شرح عروه اجتهاد و تقلید50
زیبا آفرین
سألة 24: إذا عرض للمجتهد ما یوجب فقده للشرائط یجب على المقلد العدول إلى غیره.
اگر بر مجتهد عارضه ای ایجاد شد که شرایط تقلید از او از بین رفت؛ مقلد واجب است که از او به دیگری عدول کند.
برای اجتهاد و تقلید از مجتهد شرایطی بیان شد. سید تصریح می کند که اگر هر یک از شرایط از بین رفت در نتیجه، تقلید از وی جایز نیست. مثلا ثابت شد که حرام زاده است یا ثابت شد که از عدالت خارج شده است یا فوت کرد و یا زوال عقل پیدا کرد و ... با هر یک از اینها تقلید از او جایز نیست.
به نظر می رسد باید بین شرایط فرق گذاشت. زنده بودن یا اعلمیت چندان نقش و تاثیری ندارد. از آن میان ایمان مهم است. اگر چنان چه مجتهدی ایمان خودش را از دست بدهد یقینا نمی توان از او تقلید کرد. و عدالت نیز این گونه است.
البته مهم این است که این مقوله ها را چه کسی می تواند اثبات کند. چگونه می شود احراز کرد که از عدالت خارج شده است. مثلا نسبت به سید کمال حیدری، آقای محسن اراکی رسما بیانیه داد و ایشان را بدعت گزار و دروغگو و فاسق و شیاد و دجال نامید.
خب سید کمال حیدری چه وضعی باید پیدا کند؟ باید مقلدین سید کمال حیدری از ایشان دست بردارند و سراغ مجتهد دیگری بروند؟ وضعیت خود محسن اراکی چه خواهد شد؟
به نظر می رسد به جهت اتهامی که به یک مجتهد زده است خود فرد عدالتش مورد سوال قرار می گیرد. چرا چنین موضعگیری علیه مجتهد آن هم از طرف مجتهدی صورت گرفته است؟ واقعا انگیزه همان دفاع از دین بوده است؟ چرا باید فکر کرد که من بهتر می فهمم و من بهتر می توانم از دین دفاع کنم و فلانی علیه دین اقدام می کند؟ چگونه می شود فهمید که سید کمال حیدری علیه دین اقدام می کند.
و نیز بیانیه رسمی آقای محمد یزدی علیه سید کمال حیدری که هم اجتهاد ایشان را مورد مناقشه قرار می دهد و هم عدالت ایشان را و نیز تا اندازه ایمان ایشان را خدشه دار تلقی کرده و او را منحرف و گمراه دانسته است. البته همین رفتار را آقای محمد یزدی نسبت به آقای حسینعلی منتظری و شیخ یوسف صانعی و سید محمد کاظم شریعتمداری داشت.
بنده در مقام دفاع از کسی نیستم. ولی از آن طرف کوبیدن مجتهدی را هم درست نمی دانم. به نظر من اورعیت ملاک مهم و اساسی است. و حب الدنیا راس کل خطیئه که اهل علم نیز از این آفت مصون نیستند. حسادت در عرصه های علمی آفتی است که هم چون آتش به دامن هر کس که بیفتد همه چیز را خواهد سوزاند.
چون این اقدامات از جانب ارگانهای دولتی و سیاسی انجام گرفت قطعا و یقینا آن چه از ناحیه این ارگانهای دولتی و حکومتی به فرد داده شود با سلب آنها از ناحیه قدرت و حکومت یقینا از بین خواهد رفت. اما با عنایت به این که اجتهاد یک ملکه است و این ملکه در فرد ایجاد می شود و مورد رجوع مردم قرار می گیرد و کسی فرد را به این منصب نصب نمی کند لذا عزل آن هم ممکن نیست.
با توجه به توضیحاتی که داده شد که مقام اجتهاد فاقد سیستم و نظام است و نباید مجتهد را با رئیس حوزه و یا با حاکم شرع و یا با امام جمعه اشتباه گرفت. چون مجتهد، فاقد سیستم است لذا سیستمی هم نمی تواند او را تایید یا تکذیب کند که با تایید او چنین موقعیتی ایجاد بشود. دقت شود ممکن است قدرتها از فرد بهره گیری کند. بهره گیری قدرت و سیاست از مجتهد فرق می کند با این که خود فرد متمایل به قدرت باشد. لذا همه مجتهدان مجذوب قدرت و در حوزه قدرت، نسبت به مقوله عدالت حداقل باید احتیاط صورت بگیرد. آنها جزو اهل علم خواهند بود. خداوند منان نفس ما را از حسد و حقد و کینه بر حذر بدارد. استاد ما مرحوم آیت الله آسید عزالدین زنجانی ی فرمود: بعضی از جاها واقعا باید از خدا کمک خواست و خدا باید کمک بکند. ایاک نعبد و ایاک نستعین.
جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEpeRQ8uK71Mwex1Sg
- ۹۹/۰۹/۰۶