رباعی 10
زیبا آفرین
رباعی دهم
امروز ترا دسترس فردا نیست
و اندیشه فردات به جز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست
کاین باقی عمر را بها پیدا نیست
سودا یعنی سود و بهره.
شیدا بیان شد به معنای دیوانه؛ دل شیدا یعنی دیوانه.
بها یعنی ارزش
تو الان که داری زندگی می کنی فردا و آینده، در دسترس تو نیست بلکه آینده از دسترس تو دور است. وارد هر لحظه که بشوی آن لحظه همان آن تو خواهد بود و لحظه دیگر آینده است که آینده تو در دسترس تو نیست. چون هر چه به زمان حال بدل شود باز آینده¬اش هم خواهد بود. و از تو دور و دورتر خواهد شد. فردا همیشه فردا است. آینده همیشه آینده است. آنی که تو به چنگ آورده ای آینده نیست بلکه الان تو است. آینده همان است که دور از دسترس تو است.
تازه گیرم که فردا را کف دست تو گذاشتند. تو با این فردا چه خواهی کرد؟ جز این که سودی به چنگ آوری و بر زر و زیور و آلاف و علوف خود بیفزایی. چه چیزی بهره تو خواهد شد. همه آینده برای تو آن است که بر آن چه داری بیفزایی.
خیام به عنوان حکیم جهان دیده می گوید این لحظه را که حال است از بین نبر! لحظه و "حال" خودت را ضایع نکن! به هدر نده! با همین دل دیوانه خودت به سر کن. آن چه از عمر باقی است قدر و منزلتش اصلا روشن نیست. چیزیکه در دسترس تو است برای چیزی که در دسترس تو نیست از دست نده.
عنایت بفرمایید برای آن که به عمق معنای اشعار خیام پی ببریم باید مفهوم زندگی برای ما روشن بود. تا به حال از خودتان پرسیده اید که چرا نفس می کشیم؟ چگونه نفس می کشیم؟ تا به حال از خودتان پرسیده اید هوا چیست؟ تا به حال از خودتان پرسیده اید که زمان چیست؟ مکان چیست؟ تا به حال از خودتان پرسیده اید که شما در کجای عالم قرار دارید؟ چرا این سوالها برای من و شما مطرح نشده است؟ چون داریم زندگی می کنیم. چون نفس می کشیم. برای ما مهم نیست که نفس چگونه است؟ ممد حیاتش را می فهمیم و مفرح ذات بودنش را. اصلا برای ما مهم نیست که مکان چیست و زمان چیست. هر کجای عالم هم که باشیم زندگی خودمان را می کنیم. کسی از معنای اینها و چگونگی اینها می پرسد که بدان نرسیده باشد. خیام درگیر خود زندگی است. دارد زندگی اش را می کند. اگر به دنبال معنای زندگی باشد باید زندگی را متوقف کند تا کشف کند که معنای زندگی چیست. خیام می گوید این را ول کن. مهم نیست که معنای زندگی چیست؟ من و شما که درگیر معنای عشق هستیم مدام این کتاب و آن کتاب را زیر و رو می کنیم تا عشق را از لا به لای کتابها در بیاوریم اما کسی که در عشق و با عشق زندگی می کند دیگر معنای عشق برای او مهم نیست. خداوند رحمت کند سیدنا الاستاذ آیت الله زنجانی می فرمود کسی که حکم قمه را می پرسد قمه نمی زند و کسی که قمه می زند حکمش را نمی پرسد.
کسی که دلش شیدا و دیوانه است دغدغه هیچ لحظه را ندارد. او در شور زندگی است. اگر شما دلت شیدا و دیوانه نیست و حواست به زندگیت هست دست کم عمرت را ضایع نکن. قدر حال را بدان. در زمان حال زندگی کن و نگذار این آن از بین برود.
یکی از دوستان فرمودند:
ممنون از اینکه کانال رباعیات خیام را ایجاد کردید ، من شخصا اعتقاد دارم که رباعیات خیام برای این روزهای ما مسکن خیلی خوبی هست و نگاهمان را به زندگی اوج و وسعت می دهد
ایشان پیشنهاد معنایی را دادند
در این رباعی بهتر نیست سودا را خیال بیهوده معنی کنیم؟
چرا نشود. می شود ولی سودا بیشتر به معنای تجارت و داد و ستد است که لازمه آن سود و بهره آن است. چنان که:
سودای میان تهی زسر ببرون کن
از ناز بکاه و بر نیاز افزون کن...
گویا سودا می تواند هم پر و هم تهی باشد اگر در مفهوم سودا بیهودگی می بود قید تهی در شعر شاید لغو بود.
سپاس از دقت نظرتون.
اشکال دوست عزیز ما:
بله کاملا درست است یک معنای سودا تجارت و معامله است اما با توجه به کلمه اندیشه، به نظر می رسد مفهوم فکر بیهوده در سرپروراندن باشد.
اگر بگوییم" اندیشه فردای تو جز سود نیست" یعنی اندیشه فردای تو سود هست چون کلمه جز آمده با فعل منفی.
ج: پیشنهاد شما را گذاشتم با استدلال شما تا دست برای انتخاب معنا بازتر باشد.
توضیح:
در معامله به اقتضای عقل معاش افراد به دنبال سود هستند. اگر داد و ستدی زیان ده بود ان را وا می نهند. این طبیعی است. افراد سراغ معامله بی سود نمی روند. سخن خیام بلکه مخاطب خیام همینها هستند که به دنبال معاملات سود آور می روند. انها که زیان ده هستند که هیچ، خیام سراغ همان تجار سود آور می رود که رها کنید داد و ستد خود را. همین که به دنبال فردا هستی و فردا می خواهی معامله سود اور بکنی معلوم نیست که فردا چه خواهد شد. نه این که معلوم نیست بلکه فردا قابل دسترس نیست تا بخواهی سود کنی.
- ۹۹/۰۴/۰۳