انگشت نمانی خیام
در بین ادیبان و شاعران نسبت به دو کس حرف و سخن بسیار است. یکی خیام و دیگری حافظ. البته نسبت به مولوی حرف و حدیث هست ولی نه مثل حافظ و خیام. نسبت به مولوی گفته می شود شیعه یا سنی است. یا موافق عرفانند و یا مخالف عرفان. ولی در شرابخوارگی او کسی تردید به خود راه نمی دهد. و کسی این جرات را نمی کند که چنین نسبتی به مولوی بزند. اما نسبت به خیام و حافظ الا ماشالله حرف و حدیث. تا جایی که در مسلمانی او هم تردید روا داشته اند. او را منکر معاد و خدا و شریعت و دیانت و همه چیز دانسته اند. یک کافر به تمام معنا. جالب است بعضی تلاش می کنند تا ثابت کنند که هیدگر عارف بزرگ هم چون مولوی و معتقد به امامت و ولایت است(هم چون سید احمد فردید) و از سوی دیگر تلاش می کنند تا خیام را وصله ناچسب یا وصله ناجوری در حوزه اسلام بدانند. و این هم ناشی از اشعار و رباعیاتی است که منسوب به خیام و یا از خود خیام است. به نظر من خیلی هم فرق نمی کند. هم رباعیاتی که حضرت عباسی می شود سوگند یاد کرد که از خود خیام است می شود ثابت کرد که همه کاره بوده است. از خیام تصوراتی ساخته اند از اسطوره تا دائم الخمری که در کوچه پس کوچه ها تلو تلو می خورد و توی جوی خیابانی افتاده که او را بلند می کنند و به منزل می رسانند.
شاید علت اصلی این نوع نگرش و اختلاف تا این حد و شکاف عمیق بین دیدگاهها، ناشی از این باشد که خیلی ساده و روان سخن گفته اند. شعرهای مولوی و یا دیگر ادبای شهیر فارسی خیلی در دسترس مردم قرار نگرفته است. به بیان دیگر دستمالی نشده است. ولی خیام و حافظ اشعارشان خیلی دستمالی شده است. اگر بخواهیم بهترین نمونه را برای خیام و حافظ مثال بزنیم مانند دین است که هر حسن علی بقالی که از گرد راه برسد اظهار نظر می کند. طرف سر دخترش را بر سر غیرت جاهلانه با داس می برد و به نام دین و شریعت می گذارد. طرف در کوچه و بازار به زن و دختر مردم گیر می دهد و اسمش را امر به معروف و نهی از منکر می گذارد. بنده در مدینه منوره کنار قبر نبی اکرم شاهد بودم که یکی از دوستان آمد و گیر داد به حصری که تو نمازت را غلط می خوانی. فکرش را بکن که حصری امام جماعت مسجد مدینة الرسول، قرادتش اشتیباه باشد. ما اگر رو پیدا کنیم به خدا هم ایراد می گیریم. پشت سر خدا هم حرف می زنیم و اصلا برای خدا هم حرف در می آوریم.
خیام از معدود متفکران و اندیشمندانی است که حرف و حدیث در باره او فراوان است. ولی به نظر می رسد همه این حرفها در باره خیام است ولی خیام نیست. خیام شخصیت دیگری است.
- ۹۹/۰۴/۳۰