شرح عروه اجتهاد و تقلید44
زیبا آفرین
مسألة 21): إذا کان مجتهدان لا یمکن تحصیل العلم بأعلمیة أحدهما ولا البینة، فإن حصل الظن بأعلمیة أحدهما تعین تقلیده، بل لو کان فی أحدهما احتمال الأعلمیة یقدم، کما إذا علم أنهما إما متساویان أو هذا المعین أعلم، ولا یحتمل أعلمیة الآخر، فالأحوط تقدیم من یحتمل أعلمیته.
اگر دو تا مجتهد بودند که نمی شد اعلمیت آنها را احراز کرد؛ دلیل و بیّنه هم در بین نبود؛ اگر ظن به اعلمیت یکی ایجاد شد، همان ظن برای تقلید کافی است. اگر چنان چه احتمال هم بدهید که یکی بر دیگری برتری دارد و اعلم است، همان احتمال مقدم داشته می شود. چنان که اگر دو مجتهد با هم برابر بودند یا این یکی از دیگری اعلم است و احتمال نمی دهیم که طرف مقابل او اعلم باشد احوط تقدیم همان احتمال اعلمیت بر فرد دیگر است.
عنایت بفرماید یک مرتبه ما قطع و یقین داریم که فلانی اعلم است در این صورت طبق مبنای مرحوم محقق یزدی باید سراغ او رفت.
اگر قطع و یقین نبود بلکه ظن بود. یعنی گمان می کنیم که فلانی از فلانی از نظر فقهی برتر است. در این صورت هم طبق مبنای مرحوم محقق یزدی باید سراغ اعلم رفت.
حتی اگر دو نفر باشند که یکی را احتمال بدهید که برتر از دیگری است باید به همین احتمال اقدام بورزید. در هر صورت طبق مبنای صاحب عروه اگر به هر طریق دسترسی به اعلم داشته باشیم باید سراغ اعلم رفت. اگر قطع داشتیم به قطع عمل می کنیم و اگر ظن هم داشتیم به ظن عمل می کنیم و حتی اگر احتمال هم بدهیم که یکی اعم است باز به همین احتمال اهتمام می ورزید.
البته ما به تفصیل عرض کردیم که اعلمیت چون ملکه است و ملکه یا هست یا نیست. ملکه از مقوله های متواطی است و قابلیت تشکیک ندارد. البته ممکن است یکی اطلاعات بیشتری داشته باشد یا آمادگی بیشتری داشته باشد. برای تقلید ملاک صرف اجتهاد است نه آمادگی بیشتر و... مهم این است که فرد بتواند دستورات شرع را آن گونه که هست و آن گونه که باید به دیگران انتقال بدهد. اگر مجتهد بود همان برای تقلید کافی است. اعلمیت وجهی برای مراجعه به او ایجاد نمی کند. مثل این است که برای سر درد سراغ فوق تخصص جراح مغز و اعصاب برویم. همان کاربرد دکترای عمومی را برای ما خواهد داشت.
جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEpeRQ8uK71Mwex1Sg