رباعی 138
پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۱۲ ب.ظ
زیبا آفرین
برخیز و مخور غم جهان گذران
بنشین و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت بتو خود نیامدی از دگران
سخن از بی وفایی دنیا است. این دنیا با این اوضاع و احوال به احد الناسی وفا نمی کند. اگر دنیا قرار بود که وفا بکند که به همان اولی ها باقی می ماند و نوبت به من و شما نمی رسید. ذاغت دنیا بر بی وفایی است. افراد می نشینند و غم و غصه می خورند که چرا فلان چیز را از دست داده اند. چرا فلان کار را نکذدند که اگر فلان کار را می کردند چقدر اوضاع و احوالشان خوب می شد. این اقسوس ها و غصه خوردنها راه به جایی نمی برد. نباید اصلا ذهن را درگیر جهان در حال گذر کرد. خودتان که می گوید می گذرد. چگونه بر شما گذشت. یعنی پس می گذرد. باید این جهان را که هم چون جوی آب در حال گذر است رها کرد و نشست و آن هم به شادمانی نشست. باید لحظات را به خوشی گذراند. سهم تو از روزگار همان لحظه ای است که در آن هستی.
- ۹۹/۰۵/۰۲