رباعی 145
شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۰۲ ق.ظ
زیبا آفرین
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
از نو فلکی دگر چنان ساختمی
کازاده بکام دل رسیدی آسان
تو فرهنگ خود ما هم رایج است که اگر من به جای فلانی بودم چنین و چنان می کردم. اتفاقا فیلمهایی هم در همین موضوع ساخته شده است و من یک فیلم هندی با همین مضمون دیده ام که فرد بر جای خدا تکیه می زند. داستانی هم شنیده ام که یکی بر خدا ایراد گرفت. به پیشنهاد ملائک وی به جای خداوند نشست و امور را به پیش برد و... خیام نیز در ادامه همین ماجرا می گوید اگر من به جای خداوند گرداننده فلک بودم چه می کردم. اگر فلک در قلمرو و در اختیار من بود و من به جای خداوند تدبیر فلک را در دست می داشتم من اولین کاری که می کردم این بود که اصل فلک را از این میان بر می داشتم. این فلک که حذف شد بدون فلک که نمی شود زندگی کرد در نتیجه یک فلک دیگری طراحی می کردم و به جای این فلک کار می گذاشتم.
سوال اساسی این است خب شما این فلک را از بین بردی و فلک دیگری که آةوردی می خواهد برای ماذ انسانها چه کند؟ خیام می گوید فلک دومی که من می ساختم چنان طراحی می کردم که انسانهای آزاده راحت کام دل می گرفتند و به مقاصد و اهداف خود به راحتی دست می یافتند. البته این آرزویی است دست نایافتنی. پس باید به همه مشقات و سختی های این زندگی ساخت و بدان تن در داد.
- ۹۹/۰۵/۰۴