سرشت سروش الهی 9
ابوالحسین، احمد بن یحیی راوندی معروف به ابن راوندی( م 298ق)
به یقین می توان مدعی شد ابن راوندی اولین فیلسوف به معنای واقعی کلمه در جهان اسلام است. او که عقل را به تمام معنا پذیرفت و به فرآوردههای عقلی کاملاٌ تن در میداد. گرچه او را زندیق و ملحد میخوانندش. شاید همهی عیب او آن بود که از این نعمت خدادادی به بهترین صورت بهره میجست.
او خود معتزلی بود و در فضای اعتزال رشد کرد و تواناییهایش شکوفا شد و از چشمه سار اعتزال جرعه جرعه، فرهنگ و دانش چشید ولی با خرد خدادادی خود نتوانست به بسیاری از باورهای غیرمنطقی هم اندیشان خود تن در دهد و آنها را بپذیرد. او در نقد خود بر ابن وراق می گوید:
«شگفت است از وراق[1] که اخبار پیغمبران را که توأم با براهین است انکار میکند ولی گفتار منانیه و حماقات آنان را میپذیرد که آسمانها از پوست شیاطین گسترده شده و زمین به اضطراب مارها و عقربها مضطرب است.»[2]
یا از رواندی اینگونه نقل کرده اند:
«بعضی از مدعیان توحید میگفتند که توحید خدا وقتی درست است که او را توانا بر جمع اضداد و متناقضات بدانند، مانند جمع میان مرگ و زندگی، حرکت و سکون، یا قرار دادن جهان در تخم مرغ بی آنکه تخم مرغ بزرگ و یا جهان کوچک شود و یا حادث را قدیم و قدیم را حادث گرداند.»[3]
ماتریدی مدعای ابن راوندی را این گونه نقل کرده است:
«ابن راوند گفته است که گروهی از کسانی که خود را به توحید منسوب میدارند گفتهاند: توحید موحد کامل نگردد مگر این که خداوند را موصوف سازد به این که قادر است مرگ و زندگی و حرکت و سکون را جمع کند و جسمی را در دو مکان در یک وقت قرار دهد. واحدی را که تقسیم ناپذیر است تبدیل به صد هزار چیز مبدل سازد بدون این که چیزی از آن کم شود. اینان خود خداوند را موصوف ساختهاند بر این که قادر است دنیا را در تخم مرغی جای دهد در حالی که هر دو به بزرگی و کوچکی خود باقی مانند و نیز توانا است بر این که مانند عین خود را خلق کند و همچنین محدثات را قدیم و قدیم را محدث گرداند.»[4]
جالب است بدانیم که چنین ادعاهائی( تعلق قدرت خداوند به محالات و متناقض ها) از جمله ادعاهای ابوالحسین و ابوالهذیل است که این دوتن خدا را توصیف کرده اند به «توانایی جمع بین آتش و پنبه در صورتی که آتشی رخ ندهد.»[5] و نیز از قول ابوالحسین و صالح گفته شده که خداوند میتواند میان علم و قدرت و مرگ جمع کند.[6] البته اینها مرگ را به معنای عدم و نابودی می دانند. با توجه به تغایر روشن بین علم و قدرت و مرگ، خداوند میتواند هر سهی آنها با یکدیگر جمع کند.
ابن راوندی با این گونه عقاید و باورهایی که آنها را عوامی می دانست باشدت زیاد، برخورد میکرد. این تعارضات و تعرضات را بعضا حرکتهای ضد دینی و یا ضد پیامبری تفسیر میکردند. و حال آن که باید شورش علیه رفتار و اندیشه های خرافی دانست نه علیه دین.
ابن راوندی از جاحظ[7] این گونه نقل میکند که گفته است:«قرآن جسدی است که ممکن است به صورت انسانی در آید و گاه به صورت حیوانی. و این مانند گفتهی ابوبکر اصم است که قرآن را جسمی مخلوق پنداشته و منکر اعراض و صفات باری تعالی نیز بودهاست.»[8]
همو نیز از جاحظ در بارهی آفرینش و عدم اینگونه نقل میکند:
«جاحظ گفته است که محال است خدا اجسام را پس از ایجاد معدوم سازد. گرچه پس از عدم موجود ساخته است. و هرگاه محال باشد که جسم پس از وجود معدوم گردد محال است نیز که پس از عدم، موجود گردد.»[9]
ابن راوندی نسبت به علم خداوند بر این باور است که:
«خداوند را علم ازلی به اشیاء است. بدین معنا که او در ازل می دانسته که اشیاء به وجود می آیند.»
«خداوند را علم ازلی است بر این که اجسام و جواهر مخلوق، وجود پیدا میکنند.»
«دانستنی ها پیش از وجود نزد خدا دانسته است. و اثبات این که آنها دانستهی خداوند است پیش از وجود راجع است به این که خدا آنها را پیش از وجود میداند. و بر همین وجه توانستنیها نیز پیش از وجود توانستهی خداوند است.»[10]
او علم خداوند را قدیم میداند و از علم خداوند میتوان راه به کلام خدا برد و قرآن که کلام الهی عین علم خداوند قدیم میداند. دیدگاه ابن راوندی را استخراج و استنباط کرد. البته به اعتبار این که او بیشتر پیرو اعتزال بوده است، باید وی را منتقد به آفریدگی قرآن دانست و خود او در این باره می گوید:
«قرآن معنایی از معانی و عینی از اعیان است که خداوند عزوجل آن را آفریده است و آن نه جسم است و نه عرض.»[11]
در این میان می توان نقد او را بر کسانی که برای قرآن در پی محل و مکان میگردند و یا آن را همچون عرض میپنداشتند، فهم کرد.
[1] - ابو عیسی محمد بن هارون وراق(م 242ق) را برخی شیعه میدانند. رش: رجال نجاشی و منهج المقال و منتهی المقال و فرق الشیعه و مجالس المؤمنین
[2] - بیست گفتار، دکتر مهدی محقق، 1363، ص 217 منظور ابو عیسای وراق است.
[3] - دائرة المعارف بزرگ اسلامی – ذیل ابن رواندی ص 537
[4] - بیست گفتار، دکتر مهدی محقق، ص 219
[5]- دائرة المعارف بزرگ اسلامی – ذیل ابن رواندی ص 537
[6] - دائرة المعارف بزرگ اسلامی – ذیل ابن رواندی ص 537
[7] - جاحظ خود از دانشمندان معتزلی مسلک است.
[8] - بیست گفتار، مهدی محقق، 1363، ص 206
[9] - بیست گفتار، 1363، ص 206
[10] - بیشت گفتار، دکتر مهدی محقق، ص217
[11] - بست گفتار محقق 1363، ص 219.