جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

رباعی 111

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۹، ۰۶:۴۳ ق.ظ

از جمله رفتگان این راه دراز

باز آمده کیست تا بما گوید باز

پس بر سر این دو راههٔ آز و نیاز

تا هیچ نمانی که نمی‌آیی باز

سخن از مرگ و معاد است. ناصحان و فقیهان و زاهدان، سخن از بازگشت انسان و رسیدگی به حساب و کتاب آنها سخن می گویند. بیشتر از جهنم و قهاریت و خشم و غضب الهی می گویند.
خیام به اعتراض به این گروه می گوید تا به حال از کسانی که مرده اند کسی برگشته است تا قصه های پر غصه آن سوی دیوار را آن گونه که شما توصیف می کنید و می گویید بیاید و برای ما بیان کند. کسی نیامده و ممکن هم نیست که باز گردد. البته بعضی "باز" در مصرع دوم را راز گفته اند. شاید در معنا خیلی فرقی نکند چون بیان حوادث قیامت جزو ادسرار است ولی راز یعنی گره ناگشوده که ناگشوده هم باقی خواهد ماند اما در این جا می خواهد بفرماید کسی از آن عالم برنگشته تا دو باره آن چه دیده است برای ما بگوید.
در ادامه خیام می گوید ما بر سر دو راهی هستیم یک مسیر ما آز و طمع است و یک مسیر ما نیاز و احتیاج است. هیچ فرقی هم نمی کند چه آز باشد و چه نیاز هرچه می خواهد باشد دو تا قاعده و قانون مشخص و مسلم است:
یکم- تا کنون کسی روی این کره خاکی باقی نمانده تا تو بخواهی باقی بمانی پس تو هم خواهی رفت و خواهی مرد.
دوم- ضمن این که خواهی مرد دگر باره به این عالم ممکن نیست که برگردی و سیم جیمت کنند و مو را از لای ماست بیرون بکشند. برو حالت رو ببر و برو زندگی ات را بکن.
 

 

  • حسن جمشیدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی