جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

توسل

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۱۴ ق.ظ

گفتگو با حسن جمشیدی

پژوهشگر اللهیات و فلسفه

سیدصدرا میردامادی

 حسن جمشیدی از پژوهشگران فعال خراسانی در حوزه دین است که سابقه زیادی در مطالعات دین شناسی و تصحیح متون فلسفه و عرفان اسلامی دارد. از وی در های سال 86 و 87 تصحیح دو کتاب ابواب الهدی و مصباح الهدی مرحوم میرزا مهدی اصفهانی توسط نشر بوستان کتاب قم به چاپ رسید و کتاب مجموعه مصاحبه ها و مقالات حکمی از مرحوم استاد آشتیانی تحت عنوان در حکمت و معرفت به همت ایشان توسط نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به زیور طبع آراسته شد. وی 2 سال است که مشغول تصحیح چند جلد از آثار مرحوم آیت الله آقا شیخ مجتبی قزوینی است که گویا کار تصحیح آن را به پایان رسانده است.

. وی در حوزه های فقهی وکلامی نیز صاحب نظر است و دانش آموخته حوزه علمیه مشهد است. جمشیدی در فقه و اصول شاگرد حضرات آیات زنجانی، مرتضوی و چندین سال در درس خارج آیت العظمی زنجانی  حضور مستمر داشته است و دارای درجه اجتهاد است .در فلسفه و عرفان اسلامی شاگرد مرحوم استاد سید جلال الدین آشتیانی و آیت الله سید عزالدین زنجانی بوده است. وی چندین سال رئیس گروه فلسفه پژوهشکده اقبال جهاد دانشگاهی مشهد بود و به مطالعه وپژوهش در حوزه های فلسفه و دین اشتغال داشته وچندین کتاب و مقاله از وی در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی به چاپ رسیده است.در یک روز بهاری در خلال کار ومراجعات روزانه ، میهمان دفتر کار ایشان در منزل شان شدیم وبا آغوش باز دعوت مارا برای مصاحبه در موضوع مبنا وکارکرد زیارت وتوسل دراسلام پذیرفتند.جمشیدی از جمله جانبازان دفاع مقدس می باشد که با اصرار فقط توانستیم بفهمیم که در عملیات کربلای 5 مجروح شده است . قطعا صحبت از دوران جهاد و دفاع مقدس با وی مجال مستقلی می طلبد.

 ازلحاظ درون دینی بر چه اساسی از آیات وروایات قرآنی وسنت اسلامی شیعی به ائمه متوسل می شویم وذوات آنها را زیارت می کنیم؟

ببینید یکی از ویژگیهائی که شیعه را با آن می شناسند در کنار رجعت ومهدویت و... توسل هست.ما قبل از تجزیه وتحلیل توسل به سراغ بقیه فرق ومذاهب اسلامی برویم ونگاه آنها را نسبت به توسل بررسی کنیم.از این رهیافت  می توان فهمید جریان توسل ما به ائمه از باب تعرف الاشیاء باضدادها که هر چیزی را باضدش بهتر می توان شناخت چه انعکاس بیرونی دارد .تلقی غیر شیعه وخصوصاً وهابی ها که بسیار هم بر روی این مسئله ما تجزیه وتحلیل کرده اند از اعتقاد ما شیعیان این است که در جهان هستی یک سلطنت وحکومت وجود دارد وخداوند حاکم وسلطان برجهان است، واین خداوند حاکم بر جهان برای اینکه ما بخواهیم  او را عبادت کنیم اعم ازنماز وروزه باید با لباس های تمیز اعمال عبادی را به جا بیاوریم.  لذا در عوام هم همین تلقی وجود دارد که شما وقتی پیش سلطان میروید باید با لباس تمیز ومرتب بروید پس نماز هم که می خواهید بخوانید باید با لباس تمیز ومرتب ادا شود .در ادامه این اعتقاد وجود دارد ما که می خواهیم پیش خدا برویم ممکن است خدا ما را نشناسد،در نتیجه نیاز به واسطه داریم. این تلقی است که دیگران نسبت به ما دارند حال اینکه این تلقی اشتباه هست یانه من معتقدم این تلقی آنها تلقی اشتباهی نیست یعنی از رفتارهای خود ما این برداشت را کرده اند. اجازه بدهید من این رفتارها را تحلیل کنم،ببینید مثلا اغلب ما به قصد سفر مکه از همه حلالیت می طلبیم ومعتقدیم این سفر مثل این هست که از  مادر دوباره متولد شده باشیم ولی انصاف این قضیه این است که وقتی ما مکه می رویم آیا مکه میرویم یا مدینه؟در اصل میرویم مدینه ودر مدینه هم بیشتر ما شیعیان بقیع را زیارت می کنیم تا حرم پیغمبراکرم(ص) حالا این امرآثار روحی دارد که چون بقیع  گنبد وبارگاه ندارد ولی حرم رسول الله(ص) گنبد وبارگاه دارد. و به نظر نمی توان مستقیما به پیشگاه خداوند رفت وگوئی باید از این کانالها و واسطه ها برای رفتن به پیشگاه خدا استفاده کرد.

چقدر از این رفتارهای ما مبتنی بر آموزه های دینی دراین زمینه است؟

ببینید وقتی می گوئیم آموزه های دینی مراد ما یا آموزه های دینی است که در متن دین وجود دارد یا آموزه های دینی است که عالمان دینی منتقل می کنن.در آموزه های دینی که در متن دین هست چنین چیزی نمی باشد.همچنین آموزه های دینی که عالمان دینی ترویج می کنند دو دسته اند:یکی آموزه های دینی که توسط عالمان واندیشمندان دینی که متاثر ازآموزه های اصیل دینی هستند از جمله مرحوم شهید مطهری،علامه طباطبائی وامام ترویج می شود که پشتوانه فرهنگی وعلمی شیعه محسوب می شوند دسته دیگر علمائی که بقول شهید مطهری چون منبع تغذیه شان مردم هستند لذا آموزهای ترویجی شان هم متاثر از عامه مردم است در روضه ها ومجالس می روند وبخش زیادی از آموزه های دینی از اینها انتقال می شود ومن بعنوان یک فرد دیندار آموزه های دینی ام را از امثال علامه طباطبائی یا شهید مطهری نمیگیرم و آموزه های دینی ام را از همین مجالس و منابر میگیرم ودیگر کاری هم ندارم که اینها در متون دینی وجود دارد یانه.

این تلقی ایجاد شده که تو اگر ائمه را داشته باشی همه چی را داری ولی از آن طرف را نمیگن که اگر خدا را داشتی همه چیز را داشتی که چون صد آمد نود هم پیش ماست.

س:به نظر شما محور اصلی اعتقاد ما در توسل به امامان چیست وآیا توسل هدف است یا وسیله؟

من باید برای پاسخ این سئوال مقدمه ای را عرض کنم.ببینید قرآن برای این آمده است تا نگاه ها را تغییر دهد واین در بستر جامعه عرب جاهلی آن دوره عرضه شد تا نگاه ها را عوض کند وبرای عرب جاهلی افق دیگری از نگاه را دردور واطراف خودش ترسیم کرد ومعتقدم اسلام کاری که کرد جهان بینی ونگاه به هستی را تغییر داد. تمامی تلاش پیامبر این بود که دین وتوحید را جا بیندازد ولذا برخلاف ادیان پیشین مثلا کلیمی ها بر این اساسند که افراد را به سمت موسی می خوانند ومسیحی ها، افراد را به سمت عیسی می خوانند وهمینطور در بودیسم وزرتشت ، در اسلام افراد را به سمت محمد نمی خوانند واین از ویژگی خاص اسلام است علیرغم اینکه عده ای تلاش کردند که آن چهره ی بودائی ،زرتشتی ، مسیحی وکلیمی را به اسلام وارد کنند اما این امر محقق نشد.

لذا محور اساسی آموزه های دین دعوت مردم به سمت خدا است وخداوند نه سلطان نه شاه نه رئیس جمهور وامثال اینها نیست. نباید خدا را بیرون از خود جست برخلاف اعتقادی که در ادیان دیگر وجود دارد که باید خدا را بیرون از خودت بجوئی در اسلام لازم نیست که به سمتی بدوی تا به خدا برسی خدا در درون خودت است واز درون خودت به راحتی می توانی با خدا ارتباط برقرار کنی واتفاقا ارتباط برقرار کردن با خدا راحت تر از ارتباط برقرا رکردن با پدر یا مادر است چون خدا به ما از خود ما نزدیکتر است.وخداوند فقط توجه می خواهد ورابطه وفاصله بین ما وخدا صرفا توجه وغفلت است و در زمانی که ما دچار غفلت هستیم دقیقا مثل حرکت خون در جریان بدن است که چنانچه بخشی از عروق مسدود بشوند به هرحال در نقاط دیگر بدن خون در حال جریان است ودر غفلت ما هم به همین صورت است که رابطه مان باخدا قطع نیست بلکه ما متوجه اونیستیم ولی او متوجه ماست وارتباط یکسویه از آنطرف است. به محض توجه ما به خدا ارتباط معنوی ما باز برقرار می شود. لازم نیست برای رفتن بسوی خدا دنبال جائی بگردیم که به آن واسطه این ارتباط شکل بگیردلذا در نگاه اسلامی خدا نه مکان دارد ونه زمان وفقط توجه دراین رابطه تعیین کننده است،یعنی غفلت اصطلاحا انسان را از خدا دور می کند و درواقع ارتباط  از این طرف قطع می شود وتوجه هم این ارتباط را برقرار می کند بنابراین مراد از ذکر در الا بذکرالله تطمئن القلوب همین توجه است.لذا پیغمبر آمده است تا ما را به سمت خدا رهنمون کند وائمه همه آمده اند تا ما را به خدا برسانند وهر کدامشان یک راهند برای رفتن به سوی خدا ومثل فانوس دریائی هستن که راه را نشان می دهد،یک فانوس دریائی برای این نیست که ما خودمون را برسونیم به اون یا خودمون یا بچسبونیم به اون بلکه فانوس دریائی یک نشانه ونماد برای شناخت راه است بنابراین ائمه پیشواها ی ما هستند،واین اشتباه است که ائمه ما را بکشانند به سمت خودشان چرا که در نهایت می شود همان تلقی مسیحیان وکلیمی ها بودیسم  ومارکسیسم که انسان را به سمت خودشان می کشانند وائمه هیچ وقت این کار را نکرده اند.

زیارت وتوسل علاوه برجنبه ای که اشاره کردید که راهی است برای رسیدن به اصل هستی یعنی خدا، وائمه هم آمده اند تا ما را به این منبع اصلی برسانند چه اثر درونی وکارکرد روانی دارد؟

ببینید ما انسانها چند نیاز اساسی داریم،یکی از اینها نیاز به امنیت است که توسط دولت تامین می شود،نیاز به آسایش که در بعد رفاه مادی و در تامین معاش زندگی حاصل می شود وخودمان به دست می آوریم و نیاز به آرامش. نیاز های دیگری مثل نیاز به دوست داشتن و محبت هم داریم ولی اینها نیاز های اساسی زندگی اند که در پرتو اینها نیاز های دیگر هم امکان عملی برآورده شدن می یابند.

با توجه به اینکه پایه واساس دین خداوند است ما نیاز به آرامش داریم وخیلی از جاها این آرامش را به انسان می دهد.من معتقدم هر جا که این آرامش داده می شود به جزآرامش های کاذب و زود گذرمثل این قرص های روان گردان وغیره همه آنچه به انسانها آرامش می دهند از جنس دین اند مثلا عشق یک مقوله ی کاملا دینی است ومنظور هم عشق واقعی است. اگرچه خیلی وقتها عشق نیست وهوا وهوس است که بعضی ها به اشتباه به آن اسم عشق می گذارند.مثلا پسری به دختری می گوید من عاشقت هستم ولی اون پسر مثل یک نگهبان نسبت به آن دختر می باشد تا به محض اینکه هر کس به او نگاه کند به طرف حمله می کند. عشق آن است که وقتی زلیخا متوجه می شود که تمام زنهائی هم که یوسف را دیدند مات ومبهوت او شدند یک آرامش واطمینان به عشقش پیدا می کند وهیچ زمان چشم آن زنها را در نمی آورد بلکه آنها را موردعتاب قرار می دهد که چرا من را مورد سرزنش قرار می دهید در حالیکه خودتان دستانتان را از دیدن یوسف بریدید، این را عشق واقعی می گویند.

حالا با توجه به اینکه در نگاه دینی عشق مبنای آرامش است هر جائی که به انسان آرامش بدهد یک ریشه ی دینی دارد ولذا وقتی می گویند اینجا متعلق به امام رضا است این تقدس ناشی از عشق ،همان آرامش را می آورد وخیلی جاها مانند معبد ومسجد وکلیسا آرامش آور است وفرقی هم نمی کند. هر کدام از ائمه می خواهند یک ارزش وفضیلتی را به مردم بدهند وآن کارکرد روانی زیارت همین نیاز ورسیدن به آرامش است. من فکر می کنم بنیان واساس دین اخلاقیات است،فقه هم ناظر بر تنظیم امور دنیوی است وبخش عبادات فقه هم نگاه مذهبی وشریعت است . اهل تسنن یک طور نماز می خوانند وشیعه طور دیگر وهدف عبادات هم بردن ورهنمون کردن به سمت اخلاق وبازداشتن از رذائل است چرا که قرآن تاکید می کند که ان الصلوه تنهی عن الفحشاءوالمنکرو نماز و مجموع عبادات برای مومنین باید کارکرد اخلاقی داشته باشند. پیامبر(ص) می فرمایند من برای تکمیل وبه اتمام رساندن ارزش های اخلاقی مبعوث شدم وحتی قرآن در مورد روزه هم می گوید که برای این است که تقوا پیدا کنید ودارای فضیلت اخلاقی شوید وروزه هم کارکرد اخلاقی دارد،حج هم کارکرد اخلاقی دارد وهیچکدام از اعمال دینی ما کارکرد غیراخلاقی ندارد وکارکرد اخلاقی که از رهیافت اخلاق ما را به آرامش می رساند مثلا مقوله اخلاقی گذشت در مواجهه با یک عمل اشتباه سر زده از یک فرد به انسان اقناع درونی وآرامش می دهد یا مثلا دروغ گفتن برای انسان عذاب وجدان میاورد واضطراب وفشار روحی میاورد ولی راست گوئی به آدم آرامش میدهد واینجا اصلا فرد نگران نیست ودر مجموع اخلاق یک آرامش درونی در انسان ایجاد می کند.

پس یعنی این آرامش در پرتو ارتباط با ائمه شکل می گیرد؟

بله چون ائمه از آن جهت که مصداق کامل اخلاقند برای رسیدن به خدا به ما آرامش می دهند ولذا از این جهت ما اصطلاح توسل را بکار می گیریم و می گوئیم ائمه وسیله وچراغ راه کامل هستند.ائمه همانطور که عرض شد مظهر ومصداق کامل انسانیت واخلاقند وبهترین الگو هستند واگر می گوئیم توسل به ائمه مرادمان توسل به انسانهای کاملی است که به واسطه این توسل دست ما را هم بگیرند تا ما هم به کمال برسیم نه اینکه دست ما  را بگیرند تا از چاله های زندگی ما را بگذرانند بلکه ما خودمان باید راه را برویم. این بزرگواران چون راه را بلدند دست ما را می گیرند و راه را کوتاهتر می کنند ودر واقع سختی راه را بر ما هموارتر می کنند.

 در هیچکدام از فرق اسلامی متعدد خبری نداریم مبنی براینکه  از حضرت علی (ع)دروغی نقل شده باشد ولذا تمام فرق اسلامی بر این مطلب توافق دارند که ائمه مصداق کامل اخلاق وفضیلت بودند وهیچ خبری دال بر خلاف این امر وجود ندارد.واهل تسنن که سراغ مثلا امام صادق یا امام باقر میروند این بزرگواران را افراد وارسته وشایسته ای میدانند.واین حدیث پیامبر از خود اهل تسنن است که راستگوترین مردم  بعد از پیامبر حضرت علی است. یا درمورد امام صادق(درود خدا بر او) اگر اهل تسنن با دیدگاه فقهی اش نسبتی ندارند ولی از لحاظ اخلاقی او را بسیار فرد شایسته ای میدانند و هیچکدام از عرفای اهل تسنن هیچ موقع امیرالمومنین وامام حسین و امام صادق(علیهم السلام) را کنار نمی گذارند وهمواره این بزرگواران را نماد انسان کامل میدانند.

با تمام این تفاصیل شما جایگاه فعلی و رائج توسل در میان شیعیان را چگونه می بینید؟

 ببینید بعضی ها از توسل برداشت غلط می کنند یعنی طرف بچه دار نمی شود واز امام رضا بچه حاجت میکند درحالیکه خود امام رضا یک پسر بیشتر نداشت. اینها نیامدند که بچه بدهند گرچه ممکن است این کار را هم بکنند ومشکلی را حل کنند.ببینید مثلا در زمان خود ائمه هدی(صلوات الله علیهم اجمعین) بیشتر مردم به محضر این بزرگواران میرفتند تا این مظاهر اخلاق آنها را نصیحت اخلاقی کنند وپند واندرز بدهند البته بودندخیلی افرادی هم که برای طرح مسائل علمی وفقهی پیش ائمه میرفتند چون ائمه عالم اصلی شریعت بودند ولی غالباً برای اندرز اخلاقی بود وتمام قرآن هم اخلاق است به همین نسبتی که عرض شد چون قرآن نه کتاب فلسفه است نه کتاب تاریخ است ونه کتاب فیزیک وشیمی است ولی بطور قاطع قرآن کتاب اخلاق است .

 

 

  • حسن جمشیدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی