مقدمه فتوحات 45
97- و هذه الأمور على قسمین. قسم کماله فی ظاهر الإنسان و باطنه کالورع و التوبة و قسم کماله فی باطن الإنسان ثم إن تبعه الظاهر فلا بأس کالزهد و التوکل و لیس ثم فی طریق اللّه تعالى مقام یکون فی الظاهر دون الباطن.
سخن در مقام و حال بود. مقام و حال دو گونه است:
1- مقام و یا حالی که کمالش در ظاهر و باطن انسان ظهور و بروز پیدا می کند. مانند ورع یعنی پرهیز از گناه. ورع غیر از عدل است. ورع یعنی رعایت اخلاقیات. پرهیز از رذائل اخلاقی و اقدام به حسنات. توبه هم یعنی ازکرده های زشت گذشته پشیمان شود و دیگذر گرد آنها نگردد. اگر کسی به مقام توبه برسد هم در درون دیگر فکر گناه نمی کند و هم در ظاهر سراغ گناه نمی رود.
2- مقام و یا حالی که کمالش در باطن ظهور بروز می کند ولی می تواند فرد در ظاهر هم از آن متابعت کند. مانند زهد. کسی که زاهد است این ویژگی در درون فرد محقق می شود. چه بهتر که ظهور و بروز بیرونی هم پیدا بکند. یا توکل در درون همه امور را به خدا واگذار می کند. در ظاهر هم نگران این نیست که چه اتفاقی می افتد. می گویند در هوای بد هواپیما دچار لرزش شدید شد. پدر روحانی انجیل را باز کرد و شروع به خواندن رد و تسبیح می چرخاند و ذکر می گفت و... پسر نوجوان کم سن و سالی کنارش نشسته بود. واکنشی نشان نمی داد. پدر روانی فکر کرد این پسر از شدت ترس چنین آرام گرفته است. به وی گفت: پسرم! فرزندم! نگران نباش! خدا نگهدار ما است! پسر خیلی راحت و آرام گفت: پدر روحانی من نگران نیستم. ترسی هم ندارم. چون خلبان این هواپیما خلبان قهاری است. خیلی وارد است. تجربه های از این بذترش را هم داشته است.
پدر روحاهنی گفت: نگر خلبان را می شناسی؟
نوجوان گفت: آری! او پدر من است!
به این می گویند توکل. پدر روحانی توکل داشت ولی فقط در درون بود. باور داشت به این که خداوند نگهدار او و دیگران است. ولی نوجوان همان توکل را ظهور و بروزش داده بود. او ایمان به پدرش دارد و همان را هم نشان می داد. در آرامش کامل به سر می برد. این را می گویند توکل که امر درونی است ولی می تواند ظهور و بروز در ظاهر هم پیدا کند.
در ادامه شیخ اعظم دفع دخل مقدر می کند. با توجه به این که مقامات و احوال به گونه است که یا در باطن و ظاهر است و یا در باطن است و می تواند ظهور هم بیابد و قسم سوم را بیان نفرمود که ظاهری باشد. شیخ اعظم می فرماید مقامات و احوال اصالتا درونی است. امر باطنی است. حالا ممکن است که باطن همراه با ظاهر باشد و ممکن است کهئ همراهد با ظاهر نباشد و این دست خود فرد است که در ظاهر هم آن را محقق کند. اما مسلم است که اگر مقام و حالی در ظاهر وجود داشت پس از باطن ریشه گرفته است. امر باطنی پیشتر محقق شده است. در سیر الی اله هیچ مقام ظاهری نیست که سابق بر آن در باطن محقق نشده باشد. نخست باید اتفاقی در درون بیفتد. حالا بروز یافت و نیافت مرحلهد بعد از این است.
98- ثم إن هذه المقامات منها ما یتصف به الإنسان فی الدنیا و الآخرة کالمشاهدة و الجلال و الجمال و الأنس و الهیبة و البسط و منها ما یتصف به العبد إلى حین موته إلى القیامة إلى أول قدم یضعه فی الجنة و یزول عنه کالخوف و القبض و الحزن و الرجاء و منها ما یتصف به العبد إلى حین موته کالزهد و التوبة و الورع و المجاهدة و الریاضة و التخلی و التحلی على طریق القربة و منها ما یزول لزوال شرطه و یرجع لرجوع شرطه کالصبر و الشکر و الورع.
مقامهایی که انسان نائل می شود چند گونه است:
1- مقامهایی که در دنیا و آخرت همراه انسان است مانند مشاهد و جلال و جمال و انس و هیبت و بسط و...
2- مقامهایی که تا هنگام مرگ با انسان است و بعد از آن زائل می شود. مانند زهد و توبه و ورع و مجاهده و ریاضت و تخلی و تحلی...
3- مقامهایی که تا رستاخیز و قیامت همراه انسان است و بعد از آن زائل می شود.
4 - مقامهایی که تا در بهشت همراه انسان است و بعد از آن زائل می شود. مانند خوف و قبض و حزن و رجاء.
چنان که بیان گردید حالاتی است که اگر شرایط فراهم بشود آن حالت هست و اگر شرایط محقق نشود مشروط هم از بین خواهد رفت. مانند صبر و شکر و ورع. در نتیجه اینها در دنیا معنا پیدا می کند نه در آخرت.
99- فهذا وفقنا اللّه و إیاک قد بینت لک الطریق مرتب المنازل ظاهر المعانی و الحقائق على غایة الإیجاز و البیان و الاستیفاء العام فإن سلکت وصلت و اللّه سبحانه یرشدنا و إیاک.
اینها نکاتی بود که خداوند متعال توفیق آن را داد تا بیان کنم. و برای شما نکاتی را توضیح بدهم. منازل را به ترتیب خدمت شما عارض شدم. تا اندازه ای معانی و حقایق برای شما تبیین گردید. تلاش شد تا به زبان ساده و به طور اختصار بیان شود. اگر دل به راه دادید و پای در این مسیر نهادید یقینا بدان خواهید رسید. امید آن که خداوند سبحان همه ما را هدایت فرماید.
- ۹۹/۰۶/۱۴