شرح عروه اجتهاد و تقلید 16
زیبا آفرین
نسبت به تقلید باید توجه داشت:
یکم- نظر و فتوای مجتهد در حوزه شرع و آن هم برای عمل ملاک است. حتی عمل او نمی تواند ملاک و شاخص برای تقلید باشد. بخواهم مثال خیلی نزدیک بزنم که بتواند تقلید را خوب تبیین کند دستور العملهای آشپزی است. چندین کتاب رایج آشپزی در منازل و کتابخانه ها وجود دارد. معروفترین آنها از خورشخانه ایران باستان تا آشپزخانه هر استان اثر ساناز مینایی و هنر آشپزی رزا منتظمی و کتاب مستطاب آشپزی از نجف دریابندی، و ... می باشد. شما می خواهید غذایی ایرانی درست کنید. هر غذای ایرانی که بخواهید سراغ هر یک از این تابهای آشپزی می روید و دستور پخت آن را می گیرد. جسم شما است. باید تغذیه بشود. حتی درست کردن اشکنه هم کار چندان راحتی نیست. گوسفند چرانی هم برای خودش قِلِق دارد. مثل نماز که غذای روح است و دستور العمل دارد. نماز و روزه و حج و... برای خود هر یک دستور العمل خاص خود را دارد. باید به دستور العمل توجه کرد یا نه؟ کسی که دستور العمل را ارائه کرده مهم است ولی نه به اندازه خود دستور العمل. نحوه ساخت پیتزا را در گوگل بزنید برای شما می آید. به هر کدام که اقدام کنید شما پیتزا خواهید داشت. نحوه تهیه قیمه را هم بزنید دستور العملها برای شما خواهد آمد. مهم همین دستور العمل است. این دستور العمل غایت شما است. هدف شما است. نماز هم همان دستور العمل را دارد. باید به این دستور العمل راه پیدا کرد. هر کس این دستور العمل را به شما برساند چندان مهم نیست مهم آن است که شما به این دستورالعمل عمل کنید. دستش درد نکند کسی که این دستور العمل را به شما داد ولی مهم ای است که به این دستور العمل عمل بشود.
دوم- در تقلید نکته مهم این است فرد خودش مجتهد نیست بلکه مجتهد فرد دیگری است و وی باید سراغ آن فردی برود که مجتهد است. یعنی کسی که صاحب نظر در فقه است. اگر نظر خودش باشد که می شود مجتهد و دیگر مقلد نخواهد بود. و دیگری هم منظور مجتهد است و و الا اگر کسی به گفته استادش در عرصه علمی و یا اوستاش در عرصه کار و مهارت و شغل، عمل کند به او کسی مقلد نمی گوید.
سوم- نظر دیگری را هم برای صواب نمی خواهد و یا برای حفظ کردن نمی خواهد بلکه می خواهد که به آن عمل کند. پس ملاک و میزان عمل به قول دیگری-مجتهد- است.
چهارم- نظر دیگری را برای صرفا یادگیری نمی خواهد مانند اندیشه های سیاسی یا اندیشه های جامعه شناسی یا اندیشه های فقهی اینها کار کاملا علمی است و ربطی به تقلید ندارد.
بنا براین شاخص در تقلید عمل کردن به فتوای مجتهد است. مقلد فقط اقدام عملی و التزام عملی به فرمایشات فقیه از آن جهت که فقیه است نه در سایر جهات و موقعیتها و از جهت که می شود به آن عمل کرد. البته بعضی به جای التزام عملی قید اخذ را آورده اند. اخذ به چه معنا است؟ صرف این که بپرسد و به آن اقدام عملی نکند؟ نه؟ اخذ به معنای گرفتن و تهیه کردن و در دسترس داشتن برای اقدام و عمل است.
به نظر می رسد بعضی از اعاظم و اساطین به جای کنجکاوی معنا و اصطلاح کلمه در بین عرف سراغ واشکافی عقلی آن رفته اند که در تقلید چه اتفاقی می افتد. با تکاپوهای عقلی خواسته اند تقدم علم را بر عمل بیان کنند. و... و حال آن که تقلید باید سراغ مردم رفت و دید که مردم از تقلید چه می فهمند. کسی که توضیح المسائل مجتهد را در منزل دارد برای صواب نیست. یا نمی خواهد هم چون دیوان حافظ یا شاهنامه فردوسی مطالعه کند و لذت ببرد. قرآن را می خواند تا صواب ببرد. دیوان حافظ و مثنوی و شاهنامه را می خواند تا لذت ببرد. و توضیح المسائل را می خواند تا عمل کند. محتوای رساله را بداند تا عمل کند. به جای این که به منزل حضرت آیت الله برود توضیح المسائل آیت الله را به منزل آورده است.
فتوای مجتهد در عرصه های فقهی و احکام شرع است و نه بیرون از آن. یعنی اگر مجتهد بگوید من خربزه دوست دارم نه هندوانه. لزومی به دوست داشتن خربزه نیست. اگر مجتهد مشهدی است و دلباخته شله، قرار نیست که مقلد شمالی ایشان هم شله دوست داشته باشد و شیفته آن بشود. فقط فتاوای مجتهد در حوزه احکام شرع ملاک است. در اواخر اجتهاد و تقلید در مساله 67 به تفصیل بیان خواهیم کرد.
در هر مساله ای باید به شرع رجوع کرد. و مجتهد طریق است. نه این که موضوعیت داشته باشد. مجتهد کسی است که ذوق روایی داشته باشد. در روایات آمده فارجعوا الی روات احادیثنا. این که فرموده است الی روات احادیثنا و نفرموده الی الروایه چون نگارش روایت خیلی رایج نبوده است. البته توسط خلیفه دوم تا مدتها مانع از نگارش حدیث شده بود. و تا مجدد نگارش شکل بگیرد و مردم بدان اقبال خوش نشان بدهد خیلی زمان می برد.
جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEpeRQ8uK71Mwex1Sg
- ۹۹/۰۸/۲۸