شرح عروه اجتهاد و تقلید 66
پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۳ ق.ظ
زیبا آفرین
و اگر ملاک برای عدول، فتوای سید است؛ این تقلید از میت می شود. چون سید زنده نیست. و طبق نظر خود ایشان هم که نمی شود بدوا و برای این مساله از مجتهد میت تقلید کرد.
به نظر می رسد بعضی از این مسائل را اساطین فکر می کرده اند که برای ایشان روشن است برای ما هم روشن است. آقای صادق علمی نقل می کرد که مرحوم پدرم برای ما مکاسب که می خواند. بعضی جاها را می گفت برای من که کاملا روشن است یقینا ایشان فکر می کردند برای آقاصادق علمی هم روشن است.
بنا براین وجهی برای وجوب و یا احوط در عدول وجود ندارد. صرف همان اجتهاد کافی است. البته طبق مبنایی که در بالا عرض کردیم اگر چنان چه اهل ورع بیشتری است می تواند عدول کند و اشکالی هم نخواهد داشت. کلا رجوع از این مجتهد به مجتهد دیگر و حتی بررسی فتاوا و گزینش ساده ترین آنها اشکالی ایجاد نمی کند. مکلف می تواند برای خود مجتهد متعددی برگزیند. چون ملاک در تقلید عمل مکلف به دستورات مجتهد معین نیست بلکه ملاک عمل مکلف به دستور شارع است و مجتهد طریق الی الشارع است. نه این که خودش شارع باشد. فرق است بین شارع و طریق الی الشارع.
مسألة 38): إن کان الأعلم منحصرا فی شخصین، ولم یمکن التعیین، فإن أمکن الاحتیاط بین القولین فهو الأحوط، وإلا کان مخیرا بینهما.
اگر اعلمیت منحصر در دو مجتهد شد و مشخص کردن آن ممکن نبود پس اگر احتیاط ممکن است بین فتواهای دو اعلم عمل به احتیاط کند و الا هر کدام را که خواست انتخاب کند.
در همان آغاز بحث عرض کردیم که ما با سه عنوان مواجه نیستیم بلکه با دو عنوان مواجهیم: یکی مجتهد و دیگری غیر مجتهد. محتاط فرد سوم نخواهد بود؛ بلکه یا باید مجتهد باشد و یا غیر مجتهد. در نتیجه اگر مجتهد بود که خود می داند چه کند و اگر مقلد بود به مجتهد رجوع می کند و احتیاط برای مقلد بی معنا است. پس برای مقلد یا همان مکلفِ غیرمجتهد، یک راه برایش بیشتر نیست و آن انتخاب هر یک از مجتهدین است. فرقی نمی کند حتی اگر ده تا مجتهد هم باشد.
لازم به توضیح است ما صحبت از عدم تحقق اعلمیت کردیم. بعضی از فقها معتقد به وقوع آن هستند؛ ولی کشف آن را محال می دانند. گویا نظر مرحوم نجفی این گونه بوده است. عنایت بفرماید خب مرحوم خویی اعلم فقها بود. مرحوم امام خمینی اعلم فقها بود. بعضی نظرشان بر این بود که آقای منتظری اعلم فقها است. و بعضی هم نظرشان به مرحوم گلپایگانی بود. چندین نفر بودند که اینها در رده اعلم علما بودند. واقعا چه شاخص و ملاکی برای تشخیص اعلمیت در این بزرگان وجود داشت؟ راهی برای کشف نیست الا این که سراغ همان اجتهاد برویم و همان را شرط لازم بلکه کافی بدانیم و بسنده کنیم و مردم را دچار دردسر نکنیم. و به هرکه اقتدا کردند حجت بر آنها تمام خواهد شد. لذا بسیاری از این فروعات حذف خواهد شد.
مقلد باید به مجتهد رجوع کند. و مجتهد هم کسی است که احکام شرع را خصوصا در حوزه عبادات استنباط می کند. مقلد به هر مجتهدی برای هر مساله ای می تواند رجوع کند. مهم این است که عمل شرعی خودش را طبق دستور العمل و بروشورهای شرعی انجام بدهد. زنده بودن و یا مرده بودن مجتهد دخلی به دستور العمل ندارد.
جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEpeRQ8uK71Mwex1Sg
و اگر ملاک برای عدول، فتوای سید است؛ این تقلید از میت می شود. چون سید زنده نیست. و طبق نظر خود ایشان هم که نمی شود بدوا و برای این مساله از مجتهد میت تقلید کرد.
به نظر می رسد بعضی از این مسائل را اساطین فکر می کرده اند که برای ایشان روشن است برای ما هم روشن است. آقای صادق علمی نقل می کرد که مرحوم پدرم برای ما مکاسب که می خواند. بعضی جاها را می گفت برای من که کاملا روشن است یقینا ایشان فکر می کردند برای آقاصادق علمی هم روشن است.
بنا براین وجهی برای وجوب و یا احوط در عدول وجود ندارد. صرف همان اجتهاد کافی است. البته طبق مبنایی که در بالا عرض کردیم اگر چنان چه اهل ورع بیشتری است می تواند عدول کند و اشکالی هم نخواهد داشت. کلا رجوع از این مجتهد به مجتهد دیگر و حتی بررسی فتاوا و گزینش ساده ترین آنها اشکالی ایجاد نمی کند. مکلف می تواند برای خود مجتهد متعددی برگزیند. چون ملاک در تقلید عمل مکلف به دستورات مجتهد معین نیست بلکه ملاک عمل مکلف به دستور شارع است و مجتهد طریق الی الشارع است. نه این که خودش شارع باشد. فرق است بین شارع و طریق الی الشارع.
مسألة 38): إن کان الأعلم منحصرا فی شخصین، ولم یمکن التعیین، فإن أمکن الاحتیاط بین القولین فهو الأحوط، وإلا کان مخیرا بینهما.
اگر اعلمیت منحصر در دو مجتهد شد و مشخص کردن آن ممکن نبود پس اگر احتیاط ممکن است بین فتواهای دو اعلم عمل به احتیاط کند و الا هر کدام را که خواست انتخاب کند.
در همان آغاز بحث عرض کردیم که ما با سه عنوان مواجه نیستیم بلکه با دو عنوان مواجهیم: یکی مجتهد و دیگری غیر مجتهد. محتاط فرد سوم نخواهد بود؛ بلکه یا باید مجتهد باشد و یا غیر مجتهد. در نتیجه اگر مجتهد بود که خود می داند چه کند و اگر مقلد بود به مجتهد رجوع می کند و احتیاط برای مقلد بی معنا است. پس برای مقلد یا همان مکلفِ غیرمجتهد، یک راه برایش بیشتر نیست و آن انتخاب هر یک از مجتهدین است. فرقی نمی کند حتی اگر ده تا مجتهد هم باشد.
لازم به توضیح است ما صحبت از عدم تحقق اعلمیت کردیم. بعضی از فقها معتقد به وقوع آن هستند؛ ولی کشف آن را محال می دانند. گویا نظر مرحوم نجفی این گونه بوده است. عنایت بفرماید خب مرحوم خویی اعلم فقها بود. مرحوم امام خمینی اعلم فقها بود. بعضی نظرشان بر این بود که آقای منتظری اعلم فقها است. و بعضی هم نظرشان به مرحوم گلپایگانی بود. چندین نفر بودند که اینها در رده اعلم علما بودند. واقعا چه شاخص و ملاکی برای تشخیص اعلمیت در این بزرگان وجود داشت؟ راهی برای کشف نیست الا این که سراغ همان اجتهاد برویم و همان را شرط لازم بلکه کافی بدانیم و بسنده کنیم و مردم را دچار دردسر نکنیم. و به هرکه اقتدا کردند حجت بر آنها تمام خواهد شد. لذا بسیاری از این فروعات حذف خواهد شد.
مقلد باید به مجتهد رجوع کند. و مجتهد هم کسی است که احکام شرع را خصوصا در حوزه عبادات استنباط می کند. مقلد به هر مجتهدی برای هر مساله ای می تواند رجوع کند. مهم این است که عمل شرعی خودش را طبق دستور العمل و بروشورهای شرعی انجام بدهد. زنده بودن و یا مرده بودن مجتهد دخلی به دستور العمل ندارد.
جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEpeRQ8uK71Mwex1Sg