مقدمه فتوحات 34
66- إذ کانت العلوم على ثلاث مراتب
(علم العقل)
و هو کل علم یحصل لک ضرورة أو عقیب نظر فی دلیل بشرط العثور على وجه ذلک الدلیل و شبهه من جنسه فی عالم الفکر الذی یجمع و یختص بهذا الفن من العلوم و لهذا یقولون فی النظر منه صحیح و منه فاسد.
در ادامه شیخ اعظم علوم را به سه دسته تقسیم می کند. علم عقلی و علم احوالی و علم اسراری
علومی عقلی آن دسته از علومی است که به ضرورت و یا از پی نظر و اندیشه بر روی دلیل حاصل می شود. البته خود این هم مبتنی بر مقدماتی است که حتما باید با آن مقدمات آشنایی کامل وجود داشته باشد. شما باید ابتدا منطق را بدانید. برهان و استدلال را خوب بلد باشید. مقدمات قیاس را کاملا آشنا باشید و بدانید. با اصطلاحات وجود و عدم و ماهیت و امکان و وجوب و قوه و فعل و نفس و عقل و عین و ذهن و اصل و اعتبار و ذات و عرض و مقوله و جوهر و قضیه و علت و معلول و حلی و جزئی و وحدت و کثرت و کلی اصطلاحات دیگری باید آشنایی داشته باشید. و نیز پرسشها و یا شبهاتی ایجاد می شود که فقط با مسائل همین علوم عقلی است که به آنها پاسخ داده می شود. این شبهات و پرسشها اختصاص به همن علم خاص دارد و در جای دیگری نمی توانید برای آن شبهات پاسخ درخور توجهی بیابید. شبهات از جنس خود مسائل این علم است. لذا خود صاحبات این علم و متفکران و اندیشمندان آن تقسیم می کنند تمامی اندیشه های این علم را به این که بعضی صحیح و بعضی فاسد است. یکی وحدت را درست می داند و دیگری همان وحدت را نادرست می داند. یکی وجود را اصیل می داند و ماهیت را نااصل و دیگری ماهیت را اصیل می داند. و دیگری از گرد راه می رسد هم وجود و هم ماهیت را اصیل می داند. بلبشو بازاری است. یکی علیت را حاکم بر همه امور عالم می داند و دیگری از گرد راه می رسد و بن مایه علت راذ بر می دارد و کاخ علیت را در هم فرو می ریزد و انکار علیت می کند. در فلسفه که این نظرات الی ماشاالله بیان می شود. یکی دم از فلسفه اسلامی می زند و غیر فلسفه اسلامی را حتی فلسفه هم نمی داند و دیگری انکار چنین فلسفه ای می کند. این عرصه و قلمرو علوم عقلی است. عنایت بفرمایید که تاکید شیخ اعظم بر فلسفه است نه ریاضیات و هندسه و منطق و یا اخلاق نظری که حرف و حدیث در این باره خیلی نیست.
67- (و العلم الثانی)
علم الأحوال و لا سبیل إلیها إلا بالذوق فلا یقدر عاقل على أن یحدها و لا یقیم على معرفتها دلیلا کالعلم بحلاوة العسل و مرارة الصبر و لذة الجماع و العشق و الوجد و الشوق و ما شاکل هذا النوع من العلوم فهذه علوم من المحال أن یعلمها أحد إلا بأن یتصف بها و یذوقها و شبهها من جنسها فی أهل الذوق کمن یغلب على محل طعمه المرة الصفراء فیجد العسل مرا و لیس کذلک فإن الذی باشر محل الطعم إنما هو المرة الصفراء
دسته دوم علم بهد احوال است. تنها راه ورود به علم به احوال از طریق ذوق و مکاشفه است. لذا هیچ خردمندی توانایی آن را ندارد که
1- تعریفش کند. یعنی این علم قابلیت تعریف توسط اصحاب خرد را ندارد.
2- و نمی تواند به تعیین مسائل این علم بپردازد.
عنایت بفرمایید که مقدمات هشت گانه هر یک از علوم جزو فلسفه هر علم است. خود جامعه شناسی که نمی تواند خودش را تعریف کند و مسائلش را مشخص کند و به بیان فایده و عایت و... بپردازد بلکه این امور بر عهده فلسفه جامعه شناسی است و یا بر عهده فلسفه تاریخ و یا فلسفه فقه و فلسفه علم کلام است. لذا شیخ اعظم با توجه به همین مبنا می فرماید هیچ اهل خرد و اهل عقلی نمی تواند علم احوال را تعریف کند. موضوع مسائل این علم را بیان کند. در ادامه خود ایشان مثال می زند:
عسل شیرین است. صبر تلخ است ولی بر شیرین دارد. همبستر شدن لذت بخش است. و نیز مقوله هایی مانندعشق و وجد و ذوق و... که اینها را نمی شود به راحتی تعریف کرد. تحدید کرد یعنی جنس و فصل اینها را به گونه ای بیان کرد که جامع و مانع باشد. حد و رسم آنها کاملا بیان بشود. چنین امری ممکن نیست.
اینها گزاره اند. گزاره های درستی هم هستند. گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم. کسی این واقعیت را انکار نمی کند. ولی نمی شود و نمی توانتد اینها را به قاعده در آورند. البته اهل خرد و فلسفه ناتواند هستند. و الا هر یک از اینها را کسی که بدان متصفر شده است و طعم هر یک از آنها را چشیده است می تواند. و شبهاتی که در این باره بیان می شود را خود اینها می توانند حل و فصل کنند. اگر غیر از اهلش بخواهد غاین علوم را توصیف و تبیین کند ماند این است که فرد دچار بیماری صفرا است عسل را که می چشد می گوید تلخ است. تلخی ناشی از عسل نیست بلکه ناشی از نارسایی قوه چشایی او است. کسی که یک شمع را دو می بیند. ناشی از نارسایی بینایی او است و الا یک شمع بیشتر نیست و او اعور است.
دوستان عزیز عنایت داشته باشند مثالی که ابن عربی می زند البته شیرینی عسل امرو یا لذت همخوابگی جزو تجربیات است که در ضمن علم احوال بیان فرموده است ولی تلخی صبر جزو علوم تجربی نیست. یا عشق و نیز وجد و شوق و... البته جزو تجربه های شخصی خود فرد شاید باشد. و بیشتر ابن عربی به اینها توجه دارد. آن چه که مبتنی بر تجربه های شخصی است. این هم یک دسته از علوم است.
68- (و العلم الثالث)
علوم الأسرار و هو العلم الذی فوق طور العقل و هو علم نفث روح القدس فی الروع یختص به النبی و الولی و هو نوعان نوع منه یدرک بالعقل کالعلم الأول من هذه الأقسام لکن هذا العالم به لم یحصل له عن نظر و لکن مرتبة هذا العلم أعطت هذا و النوع الآخر على ضربین ضرب منه یلتحق بالعلم الثانی لکن حاله أشرف و الضرب الآخر من علوم الأخبار و هی التی بدخلها الصدق و الکذب إلا أن یکون المخبر به قد ثبت صدقه عند المخبر و عصمته فیما یخبر به و یقوله کإخبار الأنبیاء صلوات اللّه علیهم عن اللّه کإخبارهم بالجنة و ما فیها.
دسته سوم علم اسرار است. این علم با علم دسته اول تفاوت ماهوی دارد. این علم فوق علم عقلی است. علم اسرار علمی است که با دمیدن روح القدس در نفس و درون فرد ایجاد می شود. و این علم همگانی نیست بلکه اختصاصی است. فقط نبی و ولی از این علم برخوردارند.
خود این علم بر دو گونه است:
بخشی از آن به گونه ای است که با عقل می شود آن را ادراک کرد. عالمان دسته اول می توانند آن را دریابند و بر آن برهان اقامه کنند ولی شان خود علم به گونه ای است که عالم به آن از طریق نظر و برهان این علم برایش حاصل نشده است. علمش علم اکتسابی نیست. بلکه به جهت قرار گرفتن این عالم در چنین مرتبه و مقامی چنین علمی به او داده می شود. چنان که فلاسفه وحدت و کثرت را برهانی کرده اند. یا اتحاد عقل و عاقل و معقول را برهانی کرده اند. یا وجود زائد بر ماهیت را برهانی کرده اند. اینها مکاشفاتی است که عالمان داشتهد اند و دیگران برهان اقامه کرده اند.
و بخش دیگر آن خود دو گونه است:
دسته از این علم به گونه است که شانه به شانه علم دسته دوم می زند. نهایت مرتبه بالاتری دارد. مکاشفاتی که ایجاد ی شود و چه بسا بعضا هم بتوانند دلیل و برهان اقامه کنند و شاید هم نتوانند.
و دسته دیگر از سنخ علوم اخباری است. یعنی از سنخ علومی است که نقل می شود. سنخ خبر دارد. ماهیتش به گونه ای است کهد صدق و کذب بردار است. لذا در این نوع از علوم باید خبر دهنده نزد گیرنده خبر فرد معتبر و قابل اعتمادی باشد. عصمت و پاکیش نسبت به خبر برایش محرز شده باشد. عنایت بفرمایید که شیخ اعظم ملاک عصمت را صحت خبر از مبدء بیان می کند نه این که مثلا اعمال و رفتارش هم درست باشد و... شما بتوانید به خبری که او بدهد اعتماد کنید. مثلا خبرگزاری های جهانی مانند آسوشیتد پرس یا یونایتد پرس و یا الجزیره و یا فاکس نیوز ... که اینها خبرگزاریهای بزرگ جهان هستند. یقینا افرادی که در این خبرگزاری ها کار می کنند انسانها معصوم از نگاه ما نیستند. چه بسا هم جنس گرا باشند. یا برای رفع خستگی مشروب بخورند. و گناهان دیگری مرتکب بشوند ولی مساله مهم این است که در خبرهایی که می دهند صادقند. عصمت خبری دارند. نه عصمت فعلی. منظور از عصمت همین معنا است خبری که داده می شود که صاحب خبر اعتماد می کند. و وجه عمده اش هم این است که نوع خبر به گونه ایاست که دلیلی ندارد فرد در بیان این خبر دروغ بگوید. لااقل به من مخاطبش دروغ نمی گوید. شیخ اعظم ثالی که می زند خبرهایی است که نبی اکرم(ص) از خداوند متعال نقل می کند. یا خبرهایی که ایشان از بهشت و جهتم برای پیروان خود بیان می فرماید. از همین قبیل است روایاتی که مثلا امام صادق و باقر و یا جواد الائمه علیهم السلام از پیامبر نقل می فرمایند. یا توصیفات ایشان از عالم قیامت و یا بیان احکام الهی و... همه اینها از باب این است که ما ایشان را معصوم در قول می دانیم. دلیلی ندارد که بخواهند دروغ بگویند. عصمت خبری ایشان مورد وفاق همه شیعیان و حتی بزرگان اهل سنت است. عنایت داشته باشید خبرهایی که پیامبر از بهشت و جهنم و یا قیامت بیان می کند آن گونه نیست که جایی دیده و یا خوانده است. یا مثلا روح القدس برایت تعریف کرده باشد بلکه ایشان رفته و خودش این مراحل و این منازل را دیده و نقل می کند. البته بیشتر منظور شیخ اعظم فرمایشات نبی اکرم و یا فرمایشات حضرت امیر(ع) در باره خداوند و توحید و... است که به صورت اخبار نیز به ایشان رسیده است.
69- فقوله (ای صاحب علوم الاسرار) إن ثم جنة؛ من علم الخبر و قوله فی القیامة: إن فیها حوضا أحلى من العسل من علم الأحوال و هو علم الذوق و قوله: کان اللّه و لا شیء معه و مثله؛ من علوم العقل المدرکة بالنظر.
این فراز نباید از خود شیخ اعظم باشد بلکه از دیگرانی است که به عنوان حاشیه برای هر یک از علومی که در بالا ذکر شد مثالی بیان کرده است.
صاحب اسرار به شما می گوید بعد از این بهشت است. شما می توانید بپذیرید و می توانید رد کنید. ولی اگر به گوینده ایمان داشته باشید حتما آن را می پذیرید. این علم از نوع خبر است. یحتمل الصدق و المذب ولی صدق و کذب آن را واقعیت معلوم نمی کند بلکه صدق و کذب آن را ایمان و باور شنونده به گویند مشخص می کند.
و یا نسبت به عالم قیامت می فرمایند: در بهشت حوضی است که آب آن شیرین تر و گواراتر از عسل است. این علم احوتال است. به ذوق افراد بستگی دارد. ذوقی است. خواسته چیزی را که دیده و یا از موثقین شنیده به بیان زیباتری عرضه کند.
و یا این فرمایش که خدا بود و چیزی نبود این یک گزاره کلامی است. جزو علوم عقلی نظری است باید برای آن برهان اقامه شود. به تعبیر استاد ما مرحوم سیدعزالدین زنجانی وجود صرفه یا وجود محض. این گزاره را باید با برهان اثبات کرد.