شرح فتوحات 9
14- فنصب الختم المنبر فی ذلک المشهد الأخطر و على جبهة المنبر مکتوب بالنور الأزهر هذا هو المقام المحمدی الأطهر من رقى فیه فقد ورثه و أرسله الحق حافظا لحرمة الشریعة و بعثه. و وهبت فی ذلک الوقت مواهب الحکم حتى کأنی أوتیت جوامع الکلم فشکرت اللّه عز و جل و صعدت أعلاه و حصلت فی موضع وقوفه صلى اللّه علیه و سلم و مستواه و بسط لی على الدرجة التی أنا فیها کم قمیص أبیض فوقفت علیه حتى لا أباشر الموضع الذی باشره صلى اللّه علیه و سلم بقدمیه تنزیها له و تشریفا و تنبیها لنا و تعریفا أن المقام الذی شاهده من ربه لا یشاهده الورثة إلا من وراء ثوبه و لو لا ذلک لکشفنا ما کشف و عرفنا ما عرف.
همان ختم که پیش از این از او سخن گفته شد و پیامبر به او فرمود تا منبر را آماده کند منبر را در آن اجتماع خطیر مهم آماده کرد. بر پیشانی منبر به خط روشن و درخشانی نگاشته شده بود هذا هو المقام المحمدی. این همان مقام و مرتبه محمدی پاک و اطهر است. هر کس که از این منبر بالا برود در حقیقت از پیامبر این مقام را به ارث برده است. حق تعالی او را حافظ و نگهبان حیثیت و آبروی شریعت قرار داده است. او را برای همین بر انگیخته و فرستاده است.
این عربی می گوید در این هنگام متوجه خود شدم که مواهب حکمت به من داده شده است. گویا با این حکمت جوامع کلمه به من داده شد. اوتیت جوامع الکلم.
ابن عذربی می گوید در آن حال خدا را سپاس گفتم و از پله های منبر بالا رفتم. و در همان جایگاه که نبی اکرم (ص) قرار می گرفت قرار یافتم. در آن جایگاه و مرتبه ای که قرار گرفته بودم سر آستین سفیدی پهن شد و من آن جا ایستادم تا همان جایی که رسول خدا با قدمهای نازنین خود در نوردیده بود من نیز در نوردم.
آستین پهن شده سفید حاکی از آن بود که برای تنزیه و تشریف و آگاهی بخشی به ما است بدین معنا آن مقامی که نبی اکرم بر اثر لطف حضرت حق مشاهده کرده و بدان رسیده است آن مقام و موقعیت جزاز طریق جامه و پیراهن و یا سراپرده قابل مشاهده نخواهد بود. اگر نبود که باید این امورات پنهان بماند هر آینه حقایق را آشکار می ساختم و شما را با آن آشنا می کردم. چاره ای نیست
آن که اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند.
15- ألا ترى من تقفو أثره لتعلم خبره لا تشاهد من طریق سلوکه ما شهد منه و لا تعرف کیف تخبر بسلب الأوصاف عنه فإنه شاهد مثلا ترابا مستویا لا صفة له فمشى علیه و أنت على أثره لا تشاهد إلا أثر قدمیه.
و هنا سر خفی إن بحثت علیه وصلت إلیه و هو من أجل أنه إمام و قد حصل له الإمام لا یشاهد أثرا و لا یعرفه فقد کشفت ما لا یکشفه و هذا المقام قد ظهر فی إنکار موسى صلى اللّه على سیدنا و علیه و على الخضر.
کسی که قرار است قدم جای جای نبی اکرم(ص) بگذارد باید شناخت و آگاهی داشته باشد نسبت به آن مقام و شان باید وقوف کامل داشته باشد. آن چه را که از طریق مکاشفه قلبی غیبی مشاهده کرده ایم از طریق سیر و سلوک قابل مشاهده نیست. نه برهان عقل بدان راه خواهد یافت و نه سیر و سلوک. و نیز راهی نیست که بتوانی کشف کنی که چگونه اوصافی را از نبی اکرم(ص) سلب کنی و ایشان را از این اوصاف منزه و مبرا و مقدس بدانی.
چون مثلا فرد سالک تا به حال از روی زمین صاف و همواری عبور کرده است. هیچ ویژگی خاصی در این زمین هم تا کنون مشاهده نکرده است. و فقط وارد این سر زمین شده و عبوری از آن گذشته است. و شما هم حالا دنبال ایشان راه افتاده ای. در مسیری که او رفته است فقط اثر قدمهایش باقی مانده است نه چیز دیگری. شما جز باقی مانده رگ قدمهایش چیز دیگری مشاهده نمی کنید. چون چیزی نیست که مشاهده کنید.
و حال آن که در این جا اسرار خفیه ای وجود دارد باید تلاش کرد تا به آن اسرار پنهانی راه یافت و کشف کرد. و آن اسرار پنهانی این است که او امام و پیشوای همه انبیا و پیامبران الهی است. تردیدی نیست که نبی اکرم مقدم بر همه پیامبران است. این تقدم برای ایشان محقق و مسلم است. ولی شما در این جاده ای که عبوری از آن رفته اند هیچ اثری از این تقدم و پیشوایی و سروری مشاهده نمی کنید. چون کسی که فقط به دنبال قدم نهادن در جای قدمهای او است فقط قدمها را می بیند نه چیز دیگری. و هم اینک چیزی را شما کشف کرده اید که دنباله رو آن حضرت در آن سر زمین به این نکته نرسیده است. او نمی تواند دریابد که نبی اکرم مقدم بر دیگران است. البته این مقام بی سابقه هم نیست. حضرت موسی علیه السلام دنبال خضر راه افتاد ولی شخصیت و منزلت و مقام خضر را چندان نمی شناخت. به ذیل آیات سوره کهف از آیه 59 تا آیه 81 مراجعه شود که به تفصیل ماجرای خضر و موسی بیان شده است.
16- فلما وقفت ذلک الموقف الأسنى بین یدی من کان من ربه فی لیلة إسرائه قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى قمت مقنعا خجلا ثم أیدت بروح القدس فافتتحت مرتجلا
ابن عربی درادامه می گوید چون بدین مقام و منزلت وقوف یافتم. و در این جایگاه عالی و رفیع ایستادم آن هم در محضر آن کس که در شب معراج از جانب پروردگار عالم به مقام قاب قوسین او ادنی نائل شده است. من در همان مقام و جایگاهی قرار گرفته ام که نبی اکرم پیش از این در آن مقام قرار گرفته بود. البته این این تفاوتا که من در این مقام که ایستاده بودم هم خشنود بودم و هم شرمگین. آن گاه با حمایت و پشتیبانی روح القدس بالبداهه این اشعار را سرودم:
یا منزل الآیات و الأنباء
أنزل علىّ معالم الأسماء
حتى أکون لحمد ذاتک جامعا
بمحامد السراء و الضراء
ای فرو فرستنده آیات و خبرهای مهم بر من گل سر سبد اسما را نازل فرما. تا که من بتوانم ذات تو را آن گونه که باید حمد بگویم. حمدی که جامع باشد. حمدی که بتوانم هم موارد حمد آشکار و هم موارد پنهان را حمد بگویم. یعنی اگر قرار است ذات حق را هم حمد بگوییم خود او باید ما را در این باره کمک کند تا بتوانیم حق حمد را به جا بیاوریم.
ثم أشرت إلیه صلى اللّه علیه و سلم
و یکون هذا السید العلم الذی
جردته من دورة الخلفاء
و جعلته الأصل الکریم و آدم
ما بین طینة خلقه و الماء
و نقلته حتى استدار زمانه
و عطفت آخره على الإبداء
و أقمته عبدا ذلیلا خاشعا
دهرا یناجیکم بغار حراء
حتى أتاه مبشرا من عندکم
جبریل المخصوص بالأنباء
قال السلام علیک أنت محمد
سر العباد و خاتم النباء
یا سیدی حقا أقول فقال لی
صدقا نطقت فأنت ظل ردائی
فاحمد و زد فی حمد ربک جاهدا
فلقد وهبت حقائق الأشیاء
و انثر لنا من شأن ربک ما انجلى
لفؤادک المحفوظ فی الظلماء
من کل حق قائم بحقیقة
یأتیک مملوکا بغیر شراء
سپس اشاره کرده به نبی اکرم(ص) و چنین سرودم:
این سرور و سالار، شخصیتی است که علم و آگاهی او او را از چرخه جانشینان جدا کرد.
و او را در جایگاه اصلی و واقعی خودش قرار داد آن گاه که هنوز آدم آفریده نشده بود. آدم سرشتش هنوز بین آب و گل بود.
او را جا به جا کرد تا آن گاه که دوره او فرا رسید. دوه اش را به زمان آغازین وصل کرد. یعنی گرچه دوره او ختم انبیا بود ولی او سرآغاز همه پیامبران است.
پرپا داشت و استواری بخشید او را بندة ذلیل و خاشع روزگار، تا روزی در غار حرا زهای یافت و نجات پیدا کرد.
تا کبشارت دهنده ای از پیش شمایان به نز او رفت و او جبرییل امین بود که با خبرهای خاصی به او بشارت داد.
جبریل امین به او گفت: درود بر تو تو محمد هستی. تو سر و راز بندگی و خاتم پیامبرانی.ای سرور و سالار من به راستی که من و اعتراف می کنم که به من فرمود: راست گفتی و تو سایه رادای من هستی.
پس او را ستایش کن و بر ستایشت بیافزا و در این راه بیش از اندازه تلاش کن. هر آینه او حقایق خیلی از چیزها را به تو ارزانی داشته است.
و آنچه را که از جانب پروردگارت بر تو فرو فرستاده اند بر ما ارزانی دار! چون قلب شما از تاریکی و ظلمت در امان است و محفوظ داشته شده است.
از هر حقی که بر پایه و اساس خود ایستاده است تو را می آید به صورت مال تو و اموال تو بی آن که بابت آن چیزی پرداخت کرده باشی. مالکیت بدون پرداخت پول آن.
- ۹۹/۰۵/۰۶