جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

شرح فتوحات 8

دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۲۳ ب.ظ

تأملات فی الحقیقة المحمدیة

10- و الصلاة على سر العالم و نکتته و مطلب العالم و بغیته. السید الصادق المدلج إلى ربه الطارق المخترق به السبع الطرائق لیریه من أسرى به ما أودع من الآیات و الحقائق فیما أبدع من الخلائق الذی شاهدته عند إنشائی هذه الخطبة فی عالم حقائق المثال فی حضرة الجلال مکاشفة قلبیه فی حضرة غیبیة.

در این بخش شیخ اعظم به بیان اوصافی از نبی اکرم (ص) ذیل عنوان حقیقت محمدیه می پردازد. و برای آن حضرت چند ویژگی را بر می شمارد:

درود و صلوات بر سر عالم.

درود و صلوات بر نکته عالم.

درود و صلوات بر مطلوب عالم.

درود و صلوات بر مقصود عالم.

در ادامه اشاره می فرماید به سفر شبانه پیامبر به معراج و مشاهده ملکوت عالم. چنان که پیش از این نیز حضرت ابراهیم نظاره گر آن بود. و در پایان این فراز اشاره می کند به مقام و منزلت خود که همه آن چه که پیامبر اکرم در معراج دید من نیز در عالم مکاشفه شاهد و ناظر آن بودم.

درود و صلوات  بر سرور راستگویان و میهمان آنان که شبانه به سوی حضرت حق راه می سپارند. شکافنده هفت افلاک. کسی که او را به هنگام شب سیر داده است. اشاره است به شب معراج و آغاز سوره اسری. تا آن چه را که از شگفتی های آفرینش است و آن چه از آیات و حقایق است و برای ایشان پیش از این آماده کرده است به او بنماید. همه آن چه را که من در هنگام نگارش این خطبه به مکاشفه قلبی در مقام جلال، عالم حقایق بر من مکشوف گردید و آن حقایق را در مرتبه غیبی، دیدم و شاهد بر آنها بودم.   

11- و لما شهدته صلى اللّه علیه و سلم فی ذلک العالم سیدا، معصوم المقاصد، محفوظ المشاهد، منصورا مؤیدا و جمیع الرسل بین یدیه مصطفون و أمته التی هی خیر أمة علیه ملتفون و ملائکة التسخیر من حول عرش مقامه حافون و الملائکة المولدة من الأعمال بین یدیه صافون.

در این فراز اشاره دارد به مکاشفه خود و حقایقی که شاهر و ناظر آن بوده است. چون مشاهده کردم آن حضرت را صلوات الله علیه و آله در همان عالم یعنی در مکاشفه قلبی در مراتب غیبی؛ سید بود. یعنی آقا و سرور همه انبیا و اولیا بود.  

معصوم المقاصد بود. یعنی همه اهدافی که داشت مصون از خطا و اشتباه بود. همه اهداف و مقاصد او دست یافتنی و ستودنی بود.

محفوظ المشاهد بود، سعنی چشم اندازهایی که نشان می داد همه اش مصون و محفوظ بود. یعنی به گونه ای نبود که پایدار نباشد. و عمر کوتاهی داشته باشد نه پایدار بود و دارای عمر طولانی و دراز.  

منصورا مویدا بود یعنی اهدافی کهد داشت تماما از طرف حضرت حق هم یاری می شد و هم مورد تایید بود. هر حرکتی که ایشان انجام می داد از طرف خداوند مساعدت می شد  و مدام هم مورد تایید حضرت حق بود.

همه پیامبران پیشین در حضورش صف کشیده بودند.

امت او که بهترین و برترین امتها است گرداگرد او حلقه زده اند.

دو دسته فرشتگان در آنجا حضور داشتند یک دسته فرشتگان مسخره که گرداگرد عرش الهی را احاطه کرده اند و فرشتگان مولده که از اعمال بندگان ایجاد شده اند در حضورش به صف ایستاده اند.

تا به این جا در مقام مکاشفه شیخ اعظم هم همه انبیا را دید که در محضر رسول اکرم هستند و هم امت پیامبر را دید و هم همه فرشستگان الهی را که در حضورش صف کشیده و به او احترام می گذارند. 

12- و الصدیق على یمینه الأنفس و الفاروق على یساره الأقدس و الختم بین یدیه قد حثى یخبره بحدیث الأنثى و علی صلى اللّه علیه و سلم یترجم عن الختم بلسانه و ذو النورین مشتمل برداء حیائه مقبل على شأنه.

در عالم مکاشفه قلبی شاهد بودم که ابوبکر صدیق در سمت راست پیامبر گرامی اسلام و عمر فاروق در سمت چپ پیامبر اقدس و ختم در مقابل آن حضرت زانو زده بود. باید دید که منظور از ختم چه کسی است که او را به حدیث انثی خبر می داد. حدیث انتی یعنی احادیثی که راویان آنها زنان بودند. و علی صلوات الله علیه و آله سخنان ختم را به بیان خودش ترجمه می فرمود. و ذور النورین هم که لباس حیا و شرم به تن داشت رو به آن حضرت داشت. یعنی عثمان هم آن جا بود.

در متن فوق منظور از ختم روشن نشد که مراد چه کسی است. باید کسی باشد که در مرتبه و شان چهار خلیفه قرار بگیرد. در ادامه بیشتر به شخصیت ختم خواهد پرداخت شاید از لا به لای متون بشود پی به شخصیت ایشان برد.

13- فالتفت السید الأعلى و المورد العذب الأحلى و النور الأکشف الأجلى فرآنی وراء الختم. لاشتراک بینی و بینه فی الحکم فقال له السید هذا عدیلک و ابنک و خلیلک أنصب له منبر الطرفاء بین یدی ثم أشار إلى أن قم یا محمد علیه فأثن على من أرسلنی و علی فإن فیک شعرة منی لا صبر لها عنی. هی السلطانة فی ذاتیتک فلا ترجع إلی إلا بکلیتک و لا بد لها من الرجوع إلى اللقاء فإنها لیست من عالم الشقاء فما کان منی بعد بعثی شیء فی شیء إلا سعد و کان ممن شکر فی الملإ الأعلى و حمد.

در چنین وضع وحالی بودیم که سرور و سالار والا مقام و آن آبشخور شیرین و گوارا و نور همیشه تابان و آشکارا متوجه من شد و من را دید که آن سوی ختم بودم. این به جهت ویژگی های مشترکی است که بین من و ختم در حکم وجود دارد. نبی اکرم صلوات الله و سلامه علیه به او فرمود: این فرد یعنی من همتای تو و فرزند تو و دوست تو است. برای او منبری همین اطراف پیش روی خودت آماده کن. سپس به من اشاره کرد که ای محمد بایست!. و بر کسی که مرا به پیامبری بر گزیده و به رسالت فرستاده است و نیز به خود من درود بفرست و ثنا بگو.خدا و من را ستایش کن. چون در تو تار مویی از من روییده است که دیگر مرا درنگ روا نیست. این مویی که از من در تو روییده حجت و دلیلی در ذاتیت تو می باشد. پس به سمت و سوی من بازگشت نخواهی کرد مگر به وجه کلی خودت. و آن وجه کلی ناگزیر است که به لقا ودیدار بازگشت داسته باشد. این بازگشت از عالمِ شقاوت و بدبختی نیست. یعنی یعنی در این بازگشت دیگر حرمان و دوری از خداوند هرگز اتفاق نخواهد افتاد. بعد از آن که من به مقام نبوت بر انگیخته شدم هرچه هست از جانب من و در من جز خیر و سعادت و نیکبختی نیست. هرچه در من است در بین فرشتگان عالم بالا مورد ستایش و ثنا قرار می گیرد.  

  • حسن جمشیدی

حقیقت محمدیه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی