همه عشقم هیات است
[Forwarded from سیره فرزانگان✅]
من همه عشقم همین هیات و سینهزنی است، اهل نماز هم نیستم!
پدرم نقل میکردند:
در اوائل دهه چهل تازه از روستا به شهر مشهد مهاجرت کرده بودیم. جلسات روضه و دوره قرآن و هیاتهای سینه زنی و زنجیر زنی زیاد بود.
چون بعضاً من را میشناختند به هیاتشان دعوتم میکردند.
یک شب در یکی از هیاتهای سینه زنی گفتم:
تا بخواهند همه جمع بشوند و سینه بزنند، خوب است قرائتهایِ نمازمان را درست کنیم. خودم شروع کردم به خواندن و چند نفری هم درست و غلط حمد و سوره را خواندند.
به یکی نوبت که رسید، گفت:
ببخشید داش جلیل! من همه عشقم همین هیات و سینه زنی است. اهل نماز و مماز هم نیستم. اگر مستِ مست هم باشم، باید بیایم هیات، سینهام را بزنم!
من به آنها گفتم:
آخه همه این دنگ و فنگها و همه این سر و صداها برای نماز است، اگر نماز باشد، سینه زنی و قرآن خوانی و ذکر مصیبت جواب میدهد، و الا خَسَرالدنیا و الاخره خواهیم بود!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
استاد حسن جمشیدی خراسانی.
https://t.me/sireyefarzanegan
- ۹۹/۱۲/۰۴