رباعی 112
ای پیر خردمند پگهتر برخیز
و آن کودک خاکبیز را بنگر تیز
پندش ده گو که نرم نرمک میبیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز
موضوع این رباعی دو نکته اساسی است:
1- سحرخیزی. پگه تر یعنی پگاه تر. یعنی صبح زود و سحرگاهان برخیز.
2- گذشته تاریخی انسان، هر ذره خاک از نظر شیمیایی همان انسانها گذشته اند که به خاک برگشته و تحول شیمیایی یافته اند. هر ذره خاکی که روی آن پاک می گذارید و یا بدان دست می یازید جسم انسان شریفی بوده است.
مخاطب خیام پیر خردمند و کار کشته است شاید از سر غفلت اموری را از یاد برده است. او را متوجه می کند که صبح خیلی زود از خواب برخیز. و نکته دیگر آن که کودکی را که می بینی که خاک را الک می کند سراغ او برو و به وی تذکر بده که خیلی آرام و و نرم الک کند زیرا ظاهر قضیه خاک است ولی در واقع خاک نیست بلکه مغز سر کی قباد و چشم پرویز است یعنی این احتمال را باید داد که اعضا و جوارح یکی از تاثیرگزاران است.
مساله و توجه به آن نه از آن جهت که خاک است بلکه از آن جهت که انسانهایی هستند که خاک شده اند در نگاه خیام مهم است.
- ۹۹/۰۴/۲۶