رباعی 142
زیبا آفرین
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به ز آن که طفیل خوان ناکس بودن
با نان جوین خویش حقا که به است
کالوده و پالوده هر خس بودن
طفیل یعنی حاشیه. کناره. کسی که میهمان جایی است چناچه دیگری را هم با خودش ببرد ایشان می شود طفیلی. اغلب در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری و یا شوراها، فرد که خود نامزد انتخابات است اطرافیانی را با خود به این سو و آن سو می برد که اصطلاحا بادیگارد هم می گویند. به این اطرافیان طفیل و یا طفیلی گفته می شود. نماینده مجلس را دعوت می کنند ولی او با خودش چندین نفر را هم می برد که خود او میهمان و بقیه طفیلی اند. یعنی میهمانهای ناخوانده اند. یا به همراه میمان می روند بی آن که دعوت شده باشند. اغلب ملازمان رکاب همان طفیلی ها هستند.
کرکس حیوانی است که اغلب از شکار دیگران بهره می برد. شیر بعد از شکار و سیر شدن اش حیوان را رها می کند و کرکس ها سراغش می روند . باقی مانده را تمیز می کنند. به نظر می رسد معنای خس را همگان به خوبی درک کنند. البته این کنایه و استعاره است است نه واقعیت. معنای خس یعنی بی مقدار و بی ارزش.
خیام می گوید هم چون کرکس رضایت به همین بقایای لش دادن و استخوانها را تمیز کردن بهتر از این است که ملازم رکاب هر کس و ناکس باشیم. تا بخواهند لقمه نانی به او بدهند و چیزی هم جلو شما بگذارند.
با همان سفر تهی و نان جوین خودتان بسازید و قانع باشید که این لقمه جو ارزشش به مراتب بیشتر از این اسن که بیش هر خس و خاشاکی گردن کج کنی و خودت را تحقیر کنی.
- ۹۹/۰۵/۰۳
همه این اشعار فارسی درس زندگی هستند. یک رباعی به راحتی می تونه زندگی ما رو تغییر بده اما گوشمان کر شده و چشممان نابینا متاسفانه