جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

بیت 372 و 373 و 374 گلشن راز

دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۶:۲۱ ب.ظ

372

ز علم خویشتن یابد رهائی

چو عیسای نبی گردد سمائی

ما دو گونه علم داریم یکی علم جزئی و دیگری علم کلی. شبستری تاکید دارد که باید از علم جزیی خویش رهایی پیدا کنید و به علم کلی الهی و آسمانی واصل شوید. این علم را علم عیسوی یا علم آسمانی می گویند. در علم جزئی حضور اجزاء در نزد عالم است. عالم درگیر فعل و صفت و ظواهر اشیا است. باید از این مرحله گذر کند و در علم کلی الهی محو و فانی شود. باید از عرصه کثرات عبور کرد و آسمان توحید صفاتی که مرتبه علم کلی الهی است واصل گردد. علم جزیی علمی محدود است ولی علم الهی و علم کلی علم نامحدود و بی منتهی است.

حضرت عیسی علیه السلام می فرماید:

آتانی الکتاب و جعلنی نبیا(مریم آیه 32) خداوند به من کتاب عطا فرمود و مرا پیامبر قرار داد. عیسی علیه السلام پیام آور الهی بود. پیانهایی که به عنوان کتاب بر ایشان ارزانی داشته اند.

و یا خداوند در باره عیسی علیه السلام می فرماید:

وَیُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ ﴿48 وَرَسُولًا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِئُ الأکْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ﴿49

و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل مى‏آموزد. و او را به عنوان پیامبر به سوى بنى اسرائیل مى‏فرستد و او مى‏گوید من از جانب پروردگارتان برایتان معجزه‏اى آورده‏ام من از گل براى شما چیزى به شکل پرنده مى‏سازم آن گاه در آن مى‏دمم پس به اذن خدا پرنده‏اى مى شود و به اذن خدا نابیناى مادرزاد و پیس را بهبود مى‏بخشم و مردگان را زنده مى‏گردانم و شما را از آنچه مى‏خورید و در خانه هایتان ذخیره مى‏کنید خبر مى‏دهم مسلما در این معجزات براى شما اگر مؤمن باشید عبرت است.

اگر علم کلی الهی در فرد محقق شود خود این علم به معنای قدرت و توان ایجاد معلوم آن علم است. لذا عیسی علیه السلام  بیماریهای گوناگون را با همین علم شفا می بخشید و درمان می فرمود. البته نه به صورت عادی بلکه این علم کمک می کند تا عالم بدان خرق عادت کند. 

علم صورت پیشه آب و گل است

علم مهنی رهبر جان و دل است

گنجِ پنهان است علم معنوی

در تو آید گر زخود بیرون شوی

373  

دهد یکباره هستی را به تاراج

درآید از پی احمد به معراج

اگر چنان چه مقامهایی که بیان شد برای سالک محقق شود به جمال مطلق و توحید ذات حق که مقام ختم محمدی است خواهد رسید. در این مقام و مرتبه:

یکم- تجلی فعلی؛ حضرت حق به تجلی افعالی بر سالک متجلی خواهد شد. و سالکی که به این مقام رسیده باشد و صاحب تجلی شده باشد همه افعال را در افعال حق فانی خواهد دید. در این مرتبه هیچ فعل غیر حقی را و نیز هیچ موثری غیر از حضرت حق را نخواهد دید. اصطلاحا بدان مقام محو گویند.

دوم- تجلی صفاتی؛ حضرت حق بر سالک با صفات تجلی خواهد یافت. به گونه ای که سالک صفات همه اشیا را در صفات حق فانی خواهد یافت. و تمامی صفات اشیا را همان صفات حق ببیند. و از غیر حث هیچ صفتی را نبیند و هیچ صفتی را به غیر حق نسبت ندهد. در این مرتبه و مقام سالک خود و همه اشیا را مظهر و مجلای صفات الهی می شناسد و می داند و می بیند. این مقام و مرتبه را در اصطلاح مقام یا مرحله طمس گویند.

سوم- تجلی ذاتی؛ در این مقام و مرتبه حضرت حق بر سالک به تجلی ذاتی ظهور بیابد. و در این مقام سالک ذات اشیا را در پرتو نور تجلی ذات حضرت حق فانی بیابد. تعینات اشیا در این مقام و مرتبه در ذیل ذات حق از بین خواهد رفت. تعینی دیگر نخواهد ماند تا ببیند. انک میت و انهم میتون(زمر آیه 30) به غیر ذات حق هیچ چیزی را هست دار نداند و نبیند. وجود اشیا در وجود حق هستی می یابند. در دیده عارف که به این مقثام رسیده باشد کل شی هالک الا وجهه. همه چیز از بین رفته و تنها روی او است که جلوه گر است. تعینات و کثرات رخت از میان برخواهند بست. دوئیتی نخواهد بود هرچه هست او است. غیر او چیزی نیست. و محال است که غیر او چیزی باشد. چون واقعا نیست.

چشم من چون دید روی آن قباد

کثرت اعداد از چشمم اوفتاد

فرد سالک که به این مرتبه و مقام دست بیابد همه هستی را به تاراج می دهد. یعنی اگر سابق بر این افعال اشیا را می دید در ضمن تجلی حضرت حق و یا صفات اشیا را در ضمن تجلی حضرت حق می دید دیگر در این مرتبه فعل و صفتی نخواهد بود. با الکل هستی را به تاراج می دهد و از بین می برد و فقط او است که هست. کل من علیها فان همه چیز و هر چیزی فانی شود.

همه سالکان و عارفان در پی آنند تا به مقام پسندیده و نکوی ختم رسل نبی اکرم یعنی مقام محمدیه نائل شوند. بدین جهت فرمود در پی احمد یعنی نبی اکرم به معراج در خواهند آمد. و جاودانگی خواهد یافت. مقام بقای بعد از فنا و صحو بعد از محو خواهد بود. و بدون هیچ مزاحمتی به رویت حضرت حق مشرف گردد.     

374

رسد چون نقطهٔ آخر به اول

در آنجا نه ملک گنجد نه مرسل

اول ما صدر عن الله حقیقت محمدیه است. و عارف واصل به این مقام که رسید یعنیس به مقام حقیقت محمدیه نائل شده است. لذا به همان نقطه ای رسیده است که آغاز کرده است. و این نقطه جایی است که عیر حق چیزی نیست. رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند. آن جا دیگر از فرشته و نبی خبری نیست. پیامبر بدانجا رفت که جبرئیل از رفتن باز ماند و فرمود اگر ذره زین پیش تر پرم بسوزد همه بال و پرم. لی مع الله وقت لایسعنی فیه ملک مقرب و لانبی مرسل. فرصتهایی برای من است که در آن فرصتها هیچ مزاحمتی نخواهد بود. نه فرشته ای آن اطراف خواهد بود و نه پیامبری. فرصت خاص نبی اکرم.  

هو الاول و الاخر در این جا معنا می یابد. احدیت اگر به عنوان نقطه نزول دیده شود آغاز و ابتدا است و اگر همان احدیت به اعتبار ترقی و تعالی دیده شود نقطه پایان و انتها خواهد بود. به یک لحاظ اول و به یک لحاظ آخر خواهد بود.

  • حسن جمشیدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی