جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

مقدمه فتوحات 51

چهارشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۳۲ ب.ظ

126- ففی القرآن العزیز للعاقل غنیة کبیرة و لصاحب الداء العضال دواء و شفاء کما قال وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ(اسرا آیه 82) و مقنع شاف لمن عزم على طریق النجاة و رغب فی سمو الدرجات و ترک العلوم التی تورد علیها الشبه و الشکوک فیضیع الوقت و یخاف المقت إذ المنتحل لتلک الطریقة قلما ینجو من التشغیب أو یشتغل بریاضة نفسه و تهذیبها فإنه مستغرق الأوقات فی إرداع الخصوم الذین لم یوجد لهم عین و دفع شبه یمکن إن وقعت للخصم و یمکن إن لم تقع فقد تقع و قد لا تقع و إذا وقعت فسیف الشریعة أردع و أقطع.

باید نگاهمان را نسبت به قرآن اصلاح کنیم. باید بدانیم که در قرآن دنبال چه چیزی بگردیم. یک جراح حاذق برای همل جراحی مغز یا قلب سراغ قرآن نمی رود. یا سیاح برای عبور از اقیانوسها سراغ قرآن نمی رود تا راه را بیابد. یک فیزیک دان برای محاسبات جرم اشیا سراغ آیات قرآن نمی رود. اینها اگر هم بروند راه خطایی را پیموده اند. قرآن برای خردمند سرمایه و منبع قابل استفاده است. قرآن به منزله یک داروخانه است. نخست باید درد خود را تشخیص داد آن گاه سراغ داروخانه رفت و برای همان درد خاص داروی خاص گرفت. اگر ثرآن شفا است برای اهل ایمان. پس دارو است. باتید بیمار بیماریش را مشخص کند. آیات قرآن به منزله قفسه های داروخانه است. هر دارویی برای دردی است. دارویی در هیچ داروخانه ای نیست که به همه دردها بخورد. چند سال قبل به یکی از آقایان زنگ زدم و برای نشستی علمی به مشهد دعوتش کردم. ایشان فرمود در حال نگارش کتابی هستم که پاسخگوی همه مسائل بشری است. با شگفتی گفتم پس کتاب شما به مراتب کاملتر از قرآن است. چون قرآن پاسخگوی همه مسائل نیست ولی کتاب شما هست. البته به ایشان عرض کردم شاید نمی دانید مسائل بشر امروز چیست. نیازهای بشر را شاید در جریان نباشید. عنایت بفرمایید بعضل قرآن را به راحتی تحریف می کنند. قرآن نگفته که درمانگر هر دردی است. فرموده قرآن شفا برای اهل ایمان است. شما باید سراغ دردهایی بروید که اهل ایمان به جهت ایمانشان بدان مبتلا می شوند. این فرق می کند با کسی که اصلا ایمان ندارد و در قرآن در پی ایمان بگردد. در سوره بقره می فرماید هدی للمتقین. قرآن هادی همه نیست بلکه مایه هدایت اهل تقوا است.

قرآن کریم منبغ بسیار عالی و خوب برای کسی است که دل به راه داده است. و در پی نجات و رستگاری است. قصد آن دارد که به درجات بلند راه بیابد. کسی که سراغ قرآن می رود می خواهد از هدایت قرآن بهره ببرد و به تعالی برسد در برابر انبوه اطلاعاتی که شبهه ایجاد می کند و راه را برایهر رونده ای دشوارتر می کند. قرآن می تواند در چنین درد و رنجهایی التیام بخش و آرامش بخش باشد.

حتما توجه دارید کسانی که سراغ قرآن رفته و از آن بهره برده اند کمتر به بیراهه رفته اند و کسانی که دل به شبهه ها سپردهاند و سراغ شک و تردیدها رفته اند عمر خود راضایع کرده اند. اینها بیشتر درگیر تباهی اند و به ندرت از آن می توانند رهایی بیابند. اینها توفیق آن را نمی یابند تا سراف ریاضت نفس بروند چون بیشتر درگیر اوهام و دشمنانی هستند که وجود خارجی ندارد. اینها بیشتر درگیر قیل و قال درس و بحث هستند. سراغ فرضیاتی می روند که معلوم نیست حتی اتفاق بیفتد. مثلا از شک بین سه و چهار و پنج و شش و هفت سخن می گویند. کسی که در نماز چنین شکی بکنند او  را باید خدای شکاکان نام نهاد. باید نسبت به این شبهات سراغ شریعت رفت نه علومی هم چون کلام که گره ای نمی گشاید بلکه خود گره ایجاد می کند.        

127- أمرت أن أقاتل الناس حتى یقولوا لا إله إلا اللّه و حتى یؤمنوا بی و بما جئت به هذا قوله صلى اللّه علیه و سلم و لم یدفعنا لمجادلتهم إذا حضروا إنما هو الجهاد و السیف إن عاند فیما قیل له فکیف بخصم متوهم نقطع الزمان بمجادلته و ما رأینا له عینا و لا قال لنا شیئا و إنما نحن مع ما وقع لنا فی نفوسنا و نتخیل أنا مع غیرنا.

پیامبر اکرم صلی اله علیه و آله می فرماید من دستور داده شده ام تا با مردم بجنگم تا آنها ایمان بیاورند و لا اله الا الله را بر زبان جاری سازند و به آن چه که بر من نازل شده است تن در بدهند و ایمان بیاورند.

این سخن صریح نبی اکرم (ص) است. می فرماید من جنگ و جهاد می کنم تا آنها ایمان بیاورند. در مقابلهد با دشمنان ماها را بهد ستیز و جنگ و با آنها فرا می خواند. در برابر ستیزه جویی ها باید شمشیر به دست گرفت و جنگید.

اگر دشمن متوهمی وارد ستیز شد و شروع به شبهه پراکنی کرد با او باید چه کرد؟ زمانی را که با او گذرانیده ایم و وارد مجادله و بحث و نزاع ده ایم چه چیزی حاصل ما شده است. به نظر می رسد خود این مجادله ها از توفیقاتمان خواهد کاست. این مجادله ها و کل کل کردنها بر نفس خودما آثار بدی خواهد گذاشت.

همه سخن شیخ اعظم پرهیز از مجادله ها و بحثهای بیهوده است. بحثهایی که هیچ نتیجه ای در پی ندارد ضمن آن که ظلمت تاریکی را نیز بر دل خود ما ایجاد خواهد کرد.  

128- و مع هذا فإنهم رضی اللّه عنهم اجتهدوا و خیرا قصدوا و إن کان الذی ترکوا أوجب علیهم من الذی شغلوا نفوسهم به و اللّه ینفع الکل بقصده.

البته ما قدردان زحمات کتکلمان هستیم. آنها کوشش بسیار کردند و زحمت بسیار متحمل شدند و سرگرم تدوین کتابهای کلامی شدند کاش این بزرگان به جای پرداخت به علم کلام سراغ تهذیب نفس می فتند و خود را تربیت می کردند و پرورش می دانند تا این که کاری بکنند که معلوم نیست چه نتیجه ای در پی خواهد داشت. تهذیب نفس یقینا مقدم بر علم کلامی است که بخواهد دیگران را هدایت کند. البته خداوند افراد راکه در رپی مفاصد و نیات خاصی هستند دست خالی نخواهد گذاشت. پاداشی به آنها خواهد داد. بی بهره نخواهند بود.   

129- و لو لا التطویل لتکلمت على مقامات العلوم و مراتبها و إن علم الکلام مع شرفه لا یحتاج إلیه أکثر الناس بل شخص واحد یکفی منه فی البلد مثل الطبیب و الفقهاء العلماء بفروع الدین لیسوا کذلک بل الناس محتاجون إلى الکثرة من علماء الشریعة و فی الشریعة بحمد اللّه الغنیة و الکفایة و لو مات الإنسان و هو لا یعرف اصطلاح القائلین بعلم النظر مثل الجوهر و العرض و الجسم و الجسمانی و الروح و الروحانی لم یسأله اللّه تعالى عن ذلک و إنما یسأل اللّه الناس عما أوجب علیهم من التکلیف خاصة و اللّه یرزقنا الحیاء منه.

البته الان مجال و فرصت نیست و الا  بیشتر در این باره با شما گفتگو می کردم. گرچه علم کلام مفید است ولی باید توجه داشت که دامنه افاده آن چقدر است. علم کلام با همه اهمیتی که دارد و همه ارزشمندی که دارد ولی خیلی از افراد به آن نیاز ندارند.  شاید بتوان گفت در هر شهری اگر یکی پیدا بشود که مهارت در علم کلام داشته باشد کافی است. مانند پزشک. همه مردم شهر که نمی روند و درس پزشکی بخوانند. برای هر شهری به تعداد خاصی پزشک نیاز است. مسائل دینی و شرعی که بالاخره بتلا به مردم است. در هر شهری باید فقیهانی باشند که پاسخگوی مسائل و احکام شرعی باشند.

در این بخش درارزشگذاری بین فقه و کلام شیخ اعظم به نفع فقه داوری می کند و به صراحت می فرماید اگر کسی مرد شب اول قبر یا در یوم الحساب از جوهر و عرض و وجود و ماهیت و وقوه و فعل و علت و معلول و جسم و روح و جسمانی و روحانی و... نمی پرسند. ولی از احکام شرع می پرسند. از نماز و روزه و حج و حق و حثوث مردم حتما خواهند پرسید. نیاز به فقه بیش از نیاز به علم کلام است. البته همگان می دانند که هر کس احکام شرع خود را یا باید بلد باشد و یا از کسی که بلد است باید بپرسد. ولی نسبت به مسائل کلامی چندان مبتلا به مردم نیست.  

دقت شود که تا به اینجا معلوم می شود شیخ اعظم خیلی رابطه خوبی با علم کلام ندارد بلکه فقه را مقدم بر علم کلام می داند.   

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی