مقدمه فتوحات 24
53- و أما رفیقی فضیاء خالص و نور صرف حبشی اسمه عبد اللّه بدر لا یلحقه خسف یعرف الحق لأهله فیؤدیه و یوقفه علیهم و لا یعدیه قد نال درجة التمییز و تخلص عند السبک کالذهب الإبریز کلامه حق و وعده صدق.
فکنا الأربعة الأرکان التی قام علیها شخص العالم و الإنسان.
ویژگی های رفیق ابن عربی
در این فراز شیخ اعظم به بیان ویژگی های دوست و رفیق خودش عبدالله حبسی می پردازد که مدت بیست و سه سال با هم یار و همدل و رفیق بودند. اما دوست من عبدالله حبشی:
روشنایی بخش محض بود
سیاه چرده بود یعنی از آفریقا و حبشه بود.
نامش عبدالله بود. البته واقعا هم بنده خالص خدا بود.
ماهی بود که هرگز خسوف نمی کرد. چیزی مانع رویت ایشان نمی شد.
حق هر صاحب حقی را ادا می کرد.
و چیزی که به کسی می داد نمی شمرد. بدل و بخشش او بی حد و حصر بود.
به درجه کمال از تمیز رسیده بود و حق را از ناحق می شناخت. دارای فرقان بود.
نقره ای بود که به طلای ناب بدل شده بود.
گفته هایش تماما حق بود.
و وعده هایی که می داد درست بود و به وعده هایش عمل می کرد.
در نتیجه ما چهار نفر شدیم که هر یک از ما رکنی از ارکان جهان و انسان شد.