ضرورت تفکیک اندیشه و عمل و باور در رباعیات خیام
يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۰ ق.ظ
دوستان عنایت بفرمایند که اینها رباعی است. زبان شعر است. زبان شعر زبان خاص خودش را دارد. نمی شود شعر را با واقعیت یکی دانست. این سادگی و ساده لوحی است. زبان شعر زبان خیال است نه بیان واقع. و الا که شعر نیست. و فرق شعر و نظم در همین است. شعرهای الفیه ابن مالک شعر نیست بلکه نظم است چون رکن اصلی شعر که خیال است را ندارد. و ویژگی رباعیات خیام و راز ماندگاری آن همین خیالگونگی آن است. این که آیا به آن چه که می گوید اعتقاد دارد یا نه سخن دیگری است. تفتیش عقاید است. ما در مقام تبیین و تفسیر و تحلیل رباعیات او هستیم نه شخصیت او. زیرا اگر بخواهیم شخصیت خیام را تحلیل کنیم باید تمام دوره زندگی نزدیک به یک قرن او را و نیز کتابها و رساله هایی که نگاشته را و یا ترجمه کرده است را با دقت مورد مطالعه قرار دهیم. خیام کسی است که تقویم را نگاشته است. حال چه خود و چه به کمک دستیارانی که داشت. کسی که تقویم را استخراج می کند آن هم با آن دقت و حساسیت خاص که در تاریخ بی سابقه است و دقیق ترین تقویم است. حالا این تقویم به چه دردی می خورد جز برای برنامه ریزی. جز برای تدبیر امور. لذا همه سخن حقیر این است که خیام در رباعیات را با خیام در تقویم یکی ندانید. خیام در رباعیات را با خیام در رساله وجود یکی ندارید. خیام در رباعیات با خیام در ترجمه اثر شیخ الرئیس واقعا متفاوت و مختلف است. تومانی دو هزار و دهشایی فرق دارد.
این گونه نظر فقط نسبت خیام نیست دیگران هم این گونه اند. یک مرتبه مقام مقام علمی است و یک مرتبه مقام مقام عملی است باید بین مقام علم و مقام عمل فرق گذاشت. ابن سینا با برهان اثبات می کند که معاد روحانی است. و هرچه تلاش می کند نمی تواند جسمانی بودن معاد را اثبات کند. به صراحت می گوید دلیل بر جسانی بودن معاد نداریم الا این که صادق مصدق به آن تصریح کرده است. یعنی بین مقام علمی و باورهای خود ابن سینا فرق گذاشته است. البته به نظر حقیر صادق مصدق هیج کجا نفرموده که همین جسم احیا می شود. تفسیر مفسران این است که معاد جسمانی است. غرض تفاوت بین حوزه و عرصه اندیشه و عمل حتی باور است. می گویند ابوحنیفه از جایی رد می شد. یکی از صحابه امام صادق هم می گذشت. ابوحنیفه به احوالپرسی پرداخت و پرسید: شما که پیرو جعفر بن محمد هستی و جزو شیعیان او چرا زن صیغه نمی کنی. از ویژگی های شیعیان این است که زن صیغه کنند.
یار و صحابه امام صادق فرمود مگر کاسب و تجارت ده برابر از دیگر امور صواب ندارد؟ و جزو اعمال مستحبی نیست؟
ابوحنیفه گفت: آری. هست.
پرسید: پس چرا یک مغازه باز نمی کنی تا خواهرت در آن تجارت کند. و این عمل استحبابی را انجام دهد و ده برابر صواب ببرد...
عنایت بفرمایید بین مقام علم و مقام عمل متفاوت است. ممکن است معتقد باشند که صیغه یعنی عقد موقت صواب دارد ولی خیلی کارهای دیگر هم هست که صواب دارد.
مرحوم خویی(رض) در بحث حلق لحیه یعنی تراشیدن ریش همه ادله را بررسی می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که دلیلی بر حرمت ریش تراشی نداریم. الا این که سیره متشرعه دال بر گذاشتن ریش است. و خود ایشان در بحث اجماع و سیره متشرعه، رگ و ریشه همه اینها را می زند. ولی در هنگام فتوا احتیاط می کند. یعنی بین مقام علم و مقام عمل فرق می گذارد.
در بحث جواز تقلید از مجتهده میت محققین از فقها معتقدند که جایز نیست. و مفصل در ذیل بحث اجتهاد و تقلید ادله را بررسی می کنند. ولی وقتی که توضیح المسائل چاپ می شود می بینیم که فتوا داده اند بر جواز بقای بر مجتهد میت. دلیلش را هم این می دانند که مردم با مشکل مواجه می شوند چون سالها با نظرات مجتهد قبلی عمل کرده اند تا بخواهند تغییر رویه بدهند دچار معضل خواهند شد.
مثال دیگری که به ذهن من می آید عده طلاق است. بعضی از محققین از فقها ادله عده را در صورت باردار نبودن زن، ناکافی می دانند. ولی بدان فتوا نمی دهند. بین مقام نظر و عمل فرق می گذارند. لذا باید بین مقام نظر و مقام عمل و مقام باور فرق گذاشت.
بین متفکران و اندیشمند افرادی زیادی وجود دارد که در یک کتاب نظری و در کتاب دیگر نظر دیگری دارند. این اتفاق در فقه فراوان رخ می دهد و نیز در آثار فلسفی. حتی در عرفان چه بسا شیخ اعظم ابن عربی در فتوحات خود نظری داشته باشد و در اثر دیگری نظر دیگری. لذا باید این مقامها را از یک دیگر بازشناخت و تفکیک کرد. لزوما کسی که از تعدد زوجات دفاع می کند به این معنا نیست که پس برود و چهار زن بگیرد. و کسی که از تعدد زوجات دفاع نمی کند برود و فقط یک زن بگیرد. نباید عرصه اخلاق را با دیگر عرصه را یکی دانست. اصلا اخلاق جهان خاص خودش را دارد.
بنده خدایی بود که مدام در صفخات مجازی پست می گذاشت و از مهر و محبت و زندگی بدون خشونت می گفت. حتی تصریح می کرد که نباید با انگشت اشاره به بچه اشاره کرد چون خودش خشونت است. خودش تحقیر کودک است. همین فرد فرزند خرسال خودش را در حمام می کرد و برق را هم خاموش می کرد تا ادب شود. همه تلاش من این است که بگویم باید بتوانیم فرق بگذاریم.
در رباعیات خیام جهان را از منظر شعر و از چشم انداز خیال می نگرد. لذا با نگاه خیام در رساله وجود متفاوت است. و لزوما بدین معنا نیست که خیام از باده و شراب که می گوید حتما در هنگام استخراج تقویم تنگ مشروبش هم به همراهش بوده است. نه. این تصویر را باید بازسازی کرد. البته باید یاد آور شوم که مجموعه رباعیات خیام ما را به یک تحلیل جامع از زندگی و فلسفه آن رهنمون می کند.