جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

مقدمه فتوحات 42

پنجشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۹، ۰۷:۱۲ ب.ظ

زیبا آفرین

89-  فالحق الذی لله تعالى علیهم أن یعبدوه لا یشرکوا به شیئا و الحق الذی للخلق علیهم کف الأذى کله عنهم ما لم یأمر به شرع من إقامة حد و صنائع المعروف معهم على الاستطاعة و الإیثار ما لم ینه عنه شرع فإنه لا سبیل إلى موافقة الغرض إلا بلسان الشرع و الحق الذی لأنفسهم علیهم أن لا یسلکوا بها من الطرق إلا الطریق التی فیها سعادتها و نجاتها و إن أبت فلجهل قام بها أو سوء طبع فإن النفس الآبیة إنما یحملها على إتیان الأخلاق الفاضلة دین أو مروءة فالجهل یضاد الدین فإن الدین علم من العلوم و سوء الطبع یضاد المروءة.

 در این فراز به تبیین حقوق می پردازد

1- حق خداوند

نخست به بیان حق خداوند می پردازد. حق خداوند متعال بر این خواص از مومنان این است که

یکم- او را بپرستند. لندگی خداوند.

دوم- برای او شریکی قرار ندهند. توحید و یکتاپرستی.

2- حق مردم

حق مردم برخواص از مومنان این است که:

یکم- پرهیز از هر اذیت و آزاری نسبت به مردم آن هم اذیت و آزاری که حدود شرعی بر آنها اقامه نمی شود. یعنی اذیت و آزار و ستمی که حدود شرعی بر آن اقامه می شودکه اینها خود ظلم عظیم هستند. اینها که هیچ حتی همان اذیت و آزاری که هنوز به حد شرعی نرسیده را هم مرتکب نمی شوند.

دوم- کردار نیک در حد توانایی خود نسبت به مردم.

سوم- بذل و بخشش به آنها تا جایی که شریعت نهی نفرموده است. یعنی بذل و بخشش تا جایی که خودش محتاج خلق نشود.

باید دقت کرد که محور و مدار شرع است. باید همه امورات ما منطبق بر شرع باشد. تنها راهی که ما را به هدف می رساند و ما را با هدف سازگار می کند شرع است.  

3-حق بر خود

حقی که هر یک از این خواص بر خودشان دارند این است که:

از بین همه راهها جز آن راهی که سعادت و رهایی خود در آن است از روی اختیار و اراده نپیماید.

اگر نفس از رفتن در این مسیر ابا داشت و خود داری کرد علتش نادانی است. یا به جهت بد طبعی است. اولاذ تلاش کند تا آگاه شود و تلاش کند تا طلع بدش را تغییر بدهد.

زیرا نفس انسان فرد را به سمت کارهای خوب هل می دهد. و فرد را به اقتضای دین و مروت به سمت کارهای خوب تحریک می کند. و حال آن که جل و نادانی ضد دین می باشد و با مرت و مردانگی سازگاری ندارد. دین خودش علم است. یقینا با جهل نمی سازد. و بد طبعی خودئش ضد مروت است. پس باید طبع را سازگار کرد و کوشید تا عالم شد.   

90- ثم نرجع إلى الشعب الأربع فنقول الدواعی خمسة الهاجس السببی و یسمى نفر الخاطر ثم الإرادة ثم العزم ثم الهمة ثم النیة و البواعث لهذه الدواعی ثلاثة أشیاء رغبة أو رهبة أو تعظیم و الرغبة رغبتان رغبة فی المجاورة و رغبة فی المعاینة و إن شئت قلت رغبة فیما عنده و رغبة فیه و الرهبة و رهبتان رهبة من العذاب و رهبة من الحجاب و التعظیم إفراده عنک و جمعک به.

ارکان چهارگانه

در این فراز شیخ اعظم به تبیین ارکان چهارگانه به ترتیب هم می پردازد:

نخست- دواعی یا همان خواسته ها که خود پنج گونه است:

بعد از آن- خطورات، چیزختیی که بر قلب انسان و درون انسان خطور می کند.

بعد از آن- اراده است.

بعد از آن- عزم است.

بعد از آن -  همت است.

بعد از آن نیت است.

دوم- انگیزه ها بود که خود بر سه اصل مترتب است:

اصل اول رغبت یا تمایل که خود بر دو گونه است:

رغبت در همسایگی؛ تمایا دارد که مثلا در کنار شما باشد.

رغبت در مواجه و معیانت، یعنی تمایل دارد که درگیر ماجرا شود.

شیخ می فرماید به بیان دیگر رغبت و تمایل به آن چه که در او است. می خواهد آن چه را که او دارد. تمایل دارد نسبت به آن چه که وی دارا است. و رغبتی هم در این است که هم چون خود او شود.

اصل دوم- رهبت یا بیم است. رهبت و بیم خود دو گونه است:

بیم و رهبت نسبت به عذاب قیامت.

بیم و رهبت از حجابی که مانع رویت حضرت حق بشود. در دعای کمیل می خوانیم فهبنی یا الهی و سیدی و مولای و ربی ضبرت علی حر نارک فکیف اصبر علی فراقک. خداوندا! پروردگارا! من اگر بر عذاب قیامتت شکیبایی کنم با دوری از تو چه کنم؟   

اصل سوم- تعظیم یا بزرگداشت؛ یعنی این که خود را از او جدا کنی و در کنار او و با او جمع بشوی.

91- و الأخلاق على ثلاثة أنواع خلق متعد و خلق غیر متعد و خلق مشترک.فالمتعدی على قسمین متعد بمنفعة کالجود و الفتوة و متعد بدفع مضرة کالعفو و الصفح و احتمال الأذى مع القدرة على الجزاء و التمکن منه و غیر المتعدی کالورع و الزهد و التوکل.و أما المشترک فکالصبر على الذی من الخلق و بسط الوجه.

اخلاق

اخلاق بر سه گونه است:

1- خلق و خوی متعدی؛ یعنی خلق و خویی که از فردی به فرد دیگر سرایت می کند. تعدی یعنی تجاوز و گذر کردن.

خلق و خوی متعدی خ0ود بر دو گونه است:

1-1- خلق و خوی متعدی سودی، یعنی خلق و خویی که از خود فرد تجاوز می کند و به دیگری می رسد با این تفاوت که صرفا به سود طرف است.  مانند بذل و یخشش و یا مردانگی؛ بخشش و دهش یا مردانگی چون صفات اخلاقی است که چیزی از خود فرد کم نمی کند. زیان و آسیبی نمی رساند.

2-1- خلق و خوی متعدی زیانی، یعنی خلق و خویی که از خود فرد تجاوز می کند و به دیگری می رسد با این تفاوت که صرفا به زیان طرف است. مانند گذشت و چشم پوشی، بالاخره فرد کار بدی کرده است اهانت کرده است و یا تهمت و افترا زده است و حقوقی از فرد را تضییع کرده است. موجب ضرر و زیان می شود. فرد کارنیکی نسبت به دیگری انجام می دهد این کار نیک به گونها ای است که به خودش زیان وارد می شود. از همین قبیل است بردباری. علیرغم آن که فرد قدرت و توان برخورد را دارد ولی گذشت می کند. 

2- خلق و خوی غیر متعدی؛ یعنی خلق و خویی که از حد خود فرد نمی گذرد. مانند ورع و تقوی و زهد وتوکل.   

3- خلق و خوی مشترک مانند شکیبایی بر آزار خلق و گشاده رویی.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی