دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۵۶ ب.ظ
زیبا آفرین
خشت سر خم ز ملکت جم خوشتر
بوی قدح از غذای مریم خوشتر
آه سحری ز سینه خماری
از ناله بوسعید و ادهم خوشتر
در گذشته ها ظروف بیشتر گلی بود. ظرفهای بزرگی را با گل درست می کردند و از پایین آن سوراخی می گذاشتند برای خروجی اشیای درون ظرف و به اقتضای کاربردها نامهای خاصی پیدا می کرد. کندو ظرفهای بزرگ گلی بود که در زیر زمین و جاهای خشک و تاریک می گذاشتند و در آن محصول گندم خود را می ریختند و تا زمان جمع آوری محصول سال بعد از آن استفاده می کردند. این کندو شاید از کندوی زنبور عسل گرفته شده باشد. الا این که کندوی زنبور مکعب ولی این کندوها استوانه است. الان هم در روستاها آثار آن باقی است. یکی از همین ظرفهای بزرگی که می ساختند و در جای تاریک می گذاشتند و یا زیر خاک می کردند و در آن انگور می ریختند تا سرکه یا شراب شود. اینها سر نداشت بلکه با گل سر آن را می بستند. یا آجرهای بزرگ روی آن می گذاشتند. به اینها خم می گفتند. خمره نیز همان خم است.
ملکت جم یعنی مملکت یا کشور جمشید شاه. کنایه از پادشاهی بر ایران است.
قدح منظور ظرف شراب است که در مراسم با شراب در اختیار افراد می گذاشتند. قدح ظرفی بزرگتر از پیاله است. ظرفهای سفالین که شبیه همین کاسه های مسی و یا چینی امروزی است. قدح به جهت حجم چندین برابر پیاله شراب می گیرد. شاید حتی حجم قدح از تنگ هم بیشتر باشد.
بوی قدح به اعتبار بوی شراب آن است والا خود قدح که بو ندارد. مگر این که فرد شامه خیلی قوی داشته باشد تا هم چون همینگویه بتواند بوی سنگهای مرمر را در وداع با اسلحه استشمام کند.
غذای مریم اشاره است به دوره اعتکاف حضرت مریم در محراب که از بهشت برای ایشان غذا آورده می شد. منظور از غذای مریم غذاهای بهشتی است.
آه سحری منظور ناله های شبانه است. چند گروه هستند که شب زنده دارند یکی جنگاوران که اغلب طراحی جنگ و برنامه ریزی های جنگی و نقشه عملیات را در شب می ریزند. یکی الواطها یا همان لوطی ها هستند که تا پاسی از شب و نزدیکهای صبح بیدارند. در چهار راهی یا سر کوچه ای دور هم جمع می شوند. یکی هم دزدها هستند که شبها بیدارند و مبادرت به دزدی می کنند. و یکی هم عابدان و زاهدان و عارفان هستند که شب زنده دارند. و دسته دیگری که شب زنده دارند عرق خورها هستند. اینها هم در میکده و یا میهمانی دور هم جمع می شوند و تا پاسی از شب و نزدیکهای صبح می نوشند و می گویند و می خندند.
همه سخن خیام در این رباعی برتری شراب بر غذای بهشتی و برتری آه و ناله افراد مست از ناله های شبانه عارفان و زاهدان و عابدان است. خیام معتقد است که خشن سر خم باشیم بهتر از این است که پاشاه ایران باشیم. ثدح قدم شراب بنوشیم بهتر از این است که طبق طبق از بهشت غذا بیاورند. ناله و آه جانسوز مست و خمار در نیمه های شب به مراتب ارزشمندتر و ستودنی تر از آه و ناله ابوسعید ابوالخیر و ابراهیم است.
وجه آن هم کالا روشن است انسان مست، بی شیله و پیله و رو راست است. در حالت مستی بسیار صادق است ولی این اعاظم معلوم نیست که قصد و نیتشان چه و برای چه باشد. لذا خیام در داوری خود ارزشمندی را برای زندگی به عارفان و زاهدان و عابدان نداده است. البته حافظ نیز همین خط را دنبال کرده است.
سلام
سایت کاربر پسند و قشنگی دارید :)
در صورت امکان از وبلاگ منم بازدید کنید :)
تشکر...