شرح فتوحات 7
8- و أشکره شکر من تحقق أن بالتکلیف ظهر الاسم المعبود. و بوجود حقیقة لا حول و لا قوة إلا بالله ظهرت حقیقة الجود و إلا فإذا جعلت الجنة جزاء لما عملت فأین الجود الإلهی الذی عقلت.
در این فقره به شکر و ثنای خداوند می پردازد. گویا ثنا انواعی دارد. به دتبیین یک نوع از این ثناها و شکرها می پردازد.
شیخ اجل می گوید خدایا من تو را هم چون کسی سپاس می گویم و شکر می کنم که با انجام تکالیف شرعی خودش مقام و منزلت بندگی بر او ظهور یافته و اسم معبود بر آن صادق است. چون من به تکالیف شرعی خودم عمل می کنم درست است که به من عبد گفته شود. بنده خدا گفته شود.
و من تو زا هم چون کسی ثنا می گویم و شکر می کنم که به جهت تحقق لاحول و لا قوة الا بالله حقیقت جود و بخشش تحقق یافت. خدایا من تو را آن گونه شکر می کنم که در نظام هستی هیچ حول و قوه ای جز حول و قوه تو نیست. اگر حتی من بلند می شوم و یا می نشینم همین هم به خواست و اراده تو است و الا من که جز شبح و ماکت چیزی نیستم. نفس بودن ما و حرکات و سکنات ما بیانگر جود و بخشش بی انتهای خداوند است.
از این مهمتر جدای از این که ماها را آفریده و با ثدرت و توان او حتی پلک چشممان را حرکت می دهیم برای ما اعمالی وضع کرده است که اگر آن اعمال را انجام بدهیم به ما پاداش بهشت خواهند داد. الله اکبر. خودش آفرید و خودش به ما قدرت و توان داده و همو نیز هرکاری که انجام بدهیم به ما امتیاز می دهد. واقعا نباید او را ثنا گفت و شکر کرد؟ از همینها می شود جود الهی را فهم کرد و الا برای جود الاهی که نمی شود برهان اقامه کرد.
فأنت عن العلم بأنک لذاتک موهوب و عن العلم بأصل نفسک محجوب فإذا کان ما تطلب به الجزاء لیس لک فکیف ترى عملک.
در ادامه خدای سبحان را توصیف می کند و به دو ویژگی خداوند می پردازد: یکی علم موهوبی الهی و دیگری علم محجوبی خداوند. نسبت به علم موهوبی می فرماید تو ای پروردگار و آفریدگار به علم موهوبی خود می دانی که همه آن چه که می آفرینی ناشی از ذات خود تو است. چون غیر از ذات تو چیزی نیست. این را به علم موهوبی خود می دانی. و به علم محجوب می دانی که نفس تو از خودت پنهان است. اگر غیب مطلق است غیب مطلق حتی برای خود حضرت حق نیز غیب مطلق است. بار خد اوندگارا تو در پی پاداش هستی. پاداش عملی که خود آن عمل خودت را نمی بینی بلکه این عمل را از جانب بندگان و آفریدگارت می بینی. خداوندا تو درخواست پاداش می کنی به خاطر کارهایی که بندگان انجام می دهند و کاری که بندگان انجام می دهند به جهت نیرو و قدرتی است که تو در آنها قرار داده ای. پس در حقیقت عمل از آن تو است ولی تو عمل خودت را نمی بینی بلکه کار بنده های خود را می بینی. به نظر من تصویر بسیار زیبا و دبلنشینی است. مفهوم واقعی و حقیقی توحید را شیخ اعظم بیان می کند.
9- فاترک الأشیاء و خالقها و المرزوقات و رازقها فهو سبحانه الواهب الذی لا یمل و المَلِک الذی عز سلطانه و جل اللطیف بعباده الخبیر الذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
ما از چند چشم انداز می توانیم خداوند را مورد مشاهده قرار بدهیم و متوجه او بشویم:
1- از این جهت که جهان هستی را آفریده است.
2- از این جهت که انسانها را آفریده است.
3- از این جهت که آفریدگار عالم است.
4- از این جهت که روزی رسان است.
5- از آن جهت که روزی ده است.
و...
شیخ اعظم می فرماید از این چشم انداز نگاه نکنید که در بالا عرض شد بلکه از این جهت بنگرید و ببینید که او واهب و بخشنده است.
بعضی از افراد وقتی چیزی را می بخشند چشمشان دنبالش هست. هر وقت که می بینند می پرسند که خودنویسی که به تو دادیم را چه کردی. کتابی که به تو دادیم را هنوز داری یا نه؟ و وقتی که چیزی را می بخشند دلهره و اضطراب دارند. چون جای آن چه بخشیده اند خالی شده است. چیزی را از دست داده اند. ملول و اندوهگین می شوند. اما خداوند این گونه نیست. نسبت به آن چه که می بخشد هرگز ملول و دلگیر نمی شود. چون از او چیزی کم نمی شود. خداوند فرمان روای مطلق است. دامنه و سیطره قدرتش همه هستی است. نهایت ندارد. هستی بی انتها است. خداوند بی نهایت به بندگانش مهربان است. او دانا است. می داند که وضع و حال موجودات چگونه است. موجودات در پیشگاه او حضور دارند. خداوند را با هیچ چیزی مقایسه نفرمایید. ماننده هیچ چیزی نیست. او بی مانند است. او شنوا و بینا است.(شوری آیه 11)