بخواهیم بشویم راه دشواری در پیش است
زیبا افرین
خوب یادم می آید، از منزل مرحوم حضرت آیت الله زنجانی به همراه یکی از دوستان بیرون آمدیم. از خیابان اسرار وارد خیابان دانشگاه شدیم و به طرف میدان شهدا دل به راه دادیم.
از گذشته ها گفتیم. افسوس زمانه بود و عمر تلف شده و کوتاهی نسبت به آن چه می شد کرد و نکردیم. نظام برنامه ریزی وفقدان آن و کوتاهی مسوولان امر. بی مایگی خود را باید به گونه ای توجیه می کردیم و گناه را بر گردن غایبی می انداختیم. گفتگو بر سر فهم دین و ضرورتهای آن شد. چگونه می شود دین را فهمید؟
دوست عزیز و گرامی همراه فرمود: اگر بخواهیم دین را بفهمیم باید جامعه شناسی و تاریخ و سیاست و فلسفه و کلام و روان شناسی و... بخوانیم...
خدمت ایشان عرض کردم. خب بیایید با واقعیت مواجه بشویم. من می خواهم دین را بفهمم. هنوز نمی خواهم تبیین و تفسیر کنم. تا نفهممدکه نمی توانودفاع کنم یا به ترویج آن بپردازم. در گام نخست فهمیدن چند کار باید انجام بگیرد:
باید جامعه شناسی و تاریخ و فلسفه و روان شناسی و سیاست و... را بخوانم. خب ادبیات هم هست. تاریخ ادبیات هم هست... ضمن این که درس و بحثهای خودمان هم هست. من اگر بخواهم برای فهم دین جامعه شناسی بخوانم چقدر یا چند سال باید کار کنم. یقینا حداقل چهارسال بکوب باید مطالعه کنم. خب از سن ۱۵ یا ۱۶ سالگی وارد حوزه می شویم ادبیات عرب را باید حداقل ظرف سه یا چهار سال بخوانیم.
منطق و اصول و فقه را هم حتما باید ۴ یا ۵ سال بخوانیم. در کنار ان فقه هم که هست. نمی شود از تفسیر و رجال و درایه بیگانه بود. علم کلام به شرح ایضا. خود همین مقدمات فهم علوم دینی که در حوزه خوانده می شود حد اقل ده تا دوازده سال به درازا می کشد. خارج حوزه هم هست... حداقل شش سال. برای هر عناوین و موضوعاتی هم که بیان شد هرکدام حداقل چهار سال... فکر کنم عمر کم می آوریم. باید یک سری از کتابها را با خودمان در گورستان دنبال کنیم.
ایشان پرسید پس چه می شود کرد؟
در پاسخ عرض کردم: دختر خانمی رفت سراغ یکی از کارگردانهای بزرگ سینما. از او پرسید اگر بخواهیم کارگردان بزرگی مثل شما بشویم چکار باید بکنیم؟
ایشان در پاسخ گفتند: باید شیمی بخوانی. نقاشی بخوانی. فیلمبرداری بخوانی. فیزیک بلد باشی. تاریخ بخوانی. جغرافی بخوانی. مردم شناسی بخوانی. فرهنگ بخوانی. فلسفه بخوانی. زیست بخوانی. از همه مهمتر اقتصاد بخوانی و روان شناسی...
دختر خانم پرسید: یعنی همه اینها را شما خوانده اید؟
پاسخ کارگردان بسیار هوشمندانه و دلنشین بود. گفت: من نمی خواستم کارگردان بشوم. اما تو می خواهی کارگردان بشوی...
حالا وضعیت ما وضعیت و حال آن دختر پرسشگر از کارگردان است.
حسن جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAFBiF0k6KfVKPnUFLQ
- ۹۹/۰۵/۱۹