رباعی 133
پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۰۶ ب.ظ
زیبا آفرین
هر یک چندی یکی برآید که منم
با نعمت و با سیم و زر آید که منم
چون کارک او نظام گیرد روزی
ناگه اجل از کمین برآید که منم
روزگار چون فصل بهار می گذرد. درس و بحث و مدرسه به جایی می رسد که برای تو به خواستگاری می روند. لختی نگذشته دختری را به همسری تو در می آورند. خانه و کاشانه و بچه و زن و زندگی. دیری نمی پاید که کار و بارت سکه می شود. از درو دیوار نعمتهای الهی بر تو باریدن می گیرد. همین که بیایی تا نفسی اراست کنی و لحظه ای بنشینی و آب سرد و چای داغی بنوشی؛ اجل از گرد راه می رسد که یا علی! پاشو! پاشو که اوراق زندگی تو دیگر پر شده است. نکته مهم و اساسی رباعی خیام این است همین که کار شما رو به راه شد و نظام و نسق یافت اجل معلق از گرد راه می رسد. و باید گفت زنگها برای چنین فردی به صدا در می آید.
در مصرع اول به فصلهای مختلف زندگی می پردازد. دوره کودکی و خردسالی و دوره نوجوانی و جوانی که خودنمایی می کند. و بعد هم کار و تلاش و در آمد و پول و ثروت و موقعیت و...
و بعد هم رو به راه شدن کارها و به سامان شدن امور.
و ناگهان سر و کله فرشته مرگ پیدا شدن و سر زشته همه امور را پارکردن و چنان خود نمایی خواهد کرد که دیگر از من چیزی نخواهد ماند.