سرشت سروش الهی 1
زیبا آفرین
بررسی مفهوم وحی و سیر تحول تاریخی آن
سرشت سروش الهی
ما قرآن را با دو ویژگی میشناسیم: حق بودن و مقدس بودن. حق به معنای درست بودن، راست بودن، و مطابق با واقع بودن است. برای اثبات حق یا غیرحق بودن، ساز و کار خاصی باید داشته باشیم. که با تفصیل بیشتری در جای خود باید از آن سخن گفت. اما مقدس بودن قرآن. برای همهی، درستتر بگویم برای بیشتر مسلمانان، قرآن، کتاب مقدس است. بنا براین قرآن کتاب حق و مقدس است. مقدس بودن قرآن ناشی از این است که آن را کتابی غیربشری میدانند. قرآن زبان وحی است و به وسیله وحی بر پیامبر نازل شده است. همه مقدس بودن قرآن به این است که کلام خدا است. و عظمت پیامبر و ویژگی پیامبر هم در این است که کلام خدا را اخذ کرده است. و گر نه او نیز بشری همچون دیگران است.
جغرافیای بحث، فعلا در حق بودن قرآن نیست بلکه ناظر به امر دوم است یعنی مقدس بودن قرآن و این که قرآن کتاب وحی است.
وحی را از زوایای گوناگون میتوان مورد بررسی قرار داد و پیوند آن را با قرآن به گفتگو گذاشت. ولی ما بیشتر قصد آن داریم تا در این فرصت فراهم آمده به خود وحی و چگونگی آن بپردازیم.
وحی، منظور آن چیزی است که به پیامبر ابلاغ شده و گرنه آن چه پیامبر به مردم ابلاغ کرده (با یک روایت) یک بحث کاملاً تاریخی است. پیامبر چگونه آنچه را که شنیده بود بیان میکرد؟ چه کسانی آن را میشنیدند؟ چگونه یا آن برخورد میکردند؟ چه کسانی شنیده های خود را از پیامبر مینگاشتند؟ چه کسانی این نگاشته را تدوین کرده است؟ نوع تدوین چگونه بود؟ اینها مربوط به آن بخش از وحی است که قرآن گفته میشود و بحث تاریخی قرآن است که از این مقوله به تفصیل در علوم قرآنی بحث می شود. در بحث وحی شناسی به مرحلهی بیش از ابلاغ وحی به مردم خواهیم پرداخت. آن چه که بر پیامبر وحی شده همان قرآن است.
بحث از چیستی و چگونگی وحی است که یک بحث کاملاً نظری و ذهنی است. نمیتوان به راحتی به معنای آن دست پیدا کرد. هر توضیحی پیرامون این حالت، شاید بتواند ما را به معنای آن نزدیک کند ولی خود آن را نشان نخواهد داد.
وحی چون بیرون از قلمرو تصور و ادراک است، در نتیجه، شاید نتوان به یک تبیین جامع و کاملی از آن دست یافت. با توجه به این که به نظر میرسد، وحی یک امر تجربی است. تجربهی مخفی و فردی. چیزی که فرد خاصی تجربه میکند. لذا بیانش برای کسی که تجربه نکرده است بسیار دشوار است. و کسی هم که به این تجربه رسیده، به راحتی نمیتواند آن را بیان کند. نوعی از تجربه است که در اختیار همه انسانها نیست. این نوع از تجربهها، برای افراد خاصی، در موقعیتهای خاص و بعد از تلاشهای خاص، ایجاد میشود، که از این نوع تجربهها، به تجربههای عالم بالا تعبیر میکنند که خود به دو دسته تقسیم میشود:
- تجربههای عرفانی
- تجربههای وحیانی یا پیامرانه
تجربه های عرفانی همان است که برای مولوی ، عطار، سنایی، ابنعربی، سید حیدرآملی، حافظ و دیگران اتفاق افتاده است. تجربهی وحیانی تجربهای است که فرد یا افراد خاصی پیدا می کنند. این تجربه به آنها احساس خاصی میبخشند که به عنوان حس مسؤلیت گفته میشود. مسؤلیت واگذاری یافته های آن تجربه به دیگران . با این تجربه فرد، احساس رسالت میکند. پیامی دارد که باید به دیگران برساند. تفاوت تجربه پبامبرانه و با عارفانه دراین است که عارف سراغ کسی نمیرود و یا اگر سراغش بروید، شما را کمک میکند ولی پیامبر یعنی کسی که به تجربه پیامبرانه رسیده باشد، خود را مسؤل می داند تا دیگران را نیز به آن جایگاه و منزلتی که خود نیک دریافته، برساند. برای دستیابی به مفهومی دقیقتر و رساتر از وحی به بیان آیات و روایاتی خواهیم پرداخت که مرتبط با موضوع وحی است. و دیدگاه بعضی از دانشمندان مسلمانی خواهیم پرداخت که مرتبط مقولهی مورد بررسی است.
حسن جمشیدی
مشهد