رباعی 12
رباعیات خیام, [۲۴.۰۳.۲۰ ۲۲:۰۹]
زیبا آفرین
چهار بیتی دوازدهم
ای چرخ فلک خرابی از کینه تو است
بیدادگری شیوه دیرینه تو است
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه تو است
به جای قیمتی که گفته اند: پر بها
چرخ فلک همان روزگار است که می چرخد.
خاک منظور قبر و گورستان است.
گوهر یعنی هر چیز ارزشمند. چیزی ه خودش ارزش دارد نه این که ارزشش از چیزی و یا جای دیگری باشد.
خرابی همین زندگی من و شما. کینه هم که روشن است یعنی نفرتهایی که از یک دیگر دارند. چرخ روزگار به گونه ای نمی چرخد که رو به بهبودی باشد بلکه در لای این چرخ و پر روزگار همه چیز در حال ویرانی و خرابی است. اگر لحظه ای با مردم بنشینید همه همه از روزگارشان شکوه می کنند. چون بر آنها بد می گذرد. نگویید دنیا به کام این و آن است. نه. دنیا به کام هیچ کس نیست. دنیا حسودی است که بیشتر غم را برای همگان می خواهد و درد و رنج را تا شادی و نشاط را. یک قطره باران که می خواهد بدهد خودش را سیاه و سفید می کند. سر و صدا راه می اندازد. رعد و برق چنان وحشتی در دل مردم می افتد که باید نماز آیات بخواهند یا خانم حامله بچه اش را سقط می کند؛ چرا؟ چون می خواهد چند قطره باران ببارد. این سرشت روزگار و سرنوست مال است. بیدادگری رسم دیرینه آن است. یعنی بیدادگری مکتوب بر پیشانی روزگار است. جزو قوانین و مقررات آن است. می گویید: نه! بروید و سینه خاک را بشکافید. سر به قبرستانها بزنید و سنگ قبرها را یکی پس از دیگری ببینید. چه گوهرهای تابناکی را که درسینه قبرستان آرمیده اند و چه بسیار آرزوها که به با خود گور برده اند. شما چه انتطاری از این روزگار دارید؟ آیا چنین انتظار شما از روزگار، معقول و یا مطلوب است؟ شما فکر می کنید که روزگار با شما بهتر از این رفتار خواهد کرد؟ او که یوسف بود و پسر پیغمبر خدا، توسط برادرهایش که نیز پسران پیغمبر بودند مدتها در چاه گرفتار بود و بعد هم دوره بردگی اش رسید و بعد هم قصر عزیز مصر با او نساخت و سر از زندان در آورد و... این صراحت آیات قرآن است که در روز چه بسیار پیامبرانی که کشته می شدند. اگر شیوه تعامل روزگار با گوهرهای تابناک و زیرخاکی های خود چنین است با ما خس و خاشاک روی آب چه رفتاری خواهد داشت.
حسن جمشیدی خراسانی
https://t.me/joinchat/AAAAAFh5234GQY9qEzYVSA
- ۹۹/۰۴/۰۳