جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

جمشیدی خراسانی jamshidi khorasani

دین فلسفه عرفان

با شما در باره دین، فلسفه و عرفان سخن می گوییم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه

شرح نهایة الدرایه 17

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۵ ق.ظ

 

نعم أصل ثبوت السنة بالخبر، وکون الخبر واسطةً فی ثبوتها أو إثباتها[1] واقعا غیر معقول؛ إذ لیس الخبر واقعا فی سلسلة علل السنة، بل یستحیل وقوعه فی سلسلة عللها؛ لأن حکایة الشیء متفرعة علیه، فلا یعقل أن تکون من مبادیه، فیستحیل وساطة الخبر ثبوتا. کما أن الخبر ـ بما هو خبر ـ یحتمل الصدق والکذب، فلا یعقل انکشاف السنة به واقعا، فیستحیل وساطة الخبر إثباتا. فإرادة الثبوت الواقعی بأیّ معنى کان غیر معقولة، لا أن البحث عن ثبوتها بشیء لیس من المسائل. فافهم جیّدا.

در مسائل اصولی از آن جمله خبر واحد و تعادل و تراجیح معلوم نبود که جزو مسائل اصولی است یا نه؟ چون موضوع علم اصول ادله اربعه یا اعم از ادله اربعه است. بالاخره سنت جزوه موضوع است. بحث از سنت غیر از بحث از ثبوت سنت است زیرا بحث از ثبوت سنت، بحث از مفاد کان تامه است. و در خبر واحد و تعادل و تراجیح بحث از مفاد کان تامه می کند. پس اصولی نیست.

مرحوم آخوند در لایقال فانه یقال که مطرح می شود واضح می کند که بحثش در ثبوت واقعی و بعد هم در ادامه ثبوت اعتباری است. پس مفاد کلامش این است که در خبر واحد از ثبوت واقعی سنت بحث می کنیم.

مرحوم اصفهانی می فرماید چه مرادتان از ثبوت، ثبوت در مقام ثبوت و چه ثبوت در مقام کشف باشد ما می توانیم مساله خبر واحد و تعادل و تراجیح را مفاد کان ناقصه قرار دهیم. که بحث از آن گذشت. این که ما از وجود خبر واحد وجود واقعی سنت را کشف کنیم چنین چیزی محال نیست. ممکن است که خبر نشان دهد سنت واقعا موجود است. و با همین فرض هم بحث را پی گرفتیم. بعد از فراغ از کان تامه بحث می کنیم. در مقام ثبوت، می گوییم خبر علت ثبوت سنت است.

اشکال شد که چگونه خبر علت می شود. کاشف شدن اشکال ندارد ولی ثبوت نمی شود.

در این جا می خواهیم بیان کنیم نه کاشف گرفتن و نه هم علت گرفتن، هر دو درست نیست. در هیچ یک از دو مقام نه ثبوت واقعی سنت توسط خبر ممکن است. و نه هم کشف سنت.

پس دو بحث است یکی این خبر علت ثبوت سنت واقعی هست یا نیست و دیگر آن که خبر کاشف سنت واقعی هست یا نیست. پس بحث در این جا نیز در دو مقام است. 

اما مقام اول: اگر خبر را علت سنت بدانیم به یکی از دو فرض خبر باید علت باشد:

یا خبر موجد سنت است .

یا این که خبر در سلسله علل قرار دارد.

مسلم است که خبر از سنت حکایت می کند؛ پس باید سنتی باشد که خبر بتواند حاکی از آن باشد. خبر که نمی تواند به عنوان حاکی؛ محکی خودش را اثبات کند. هیچ حاکی محکی خود را اثبات نمی کند. پس خبر نمی شود مثبت و موجد باشد چه به عنوان علت تامه و مباشرتا و چه به عنوان جزء العله-علت ناقصه-  و چه به عنوان علت که در طول علل دیگر باشد. چون در ثبوت سنت، خبر هیچ نقشی ندارد. چون حکایت متفرع بر ثبوت محکی است. باید چیزی باشد که بتوان از آن حکایت کرد. خود حاکی که نمی تواند محکی خود را ثابت کند. البته ثبوت سنت اعتباری اشکال ندارد ثبوت واقعی را نمی شود انتطار داشت ولی علت برای ثبوت اعتباری سنت اشکالی ندارد.

این نظر مرحوم اصفهانی در این باب است. و نیز خبر را کاشف از ثبوت واقعی نمی داند. خبر می تواند علت برای ثبوت اعتباری سنت شود ولی نمی تواند علت برای ثبوت واقعی شود. ثبوت واقعی سنت یا به جعل جاعل است یا مصلحت جعل اقتضا کرده که جاعل جعل کند. خبر خبر است. خبر کاشف هم هست. ولی کاشف از ثبوت واقعی نیست بلکه الخبر یحتمل الصدق و الکذب. اگر کذب آن نباشد درست می شود ولی مشکل این است که خبر در کنار صدق، کذب هم دارد.

بل یستحیل وقوعه فی سلسلة عللها

مرحوم اصفهانی به ظاهر سلسله علل را بیان کرده است. ولی باطنا هر سه را گفته است که خبر نمی تواند در سلسله علت قرار بگیرد:

1- چه مباشرتا

2- چه جزء العله

3- و چه در سلسله علل قرار بگیرد.

اصلا خبر نمی تواند به هیچ وجه علت قرار بگیرد. یعنی اگر چند علت در طول هم قرار بگیرند اولی علت العلل و آخری هم معلول و علل میانی هم علت واسطه. یا علت ناقصه. این  که مقتضی اقتضا کند این امر را که مقتضی تنها کار را تمام نمی کند بلکه شرط و عدم مانع باید هم باشد. مثلا فاعلی می خواهد انسانی را موجود کند. استعداد باید دخالت کند. فاعل می شود مقتضی. پدر باعث به وجود آمدن پسر شود. پدر علت معده است پدر مقتضی نیست. ولی برای تقریب به ذهن. این پسر بعدِ خودش مقتضی می شود برای فرزند بعدی.

فیستحیل وساطة الخبر إثباتا.

در بحث کاشف بودن هم منکر است و خبر را کاشف از سنت واقعی نمی داند. ثبوت واقعی سنت که نمی شود نتیجه گرفت کشف واقعی آن هم نا ممکن است. اگر روایت شده است که روی ناقه می شود نماز خواند و یا در حال حرکت می شود نافله خواند. نمی توانیم بگوییم که این امر اتفاق افتاده است. این خبر یحتمل الصدق و الکذب است. اگر جزم می داشتیم که از امام صادر شده درست بود. ولی جزم نداریم و این خبر هم جازم نیست. چون از صدق هم خالی نیست و صدق کامل هم نیست و احتمال خلاف وجود دارد. پس نمی توانیم کشف کنیم ثبوت واقعی سنت را.

البته توجه داریم مسلم که خبر کاشف هست ولی کاشف از ثبوت واقعی مخبر عنه نیست. خبر نازل منزله علم است نه خود علم. پس ثبوت اعتباری درست می کند نه ثبوت واقعی را. همان طور که خبر علت ثبوت واقعی سنت نشد کاشف ثبوت واقعی سنت هم نخواهد شد. بحث ما خبر واحد است. خبر به ما انه خبر، نه خبری که متواتر است یا خبری که قرائن دارد. و اینها نشان می دهد که خبر صادق است. الخبر بما انه خبر یحتمل الصدق و الکذب. معقول نیست که سنت را توسط خبری ثابت کنیم و یا کشف کنیم ثبوتش را که چنین سنتی بوده است سابقا و صادقا.

توجه شود که در روایات دیگر و یا به بنای عقلا می گویند حجت است. این اعتبار شده است. جعل حجیت اعتبارا غیر از این است که واقع هم همین است. ما به واقع کار نداریم. از واقع صرف نظر می کنیم. و این ربطی به بحث ما ندارد. بحث در ثبوت و کشف واقعی است که هست یا نیست که گفته شد نیست.

لا أن البحث عن ثبوتها بشیء

مرحوم آخوند فرمود بحث از حجیت خبر مساله اصولی نیست. ما می گوییم قبل از این که مساله اصولی باشد مشکل دارد. نمی تواند کان تامه سنت را اثبات کند. خبر نمی تواند مفاد کان تامه را ثابت کند. نه این که چون مفاد کان تامه را ثابت می کند از مسائل اصولی نیست. همیشه اشکال را متوجه باشید که به کجا نسبت می دهید. خبر نمی تواند کان تامه سنت را درست کند. نه این که چون کان تامه را درست می کند پس جزو مسائل اصولی نیست.

پس خبر نمی تواند ثبوت واقعی سنت را نتیجه بدهد بر فرض که بشود نتیجه بدهد اصل بحث از مفاد کان ناقصه خواهد بود نه مفاد کان تامه.

 

 
  • حسن جمشیدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی