ازدواج کن. ازدواج این است و آن... چون مفهوم ازدواج با نگاه ویتگنشتاینی با مفهوم ازدواج در گذشته فرق می کرد. الان من از ازدواج یک چیز دیگه می فهمم.

این واژه ها زمان را و مکان را و تاریخ را نیز با خود حمل می کنند. یعنی زنان تبتی البته آن منطقه خاص نمیر شود گفت خلاف عقل عمل می کنند. یا خلاف فطرت انسانی خود.

اشکال: با مبنایی که از کلام شما بر می آید یا ظاهرا باید منکر جهانی بودن اسلام باشیم و یا حلال محمد حلال الی یوم القیامه و.. را قبول نکنیم!! وقتی پیامبر و اهل بیت به کرات و در شرایط مختلف و علماء در اعصار مختلف عمل و حکم به جواز تعدد زوجات دارند اصل جواز قطعی کشف می شود. یعنی سیره معصومین(ع). و اگر کسی بخواهد بگویید موضوع عوض شده حکم هم عوض می شود باید ثابت کند، و تردید اولیه هرگز حرف علمی و خدشه محسوب نمی شود. قبول می کنم اگر شرایط اجتماعی و فرهنگی فراهم نباشد یا علیه باشد تاکتیک و حکم ثانوی و بر اساس مصلحت و ایجاد استعداد در مخاطب حکم تغییر می کند ولی این مسئله حکم اولی را تغییر نمی دهد.

شما لطفا آیات ازدواج پیامبر با همسر پسر خوانده اش را مورد مطالعه قرار بدهید تا بدانید خدا برای اعلام جواز یک حکم که خود پیامبر هم تمایلی به آن ندارد دلیل می آورد و یک پیش فرض دارد که خداوند عمل پیامبر را مجوز عملکرد بقیه مسلمان می داند از جمله برای ازدواج.

پاسخ: آموزش و شرایط اقلیمی می تواند یک عملی را برای آن جامعه راجح کند ولی وقوع آن کار دلیل بر عقلانی بودن نیست. بت پرستی جمعیت زیادی از جهان که بسیاری از پیامبران برای مقابله با آنها آمده اند دلیل بر عقلانی بودن رفتار بت پرستان نیست. در بحث حجیت اثبات کرده ایم که ما تابع سنت هستیم. و سنت هم یعنی قول معصوم. بین قول معصوم و فعل معصوم فرق است. و قول معصوم هم یعنی ما صدر عن المعصوم. اما فعل معصوم به تفصیل بحث شده است که آیا دال بر وجوب می کند و یا جواز و یا هیچ کدام؟ استنباط کرده اند که فعل معصوم دال بر حرمت نمی کند. چون معصوم مرتکب فعل حرام نمی شود اما اثبات جواز می کند؟ محققین ان قلت می کنند که عمل معصوم برای ما مکشوف بلکه روشن نیست. پیامبر گفته می شود نزدیک به نه زن داشت آیا این عمل پیامبر برای هر مسلمان قابل استناد است؟ به حکم همان عمل معصوم تا کجا و چگونه از چنین اقدامی پیشگیری می کنیم. ما احکام خاص پیامبر داریم... اما ازدواج امر رایجی است. پیامبر خود مولود ازدواج است. ازدواج پیامبر یک مساله و تعدد همسران پیامبر مساله دیگری است.

دقت شود یک قاعده داریم که ازدواج اقوام و ملل تابع سنتهای خود آنها است....

مسلمانان بروند و ازدواج کنند. بروند زن بگیرند. حتی می شود زن پسر خوانده را بگیرد ولی نه این که بروید و چند تا بگیرید. از آیه استفاده نمی شود. شاید امر عقیب حذر باشد. افراد می رفتند و یک گروه زن می گرفتند. آیه شریفه آمد و آنها را محدود کرد. باید بر آیه شریفه که اشاره فرمودید تامل بیشتری کرد.

اشکال: ازدواج پیامبر به بیش از ۴ تا از اختصاصات پیامبر است!!! به حکم همان عمل معصوم تا کجا و چگونه از چنین اقدامی پیشگیری می کنیم. ما احکام خاص پیامبر داریم... اما ازدواج امر رایجی است. پیامبر خود مولود ازدواج است. مگر آیه و روایت و قول معصوم بر تعدد زوجات نداریم که تشکیک در فعل معصوم می کنید و نیز تشکیک در حجیت آن می کنید؟؟

شما ادله قوی و محکمه پسند برای رد حکم مشهور اقامه بفرمایید

پاسخ: بررسی ادله به معنای تشکیک در ادله نیست. اول ببینیم ادله میزان دلالتش تا چه حد است. ما که هنوز سراغ روایات نرفته ایم تا بفهمیم چه دلالتی دارد. هنوز آیه را واکاوی نکرده ایم تا دلالت آن روشن شود. شما ضمن استدلالی بیان فرمودید که پیامبر چند همسر داشت. عرض کردم یحتمل که جزو اختصاصات نبی باشد. یحتمل. این جای احتمال را باز گذاشتم که انسداد باب علم صورت نگیرد. و خود دچار دگماتیسم نشویم.

دوست عزیز و گرامی احتمال بدهید که این حقیر لمعه را خوانده ام. شرح لمعه را خوانده ایم. و شرح لمعه کتاب نکاحش را پیش دو کس خوانده ام. هم مدرس افغانی و هم واعظ طبسی. و احتمال بدهید که نکاح جواهر را خوانده باشم. لااقل این دروس را پاس کرده باشیم. من که هنوز رد نکرده ام که دلیل محکمه پسند بدهم. اول بگذارید ادله بررسی شود.

و عرض کردم که تا قبل از شیخ توسی دلیل قوی در فقه در باره وجوب و لزوم چند همسری و ضرورت دینی بودن آن بیان نشده است. احتمالا اولین کسی که در باب تعدد زوجات دلیل اقامه کرده شیخ طوسی فقیه بزرگ شیعی است.. حتی شیخ طوسی تا جایی که به یاد دارم دلالت آیه نسا را برای چند بانویی کافی نمی داند.

اشکال: به نظربنده نیز  باید نام فقهایی که در این امر ورود کرده اند را بفرمایید، این مسأله کوچکی نیست بار بزرگی را جناب جمشیدی، بر دوش فقها انداخته آید اگر براستی به ادله ای هر چند کوچک رسیده آید باید بفرمایید اما برای ما به غیر از عقل، سنت هم دلیل است چرا در بین  همسران ائمه چند شوهری رواج نداشت در تاریخ یک نمونه از زمان ائمه بیاورید که در مقابل این امر سکوت کرده باشند، به نظر باید تمام ادله را بررسی کرد سپس در مطلبی از اسلام مایه گذاشت.

پاسخ:

یکم- پیش از این عرض کردم دلیل عقل را باید توضیح بدهند دوستان. یعنمی چه که خلاف عقل است یا عقلی است؟ ایا معنا و مفهوم روشنی از دلیل عقل وجود دارد. می شود آن را بیان کرد. این را توضیح بدهند دوستان. شما که می گویید دلیل عقل، تو ذهن من برهان می آید. و در فقه دلیل عقل یعنی اصول عملیه و الا ما دلیل عقلی در فقه نداریم. و مرحوم شهید صدر فرموده اند در فقه حتی یک مساله نداریم که فقها فقط به دلیل عقل استنباط کرده باشند در فقه سخن از حکم مکلف است. مصداق حکم مکلف امر جزیی است. و برهان و دلیل عقل برای امور کلی است. و امور کلی استثنا بردار نیست.

دوم- کی حقیر از چند شوهری دفاع کردم. چند شوهری غیر از چند همسری است. گفتم چند همسری واژه ای است که دارای ابهام است و روشن نیست. بگویید چند زنی چند بانویی و... کو برگردین و من حکم به جواز چند شوهری دادم. گفتم شما که می فرمایید چند همسری دلیلش عقلی است. یا چند همسری دلیلش فطری است! من می گویم با این فرهنگ رایج در منطقه تبت چه می کنید. این هم هست. فرهنگ مردم هم هست. و علت هم دارد. با این چه می کنید؟ خوب است که قایل هنوز در قید حیات است. و متنش حاضر. من از چند همسر دفاع نکردم. گفتم مفهوم چند همسری منحصر در زن نمی تواند باشد.

پیام بنده  باید در حول دو سوال مطرح میگردید اگر سو تفاهمی رخ داد عذر میخواهم :

1.در خواست نام فقهایی که تعدد زوج را جایز نمی دانند؟

2_ در پیام مذکور شما به مسیله ی چند شوهری اشاره فرمودید که گاهی زن نیاز به ازدواج متعدد دارد قبول فرمایید که این شبهه مطرح و بی جواب ماند و سپس مباحث قبل روند خود را طی کرد لذا ذهن خواننده را درگیر میکرد و پاسخ های بعدی با اثبات چند شوهری در کشورهای گوناگون ذهن را از بحث اصلی دور نمود،  البته به نظر این مسأله چند شوهری  امر مهمی است و باید بیشتر تحلیل گردد به این جهت برای بنده سوال پیش آمد که این امر که در اسلام  حرمت صد در صد دارد و از طرفی هم  عدم رضایت برخی از زنان از یک همسر در مجامع قانونی مطرح میگردد ، چگونه می توان به غیر از ادله دینی به این امر پاسخ داد ؟ آیا نظر کفویت جنسی و روانی می­تواند پاسخ مناسبی باشد؟

من جرات نمی کنم به این راحتی نظر بدهم. چون بعضی از آقایان فقها حتی نسبت به جواز آن هم حرف دارند.

ظاهرا ازاین پیام، جواز چندشوهری استنباط شده که مورد نظر فرستنده پیام نبوده. اگرچنین است بفرماید

دقیقا بنده هم چنین برداشتی داشتم که آن پیام مطرح گردید

این پیام اختلاف فقها در جواز تعدد زوجات را مطرح کرده است که البته معلوم نشد کدام فقیه در عدم جواز حرف دارد.

چکیده بحث توسط یکی از دوستان:

آنچه از نوشتار حاصل می‌شود این است که:

یکم- امر ازدواج و چند‌همسری امری فرهنگی است نه عقلی، نه فطری و نه دینی.

دوم- عقلی نیست چون اگر عقلی باشد، باید همة مردان و زنان در تمام اعصار تاریخی و همة جوامع فعلی این حکم را بپذیرند و نقیضی برای آن وجود نداشته باشد. و چون نقضهای بسیاری هم از ناحیة مردان (چند همسری) و هم از ناحیة زنان (چند شوهری) در تاریخ از آن سراغ داریم پس عقلی نیست.

سوم- همین دلیل برای فطری نبودن چند همسری هم قابل استفاده است که نقض تاریخی چند‌ همسری و چندشوهری نشان می‌دهد که فطری نیز نیست. ضمن آن که طی مقاله ای در مجله اندیشه حوزه به تبیین مفهوم فطرت پرداخته ایم.  

اما ادله دینی به نظر کامل نیست و آیة نساء را باید با پاره‌ای دیگر از آیات به طور نظام‌مند دید و نظر داد.

چهارم- به نظر آیات قرآن اثبات کنندة جواز چند همسری نمی‌تواند باشد. و به همین دلیل است که تا قبل از شیخ طوسی کسی ادله‌ای برای جواز آن ارائه نکرده است و برای نخستین بار ایشان به دنبال مدلل و مستدل کردن امر جواز چندهمسری بودند.

پنجم - دوستان دقت کنند خدای ناکرده در یک مباحثة علمی و طلبگی نسبت ناروا به کسی ندهند. دلیلی ندارد که کسی که معتقد به وجود نماز جمعه است متشرع و کسی که معتقد به حرمت نماز جمعه است غیر متشرع است.

ششم- برخلاف روال مرسوم گفته می شود اولویت از آن ازدواج است و حال آن که ایه شریفه و سیدا و حصورا دال بر امتیاز بی همسری بر باهمسری است. به عنوان یک امتیاز برای پیامبر خدا بیان شده است. ان الله یبشرک بیحیى مصدقا بکلمة من الله و سیدا و حصورا و نبیا من الصالحین. در مقام بیان ویژگی های حضرت یحیی است. من کمتر جایی دیده ام که به این آیه استدلال فقهی بشود با توجه به قیاس اولویت تجرد تقدم بر نکاح دارد اگر حصور را به معنای تجرد بگیریم

ششم- افزون برآن گرچه از نظر فقهی و علمی بسیاری از علما بل قاطبه فتوی به تعدد داده اند ولی خود عامل بدان نبوده اند. حقیر کمتر اساتید خودم را می شناسم که بانوان متعدد داشته بودند. در بین اساتید متعدد فقط یکی چند همسر داشت که همه هم غیرباکره بودند که استاد ما با انها ازدواج کرد. یعنی ایشان شوهر مثلا دوم بود... عمل و سیره بسیاری از علمای ایران برخلاف مثلا علمای نجف یا کربلا و کلا فقهای عرب است که آنها چند بانویی هستند و ایشان تک بانویی. مثال بارز ان علامه طباطبایی و امام خمینی و ... و حتی شیخ انصاری که یک همسر داشت و همان نیز به اندازه یک حهان شیخ را گویا اذیت می کرد چنان که من شنیده ام و گفته اند. به نظر من سیره رایج خود آقایان علما بهترین گواه بر چنین امر مهمی است. از اساتید ما مرحوم آیت الله علم الهدی اسید ابراهیم و مرحوم آیت الله فلسفی و مرحوم آیت الله سعیدی کاشمری و ایت الله شیخ باقر ساعدی همه تک بانویی بودند. البته تا جایی که من خبر دارم. پنهانی اش را که نمی دانم.

حقیر نفی ضرورت نمی کند. الا این که دوستان را توجه می دهم که خیلی مساله را بدیهی نینگارند بلکه معونه بیشتری می برای اثباتش می­خواهد.

در بین معاصرین اقای موسوی بجنوردی مخالف چند بانو است.

 

  • حسن جمشیدی

Khademzade, [۰۷.۱۱.۱۵ ۲۱:۴۶]
پرسشی داشتم جناب استاد جمشیدی! لطفا بفرمایید( قدموا لانفسکم) با (قدموا علی انفسکم) از جهت معنایی چه تفاوتی دارد؟ به گمان من حضرتعالی معنای دومی را به اولی سرایت داده اید.

حسن جمشیدی خراسانی, [۰۷.۱۱.۱۵ ۲۳:۲۷]
[In reply to Khademzade]
برای ایه شریفه خصوصا قدموا لانفسکم چند تفسیر بیان شده است بعضی به معنای بسم الله گفته اند. همین که برای شروع هرکاری بسم الله بگویید این به نفع شما است.

و بعضی به معنا دعا و درخواست گفته اند.

و بعضی قدموا را به معنای پیش فرستادن خیرات دانسته اند. یدین معنا که زندگی خلاصه در دنیا نمی شود بلکه در عالم دیگر ادامه می یابد. در نتیجه به فکر قیامت و آینده باشید. برای خودتان پیش پیش خیرات کنید تا در عالم قیامت از آن برخوردار شوید. باز خود خیرات چه می تواند باشد که شاید مصداق بارز آن را اولاد بدانند و...

به خود آیه عنایت بفرمایید: نساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ.

استاد ما آیت الله شیخ صادق سعیدی کاشمری می فرمود شاید بتوان معنای دیگری هم اراده کرد.  با عنایت به سیاق آیه سخن از قیامت و آخرت و خیر و خیرات نیست. بلکه در فضای روابط زناشویی این نکته بیان می شود. زنها برای شما هم چون زمین برای کشت و کار است. سخن در بقای نسل و ادامه فرزندآوری است. نهایت بهره گیری از این زمین کشاورزی آیین و آدابی دارد. همین جوری نمی شود اقدام به شخم زدن و کاشتن بذر کرد بلکه این زمین کشاورزی را به خاطر منافع خودتان هم که شده است بر خودتان مقدم بدارید. قدموا به معنای مقدم داشتن بانو بر خود در کامجویی است. البته این هم یک نظر ولی قابل تامل است.

در آیات دیگر من خیر آمده است ولی در آأیه تصریح نشده است که خیرات بفرستید. بلکه فرموده بر خود و برای خود آنها را مقدم بدارید. لذا با عنایت به سیاق جمله قدموا لانفسکم یعنی ازواجکم بهتر به نظر می رسد و مشکلات کمتری هو خواهد داشت.

اما این که فرمودید علی انفسکم این هم احتمالا یک قرائت باشد. در علی حالت استیلا و برتری و نوعی محکومیت برای مفعول خواهد بود. محکوم علیه. در معنا و مفهوم علی انفسکم زیان و ضرر لحاظ شده است. علی انفسکم یعنی مقدم داشتن به گونه ای که به زیان شما و علیه شما است. و حال آن که لانفسکم مفدم داشتن آنها را بر خود حتی با لحاظ متافع و سود خود است بی آن که ضرر و زیانی نسبت به شوهر بوده باشد. بلکه له شوهر است و به نفع اوست. کامیابی و لذت بیشتری برای حتی شوهر خواهد داشت. او خواهد بود.

و لو علی انفسکم نیز می تواند به عنوان شاهد باشد. البته فقط به عنوان یک معنا و تفسیر بود. نه اصرار بر درستی و تمام بودن آن. تقریبا قابل دفاع هم هست ولی شاید تام و تمام نباشد.

مساله روابط زناشویی از مسائل مهم بلکه اساسی اجتماع است. با ازدواج هسته نخستیم جامعه شکل می گیرد. این ازدواج برای چیست؟ یقینا برای پاسخ به تمایلات جنسی و تمایل به بقا است. اگر شوهر خانواده در روابط زناشویی به نتیجه مطلوب خود برسد ولی زن از این رابطه هیچ بهره ای نداشته باشد بلکه فقط اسباب کامجویی مرد باشد زندگی زناشویی آنها دچار آفت خواهد شد. بستر کشاورزی باید آماده کامل باشد تا بتوان بذری در آن نهاد. تعبیر بسیار زیبایی است که از زن به زمین تعبیر شضده است همان که در زبان مردم هم مادر گفته می شود. 

  • حسن جمشیدی