جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

مقدمه فتوحات 41

چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۵۴ ب.ظ

طریقة أهل الحق فی سیرها إلى الحق

در بخش گذشته علم را تقسیم فرمود به علم اسرار و و علم نظری و علم احوالات و توضیحاتی در باره علم اسرار بیان فرمود و حقایقی که نمی شود آنها را رد کرد. و در این بخش بررسی خواهیم کرد که اهل حق چگونه مسیر خود را به سوی حق خواهد گشود.  

87- (فإن قلت) فَلَخِّص لی هذه الطریقة التی تدعى أنها الطریقة الشریفة الموصلة السالک علیها إلى اللّه تعالى و ما تنطوی علیه من الحقائق و المقامات بأقرب عبارة و أوجز لفظ و أبلغه حتى أعمل علیه و نصل إلى ما ادعیت أنک توصلت إلیه و بالله أقسم إنی لا آخذه منک على وجه التجربة و الاختبار و إنما آخذه منک على الصدق فإنی قد حسنت الظن بک إحسان قطع إذ قد نبهتنی على حظ ما أتیت به من العقل و إن ذلک مما یقطع العقل بجوازه و إمکانه أو یقف عنده من غیر حکم معین فشکر اللّه لک ذلک و بلغک آمالک و نفعک و نفع بک.

در این فراز شیخ اعظم سخن خود را با ان قلت بیان می فرماید یغنی می خواهد حرف خودش را در قالب پیشنهاد از جانب من و شما بیان کند.

روشی که شما منظور شیخ اعظم است اتخاذ کرده اید و طریقه ای که شما بدان پای بند هستید ویژگی اش این است که راه و روشی است که )- شریف است. 2)- سالکش را به خداوند متعال می رساند. اینک از آن جناب می خواهیم که خلاصه و چکیده این روش و راه را با عباراتی کوتاه و رسا برای ما بیان بفرمایید تا به آنها عمل کنیم و ما نیز دست بیابیم و برسیم به همان موقعیتی که خود مدعی آن هستی که به آن مقام و منزلت دست یافته اید. سوگند در ادامه فرد به خداوند سوگند یاد می کند که من این اطلاعات را با توجه به تجربه و آگاهی شما درخواست نمی کنم بلکه با توجه به صدق و صفای شما از شما می طلبم. می خواهد بگوید من با توجه به موقعیت علمی شما من این خواسته را با شما در میان نمی گذارم بلکه با توجه به این که شما را فردی راستگو و با صفا می دانم و قطع و یقین دارم که شما در دستگیری از ما دریغ نخواهید ورزید و کوتاهی نخواهید فرمود.

پیش از این نکاتی را برای من حضرتعالی بیان فرموده بودید:

یکم- بهره و نصیب مرا از عقل تا اندازه ای روشن فرموده و من را بدان آگاه فرمودید.

دوم- نیز متوجه فرمودید که چیزهایی هم هست که عقل آن را محال نمی داند بلکه حکم به مجاز بودن و امکان تحقق آن می دهد.

سوم- و برای من روشن فرمودید چیزهایی هست که امکانش قطعی و یقینی است و نمی شود انکار کرد.

چهارم و نیز بیان فرمودید که مواردی هم هست که عقل نسبت به انکلن و عدم امکان آن هیچ حکمی نمی دهد در نتیجه باز می ایستد و توقف می کند.

خلاصه کلام این که در طی ان قلت فرد به شیخ اعظم سپاس می گوید از آن چه که در بخش پیش از این در رابطه با تقسیم علوم و خصوصا حوزه و قلمرو آن ها توضیحاتی داد و ما را روشن کرد که خیلی نسبت به چیزهایی که شاید برای ما پذیرشش چندان راحت نیست ایستادگی نکنیم و تسلیم آن حقایق بشویم. نسبت به همه این اطلاعات ضمن تشکر از شیخ اعظم از خداوند منان هم سپاس می گوید. و از خداون می خواهد که شیخ اعظم را به آرزوهایش برساند. و همه آن آرزوها را بر ایشان محقق فرماید.     

88- فاعلم أن الطریق إلى اللّه تعالى الذی سلکت علیه الخاصة من المؤمنین الطالبین نجاتهم -دون العامة الذین شغلوا أنفسهم بغیر ما خلقت له- إنه على أربع شعب بواعث و دواع و أخلاق و حقائق. و الذی دعاهم إلى هذه الدواعی و البواعث و الأخلاق و الحقائق ثلاثة حقوق تفرضت علیهم حق لله و حق لأنفسهم و حق للخلق.

مردم بر دو دسته اند

یکم- عامه مردم که درگیر زندگی عادی خود هستند. سرگرم روز مرّه گی اند. هدف خلقت را از یاد برده اند. بیشتر درگیر زندگی بعد حیوانی خود هستند. بخورند و بپوشند و بنوشند.

دوم- خواص مردم هستند که اینها در پی رهایی و نجات خویشند. اینها در پی یافتن راهی برای وصول به خداوند متعال هستند. می خواهند وارد عرصه سیر و سلوک بشوند و طرق حق را بپیمایند.

مخاطب شیخ اعظم دسته دوم است نه دسته اول.

برای سلوک به طریق حضرت حق باید توجه داشت که چهار عامل و فاکتور در این جا نقش کلیدی و اساسی دارد:

یکم- بواعث یعنی آن چه که شما را بر می انگیزاند. یعنی انگیزه ها.

دوم دواعی یعنی خواسته ها و تمایلات

سوم- اخلاق یعنی خو و خصلتها.

چهارم- حقایق یعنی واقعیتها.

 یک چیزهایی هست که به این چهار عامل و یا چهار فاکتور خط و جهت می دهد و آن حقوقی است که بر ما واجب و بایسته است. این حقوق به انگیزه های ما و به خواسته های ما و به خو و خصلتهای ما و به واقعیتها سمت و جهت می دهد. و این حقوق عبارت است از:

یکم- حقی که خداوند به گردن ما دارد.

دوم- حقی که خود انسان دارد.

سوم- حقی که آفریده ها دارند.

به بیان دیگر آن چهار فاکتور بر اساس نوع رابطه ای که ما با خدا و یا خود و یا دیگران و یا طبیعت داریم باشد تعریف کرد. گرچه شیخ اعظم به سه حق اشاره فرموده است و دیگران را ذیل آفریده ها بیان داشته است ولی حق این است که بین دیگران و آفریده ها باید فرق گذاشت. بک رابطه ما با جامعه انسانی داریم و یک رابطه با طبیعت که حیوانات را هم جزو طبیعت باید قرار بدهیم. خدا و خود و انسان و طبیعت که عبارت باشد از حیوان و گیاهان و نباتات و جمادات.

  • حسن جمشیدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی