جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

شرح عروه اجتهاد و تقلید 13

چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۹، ۰۷:۰۵ ق.ظ

زیبا آفرین
شرح عروه
اجتهاد و تقلید 13
مسألة 8): التقلید : هو الإلتزام بالعمل بقول مجتهد معین و إن لم یعمل بعد، بل ولو لم یأخذ فتواه. فإذا أخذ رسالته والتزم بالعمل بما فیها کفى فی تحقق التقلید.  
تقلید به معنای التزام عملی به قول مجتهد معین است. اگر چه بعد از آن دیگر به آن فتوا عمل نکند. اگر چه حتی فتوای او را هم اتخاذ نکند. اگر چنان چه رساله مجتهد معینی را بگیرد و خود را ملزم به عمل نسبت به آن قرار بدهد برای تحقق تقلید کافی است.
در باره تقلید تعریفهای گوناگونی شده است. ولی تعبیر خوب و دلچسبی نیست. در برابر مجتهد که واژه ارزشمندی است تقلید معنا و مفهوم بایسته را نمی رساند چنان که در آیات قرآن تقلید را نکوهش می کند. و گاه با شگفتی می پرسد که شما قرار است بر آیین گذشتگان خود باقی بمانید. این یعنی همان تقلید. لذا باید واژه جایگزینی پیدا کرد. توضیح خواهم داد که مطلوب شرع آن چیزی نیست که این واژه آن معنا و مفهوم را به ذهن انتقال می دهد. شاید تنها جایی که در روایت این واژه به کار رفته است روایت معروف امام حسن عسکری(ع) است:
الإمامُ العسکریُّ علیه السلام ـ بَعدَ تَقبِیحِ تَقلِیدِ عَوامِ الیَهودِ لِعُلَماءِ الفَسَقَةِ ـ : فَمَن قَلَّدَ مِن عَوامِّنا مِثلَ هؤلاءِ الفُقَهاءِ فَهُم مِثلُ الیَهودِ الذینَ ذَمَّهُمُ اللّه ُ بالتَّقلیدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائهِم . فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ ، وذلکَ لا یکونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّیعَةِ لا جَمیعَهُم .
گرچه در سند روایت مناقشه است. چون کتاب امام حسن عسکری هم چون چند کتاب دیگر  مورد اعتماد بعضی نیست. روایت از نظر سند ضعیف است ولی باید گفت محتوای روایت ارشاد به حکم عقل است. خلاصه روایت این است که طوری نباشد که سرتان را پایین بیندازید و هرچه فقیه گفت بگویید سمعا و طاعة. ببینید رابطه مردم و فقهای یهود را. مردم یهود تلاش می کنند تا خودشان را شبیه فقهایشان کنند. ولی مشکل این است که خود فقیه فاسق است. قابلیت الگو بودن ندارد. شما پرهیز کنید از این که دنباله رو چنین فقهایی باشید. در روایت شرایطی برای فقیه بیان می کند که در شرایط مجتهد عرض خواهیم رد.
  در لسان روایات و فقه اصطلاح ایکال است. و همان است که سید هم در عروه فرموده است. مراجعه و رجوع جاهل به عالم. اما اصطلاح تقلید به معنای امروزی و رایج آن در تاریخ فقه وجود ندارد. شاید در تاریخ شیعه مرحوم شیخ طوسی برای اولین بار به عنوان مرجع از ایشان یاد شده است و کسانی که بعد از ایشان آمدند در حقیقت پیروان و مقلدان ایشان بودند. در زمان شیخ صدوق کتابی به دست ایشان می رسد با نام و عنوان من لا یحضره الطبیب. کتاب برای کس یا کسانی که دسترسی به پزشک ندارند. شیخ صدوق از این راهکار خیلی خوشش آمد و کتابی نگاشت با عنوان من لا یحضره الفقیه. جایی که فقیه وجود ندارد این کتاب بتواند نقش فقیه را ایفا کند. همان کتاب که یکی از منابع اصلی فقه شیعه است. لذا پیش از شیخ طوسی عنوان تقلید و مقلد وجود ندارد. معنای مثبتی هم ندارد. حتی به پیروان شیخ طوسی هم مقلدهای ایشان گفته می شود چون تا مدتها کسی جرات نداشت بر خلاف نظر ایشان چیزی بیان کند. سیطره شیخ طوسی فضای  علمی را در تنگنا قرار داده بود.  
تقلید در لغت اگر بخواهیم درست تحلیلش کنیم به معنای قلاده بر گردن انداختن و دنبال دیگری رفتن است بی آن که عقل و شعور خودمان در آن دنباله روی دخیل باشد. اراده و اختیار ما هست ولی عقل و شعور ما نیست. تقلید کردن یعنی همین. و بیشتر بار منفی دارد تا مثبت. تقلید از غرب یعنی چه؟ فراوان هم گفته می شود؟ یعنی از موی سر تا ناخن پا غربی بشویم. غرب به عنوان مرجع تقلید و ما هم به عنوان مقلدان آن. چنان که تقی زاده بیان داشت. تقلید را از رفتار بچه ها خوب می شود فهمید. پدر یا مادر یا بزرگتری را الگوی خود قرار می دهند و مو به مو عین همو رفتار می کنند.
جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEpeRQ8uK71Mwex1Sg

  • حسن جمشیدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی