شرح عروه اجتهاد و تقلید 101
زیبا آفرین
مسألة 71): المجتهد غیر العادل، أو مجهول الحال لا یجوز تقلیده و ان کان موثوقا به فی فتواه. و لکن فتاواه معتبرة لعمل نفسه. و کذا لا ینفذ حکمه و لا تصرفاته فی الأمور العامة، و لا ولایة له فی الأوقات و الوصایا و أموال القصر و الغیب.
مجتهدى که عادل نیست یا مجهول الحال است؛ تقلید از او جایز نیست اگر چه در فتاوى خود موثق باشد و لکن فتاوى او براى عمل خودش معتبر است؛ چنانچه حکم او در تصرفات او در امور عامه و ولایت او در اوقاف و وصایا و اموال صغار و غائبین نافذ نیست.
نکته ای که باید در عدالت مجتهد رعایت شود این است که این عدالت باید احراز شود. شما باید باور کنید که این آقای مجتهد؛ عادل هم هست یا نه؟ لذا از کسی که نمی شناسیم و چیزی در باره او نمی دانیم نمی شود تقلید کرد. یک مرتبه آقای مجتهد را کاملا می شناسیم و می دانیم که این آقای مجتهد فرد عادلی نیست.
و یک مرتبه اصلا وضعیتش برای ما روشن نیست. می دانیم که مجتهد است ولی نمی دانیم که عادل هم هست یا نه؟ عدالت را پیشتر به تفصیل بیان کردیم.
بیان شد که از مجتهد جامع الشرائط می شود تقلید کرد. اگر کسی عادل نیست در نتیجه شرط تقلید از او را نداریم. نمی شود از او تقلید کرد. نمی شود به فتاوای او اعتماد کرد. گرچه خودش می تواند به فتاوایش عمل کند ولی برای دیگران عمل به این فتاوا جایز نیست. نظرات فقهی چنین مجتهدی برای من و شما نافذ نیست. چون فاقد عدالت است.
چنان که کرارا عرض کردیم درحوزه معاملات و قضا تقلید جایز نیست به بیان درست تر تقلید معنا ندارد چون باید طبق مقررات هر کشوری اقدام بشود. معاملات و قضا، حوزه و عرصه اعمال قانون است و دیدگاه مجتهد و مرجع من نافذ نیست. فقط تقلید در عرصه عبادات معنا می دهد. لذا در حوزه قضا و معاملات چون بحث اجتهاد و تقلید بی معنا است سخن از عدالت و عدم عدالت مجتهد هم بی معنا است.
مسألة 72): الظن بکون فتوی المجتهد کذا لایکفی فی جواز العمل، الا إذا کان حاصلا من ظاهر لفظه شفاهاً، أو لفظ الناقل، أو من ألفاظه فی رسالته. و الحاصل: أن الظن لیس حجة إلا إذا کان حاصلا من ظواهر الألفاظ منه أو من الناقل.
ظن به فتوای مجتهد کافی برای عمل به فتوا نیست. مگر این که این ظن ناشی از بیان شفاهی مجتهد باشد و لفظ فتوا را دیگری نقل کرده باشد یا از الفاظ رساله اش بشود استفاده کرد. به بیان دیگر ظن حجت نیست مگر این که ناشی از الفاظ خودش و یا ناقل فتوا باشد.
نسبت به نظر مجتهد چند حالت می توانیم داشته باشیم:
یک مرتبه ما علم به فتوای مجتهد داریم.
و یک مرتبه نسبت به فتوای مجتهد تردید داریم.
و یک مرتبه نسبت به فتوای مجتهد ظن و یا گمان داریم.
نسبت به فتوای مجتهد باید علم داشته باشیم. ظن به فتوای مجتهد کافی نیست. دیگر نوبت به شک نمی رسد. شک که دیگر جای خود را دارد.
نسبت به ظن صاحب عروه توضیح می دهد که در دو جا ظن به فتوای مجتهد نافذ است و می شود به ظن عمل کرد:
یکی جایی که این ظن ناشی از الفاظی باشد که خود مجتهد به کار برده و شما آن را از خودش شنیده اید و یا در رساله اش دیده اید. در این صورت عمل به ظن اشکال ندارد.
یکی هم جایی که ظن شما ناشی از نقل فتوای مجتهد توسط دیگری باشد. در این جا هم عمل به فتوا اشکالی ندارد.
به بیان دیگر اگر شما علم ندارید و نتوانسته اید قطع پیدا کنید مشکل از ناحیه شما نبوده است. بلکه مشکل از ناحیه مجتهد و یا کسی است که نظر مجتهد را برای شما بیان کرده است. خلاصه اش این که بیان خود مجتهد به گونه است که نمی شود درست فهمید که نظرش چیست؟ در بیان و کلماتی که به ما رسیده است فتوای مجتهد خیلی شفاف و روشن نیست. مثلا دو پهلو است. دارای ابهام است. در این موارد می توان به ظن عمل کرد. یعنی به آن احتمال قوی تری که داده می شود می توان اقدام کرد.
به حمد الله و المنه بحث اجتهاد و تقلید از کتاب عروه سید پایان پذیرفت. امید آن که در بحث دیگری از ابواب عبادات بتوانیم در محضر دوستان و عزیزان باشیم.
الحمد لله و صل اللهم علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEpeRQ8uK71Mwex1Sg