در پی معنای زندگی
در رابطه با معنای زندگی خصوصا در سالهای اخیر سخن فراوان گفته شده است و آثاری نیز ترجمه شده است. کسانی به این مقوله پرداخته اند که خود فیلسوف زندگی اند. معنای زندگی چیست؟
بعضا تلاش کرده اند تا معنای آن را کشف کنند. یعنی اینها فکر می کنند که زندگی یک معنایی دارد و این معنا را باید کشف کرد لذا به کشف معنای زندگی پرداخته اند. البته این یک تلقی است. آیا درست است یا درست نیست سخن دیگری است.
گروهی هستند هم چون خیام که اینها معتقدند زندگی معنایی ندارد تا ما در پی کشف معنای آن باشیم. علتش هم این است که خود زندگی مبهم است. یعنی چه؟ زندگی زندگی چندان روشن نیست تا چه رسد به معنا و مفهوم آن. لذا اینها معتقدند چیزی که که خودش مبهم و بلکه بی معنا است چگونه می شود برای آن معنایی کشف کرد. از نیستی که نمی شود چیزی کشف کرد. لذا آنهایی که در پی معنای زندگی هستند این معنا را بر زندگی بار می کنند. جعل می کنند. خودشان این معنا را می سازند. فرق است بین کشف معنا و ساخت معنا. دسته دوم معتقدند که زندگی معنا نتدارد تا کشف بشود و اگر قرار است که ساخته بشود هر معنایی که خواستید برای آن بسازید چون این معنا ساخته و پرداخته خود شما و دلالتی بر امر واقعی نمی کند. زندگی برای اینها همان چیزی است که الان هست. نسبت به آن چه گذشته و نیز نسبت به آن چه خواهد آمد اصلا فکر نمی کنند. بلکه دغدغه آنها زندگی در حال و همان لحظه و همان دم است. همان لحظه باید خوش بود. همان لحظه باید شاد بود. زندگی در نگاه این گروه همان لحظه ای است که در آن قرار داریم.
- ۹۹/۰۴/۲۹
سلام. جالب بود برام که سعی خود را بر بیان بی طرفانه میکنید و تحصیلات حوزوی هم دارید. موفق باشید.