رباعی 121
جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۶ ب.ظ
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یکدم عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیر فنا درگذریم
با هفت هزار سالگان سر بسریم
دو نکته اساسی که خیام در رباعیات گذشته خود به کنایه و استعاره و زبان شعر بیان کرده بود اینک بی پروا و بی پرده و به صراحت بیان می کند. خطاب به دوست خود که هر کسی می تواند باشد می گوید:
1- غم فردا نخوریم. فردایی که هنوز میامده و معلوم هم نیست که برای ما بیاید چه دلیل دارد که غصه اش را بخوریم.
2- دم را غنیمت شمریم. مهم همین لحظه است. مهم همین آن است. قدر این آن را بدانیم.
گذشته که گذشته و آینده هم که هنوز نیامده است. پس باید در حال زندگی کرد و قدر همین حال و الان را دانست.
در ادامه خیام استدلال خود را بیان می کند. بدان دلیل غصه فردا نخورید و حال را غنیمت شمردید چون از این عالم فانی در گذریم و سر از قیامت کبری در آوریم با انسانهایی که هفت هزار سال پیش از این از دنیا رفته اند برابر هستیم. چون حشر همه موجودات در یک آن خواهد بود.
- ۹۹/۰۴/۲۷