رباعی 150
شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۴۸ ق.ظ
زیبا آفرین
از آمدن و رفتن ما سودی کو
وز تار امید عمر ما پودی کو
چندین سروپای نازنینان جهان
میسوزد و خاک میشود دودی کو
آمدن و رفتن یعنی زایش و مرگ. تار و پود اگر به پلاسها دقت کرده باشبید و یا به قالی، ابتدا با نخ ابعاد فرش را مشخص می کنند که به آن تار می گویند. بعد از این که این نخها کشیده شد و ابعاد فرش مشخص شد اقدام به پرکردن آن می کنند. آن چه لای این تارها رد می کنند اصطلاحا پود گفته می شود. و آن چه ما بیشتر در فرش شاهد آن هستیم همین پود است تا تارهای آن. اگر گفته می شود پلاس پوسیده منظور بیشتر همین پود است که پوسیده می شود.
سخن از مرگ و کوتاهی عمر در این دنیای ناپایدار و بی وفا است. این کوزه گری که مدام در سفالگری روزگار کوزه می زند، چه سودی عاید ما شد. از این آمدن و رفتن چه چیزی گیر ما آمد؟ هیچ. وقتی به تار عمر خودمان نگاه می کنیم پودی در آن نمی بینیم. یعنی چیزی نیست که قابل رویت باشد. چیزی نیست که دستگیرما بشود. سپس به یک تمثیل و تشبیه مبادرت می کند. نازنین هایی که در جهان چه بسیار آمده و رفته اند. زیبا قدانی که سر و پای آنها هم چون پروانه می سوزد و خاکستر می شود و چیزی از آن باقی نمی ماند. کو؟ چه اثری شما از زیبارویان و مه صورتان می بینید. نام و نشانی هم از آنها باقی نیست.