بیت 371 گلشن راز
371
رضای حق
ارادت با رضای حق شود ضم
رود چون موسی اندر باب اعظم
سالک که دل به راه داده و گام در این مسیر نهاده است هم اراده اش و هم خواسته اش باید رو به سوی حضرت حق باشد. اگر اراده و خواست از جانب سالک باشد رضای حضرت حق نیز باید بدان ضمیمه شود. یعنی اراده و خواست همراه با رضای خداوند پیش برنده است. سالک در مسیر خود جز رضای خداوند را دنبال نمی کند. وقتی که پای رضای خداوند در میان باشد خواسته خود را کنار خواهد زد و اراده خودش را از میان برخواهد داشت. رفتارش و کردارش و گفتارش برای جلب رضای خداوند است. به خواسته ها و تمایلات خودش. اراده اش و تمایلاتش و خواسته هایش تمام در رضای حق متلاشی و محو خواهد شد. ارجعی الی ربک راضیة مرضیة. (فجر آیه 28) به سوی پروردگار من باز گرد در حالتی که خشنود و پسندیده هستی. آیه شریفه می فرماید در بازگشت به سوی پروردگار و سیر رجوعی شرطش رضا و خشنودئی او است. اگر شرط محقق نشود مشروط هم محقق نخواهد شد. اگر رضای حق اتفاق نیفتد سیر و حرکتی هم نخواهد بود. سیرو سلوک با رضای حق معنا می دهد. حقیقت رضا در همین است که فرد هیچ اراده ای نداشته باشد مگر اراده خداوند. و هیچ نخواهد جز خواسته خداوند.
رضایت به حق در این امور محقق می شود:
1- انجام تمامی فرائض که رضای حق در آن است.
2- تاکید بر نماز آن هم اول وقت که رضای حق در آن است.
3- خشنودی از قضا و تقدیرات الهی. هرچه بر او مقدر شده است بدان خشنود است. از رابعه پرسیدند که کی بنده به مقام رضا خواهد رسید: فرمود: آن گاه که مصیبتی بر او رسد همان حال را دارد که در زمان نعمتی به او رسیده باشد: اذا سرته المصیبة کما سرته النعمه. وقتی که نعمتی به او رسد چقدر خوشحال خواهد شد همان حال را در هنگام مصیبت دارد. شیخ جنید گوید الرضا رفع الاختیار. رضا آن گاه اتفاق می افتد که اراده و اختیار خود را کنار بزنید. رضا یعنی هرچه او خواهد وی کند.
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد
ای عجب من عاشق این هر دو ضد
و ماتشاؤن الا ان یشاء الله. (دهر آیه 87) خواسته ای جز خواسته خداوند ندارند. رضی الله عنهم و رضوا عنه. خداوند از آنها خشنود است و آنها هم از خداوند خشنودند (سوره مجادله آیه آخر).
خلاصه آن که رضای حق یعنی وانهادن اراده و اختیار خود و برابری نعمت و بلا در پیش وی. گویند در روز عاشورا هرچه به ظهر عاشورا نزدیکتر می شدند حسین بن علی (ع) بشاش تر می شد. رضای حضرت حق کلید دیگر مقامها است. اگر در رضای حق گشوده شود دیگر درها به راحتی گشوده خواهد شد. اگر رضای حضرت حق رخ دهد باب اعظم بر وی گشوده شود. چون رضای حق در اصلی این سیر و سلوک است. چون که این در گشوده شد درهای دیگر نیز گشوده خواهند شد. رضای حق هم چون ره توشه سالک در مسیر است که اگر آب و غذا نداشته باشد از راه باز خواهد ماند.
لاهیجی معتقد است مقام رضا مقدم بر مقام توکل است. شبستری نخست به مقام توکل در ضمن حضرت ابراهیم پرداخت و اینک به حضرت موسی اشاره فرمود و مقام رضای ایشان. به نظر می رسد شیخ شبستری سیر زمانی انبیا را لحاظ کرده است نه ترتب خود مقامات را لذا به اقتضای هر نبی مقامی را بیان می فرماید.
- ۹۹/۰۶/۲۳